eitaa logo
بختیاری آنلاین
2.4هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
16.1هزار ویدیو
104 فایل
بختیاری آنلاین کانالی ممتاز پیگیری حقوق و مطالبات بختیاری ها در مناطق بختیاری نشین همفکری در جهت رشد علمی،آشنایی جوانان و نوجوانان با فرهنگ و آداب رسوم و موسیقی پاک بختیاری آشنایی با اهل قلم اطلاعات عمومی سازنده کانال حمید بهرامی دشتکی @OSB1777 نشر آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
بختیاری آنلاین
بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیا
با ارسال لینک از یک نفر برای پیوستن به کانال دعوت کنید از همراهی شما سپاسگزاریم
تظاهرات میلیونی یمنی ها در واکنش به حملات انگلیسی و آمریکایی به یمن https://eitaa.com/bakhtiyarionline ☀️ بختیاری آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
🔴پخش زنده شبکه المسیره یمن هم اکنون 👇 https://www.masirahtv.net/live.php https://eitaa.com/bakhtiyarionline ☀️ بختیاری آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
7.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گرفتار شدن تعدادى خودرو در گردنه چری شهرستان كوهرنگ 🔹بارش برف در گردنه های چری و شاه منصوری استان چهارمحال و بختیاری، تردد را با اختلال مواجه کرد و در برخی محورها نیز بارش باران موجب لغزندگی شده است. 🔹بر اثر بارش برف تردد از گردنه‌های چری و شاه منصوری با زنجیر چرخ امکانپذیر است. بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
یک ماژیک را در نظر بگیرید، آن را مثلا برای اولین باربه یک فردباهوش نشان میدهیم فکرمی کنید اولین سؤالی که بپرسد چیست؟ این چیه! جواب: ماژیکه. به چه دردی می خوره؟ جواب: نوشتن. از این به بعد دیگر سؤالهای فرد باهوش حول محور نوشتن خواهد بود و تمام اطلاعات در زمینه ی نوشتن و ماژیک را جمع آوری و طبقه بندی می کند و نگاه می دارد و هر لحظه به روزترین اطلاعات را درمورد آن می دهد ولی در این اطلاعات هیچ دخالتی نمی کند. حال یک فرد خلاق علاوه براین یک سؤال دیگر می پرسد که این ماژیک غیر از نوشتن به چه کار دیگری می آید؟! پرت کردن، اهرم، بادربش سوت بزنیم، اندازه گیری، خط کشیدن، اشاره کردن، لای درب پنجره گذاشتن تا بسته نشود، ضربه زدن، چای هم زدن و.... پس خلاقیت یعنی پیدا کردن چند مصرف برای یک شیء واحد. هوش اطلاعات را انباشت می کند و خلاقیت اطلاعات را بهم می ریزد تا به ابداع برسد، با این ماژیک چگونه می توان به محیط زیست کمک کرد چگونه می توان با آن بیزنس کرد، چگونه می توان به دانش کمک کرد و غیره. خلاقیت یعنی رفتن به دنیای ناشناخته ها. زندگی یعنی حرکت، رشد یعنی حرکت، مسیر حرکت ما ناشناخته است بهمین دلیل اکثر انسان ها ترجیح می دهند که حرکت نکنند و فقط دور خودشان بچرخند. اگر احساس امنیت نداشته باشیم، می ترسیم؛ ترس همیشه مانع حرکت است. ذهن باز از سمت پایین بسته است ولی از بالا باز است و به سمت ناشناخته ها است و نا امنی در آن نیست. اما ذهن بسته هم از سمت پایین بسته است هم از سمت بالاو اگر احساس ناامنی کنیم در ذهن بسته و مخروط برعکس خواهیم ماند. ما ترجیح می دهیم که دنبال چیز نو نباشیم، کشف نکنیم. ما نمی توانیم کشف و پردازش و ابداع را از هم جدا کنیم، یک ذهن فعال در نهایت یک ذهن خلاق است. (ادامه دارد...) {قسمت3} [مباحث کودک متعادل] بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 دولت عمان: به هیچ هواپیمای جنگی که قصد پرواز به سمت یمن را داشته باشد اجازه نخواهیم داد تا از حریم هوایی عمان استفاده کند. بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
🤝♥️ پشت سرشون هم یه پسر قد بلند لاغر اندام با سیبیلی باریک و موهای پرپشت وارد حیاط شد! سریع تو ذهنم با ابراهیم مقاییسش کردم برام نه به جذابیتی ابراهیم بود نه به زیباییش!فقط قدش بلندتر ..و.لاغر تر هیچ کششی نسبت بهش نداشتم ! حالم با دیدنش نه خوب شد نه بد ! بی تفاوت سریع پرده رو کشیدم و اومدم یه گوشه نشستم و با قلبی که داشت از سینم بیرون میزد منتظر شدم تا اینکه نیم ساعت بعد مادرم اومد و منو با خودش برد پیش مهمونا اون شب حتی سر بلند نکردم تا صورتشون رو ببینم فقط صداشون رو میشنیدم و سرخ و سفید میشدم ! منتطر بودم این مراسم عذ.اب آور تموم بشه مادرحبیب انگار عجله داشت و یهو گفت. ما راضی شما راضی چه لزومی داره بندازیم یه شب دیگه !شوهر خواهر من ملا هست یکی رو بفرستم دنبالش همین امشب محر.م بشن فردا صبح هم من بیام ببرمش برای خرید عقد ! چطوره خوبه..؟ منتظر بودم پدرم مخالفت کنه. .ولی با صدای پرراز شعفی گفت _:هرچی شما صلاح بدونید! و من همون شب بدون اینکه حتی صورت حبیب رو از نزدیک ببینم شدم زنش! و همون هفته عقدد کردیم و دوماه هم نامزد موندیم تا پدرم تو این دوماه فرصت کنه برام جهاز جور کنه و سر دوماه با یه عروسی مفصلی راهی خونه بخت شدم ! خونه ابراهیم کنار خونه پدر و مادرش بود ! مادرش گفت چون من از دار دنیا این یه پسر رو دارم و بعدددنیا اومدنش اجاقم کور شد نمیتونم ازش دور باشم ..برای همین خونه همسایه رو با دوبرابر ق.یمت اصلیش ازش خریدیم تا پسرمون کنارمون باشه ! برای من هیچ اهمیتی نداشت حداقلش این بود جدا بودیم ولی خبر نداشتم که همشون یه کلید دارن و هرلحظه از شب و روز میتونن بیان تو حریم خصو.صیم ! همین امروزم پدر شوهرم یهو اومده بود ..کافی بود یاداوری خاطرات تلخ ! از روزهای گذشته اومدم بیرون.صورتم خیس و اشکی بود! از تر.س ضعف کردم. کمی ازشون دور شدم. .شدم مثل یه تیکه گوشت افتادم یه گوشه شروع کردم به گریه کردن . یاد شب عروسیم افتادم. نکنه کار مادرشوهرمه. نکنه جادو جنب.ل بودن. بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
🤝♥️ آخه شب عروسیم وقتی مهمون ها رفتن مادرشوهرم و خواهرشوهرش یعنی عمه حبیب منو بردن تو اتاق لحاف تشک رو زمین پهن شده رو نشونم دادن و گفتن در.ازبکش. خجالت زده منم دراز کشیدم. مادرشوهرم اومد کنارم نشست حرفهایی که مادرم یه شب قبل عروسی بهم گقته بود و با شنیدنشون حالم بد میشد رو یکبار دیگه مادرشوهرم برام با آب و تاب گفت صورتم ازشنبدن حرفهاش مثل کوره آتیش داغ شد ! حس میکردم صدای تپش قلبمو همه دارن میشنون ..بعد مادرشوهرم نزدیکترشد زیر گوشم نجوا کرد عروس خوشگلم ! با چشمهای گرد شده از تعجب نگاهی بهش کردم .. _:خب رسممون هست ! داشتم از تعجب شاخ درمیاوردکه همون لحظه عمه حبیب یه جو شونده آورد بهم داد و گفت ..بخور ..اینو هرکی شب عروسی بخوره بچه اولش پسر میشه .بوی مزخرفی داشت خیلی مزخرف ! قدرت مخالفت نداشتم ! مجبو.ر شدم بخورم ! یهو سر بکشم ..تا قطره آخر. .ولی حالم ازش بهم خورد ..حس میکردم توش تخم مرغ خام داشت حتی الانم از یادآوریش حالم بهم میخوره. .بزور جلوی خودمو گرفته بودم عق نزنم که یهو مادرشوهرم گفت.منم ..مادرشوهرم براندازم کرد و دید چه لعبتی هستم ! بعد خندید. .مگه نه عطیه ( عمه حبیب) عطیه خندید و گفت .. _:ولی من که یادم نیست. ! مادرشوهرم با عطیه شروع کرد به کل کل که یهو زیر دلم درد گرفت. .یه درد وحشتناکی میدونستم به خاطر اون جوشونده زهر ماریه که خوردم...دستمو زیر دلم گذاشته بودم و درد میکشیدم که یهو مادرشوهرم سیلی محکمی بهم زد وگفت .. _:کورخوندی..حتما مادت بهت گفته بود این نباتو بعدا بندازی تو چای حبیب ها. تا زبونت برات شیرین بشه و بشه مطیع اوامر زنش و مادرش هم بره پی کارش ...ها ؟ کور خوندی. .دیدی عطیه ..دیدی من بهت گفتم این ایل و قماش ازاین کارا میکنن ... هنوز از زرنگی و کار مادرشوهرم تو بهت و وحشت بودم که حبیب وارد اتاق شد ... بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
🤝♥️ حبیب وارداتاق شد.مادرشوهرم از روی تشک قرمز مخملی سریع بلندشد.رفت سمتش زیر گوشش نمیدونم چی گفت و رفت بیرون .پشت سرشم عمه حبیب بهش لبخندی زد و رفت ! وقتی رفتن حبیب در اتاق روو پشت سرشون قفل کرد نگاهی بهم انداخت که تو خودم مچاله شده بودم. _:چته ؟ رنگت پریده.؟ مادرم انگار عص.بی بود چیزی شده ؟ حرفی بهش زدی ؟ _:نهههه حبیب انگشت اشارشو گرفت سمتم _:حواست باشه .مادرم خدای دوم منه. .هرچی اون بگه درسته هرکاری اون بگه صلاحه ! _:بله میدونم ! _:خب .آماده شو .مثلا شب ز.فافه. عین مجسمه ها نشستی و داری برو بر نگام میکنی. .حتما مادرت درمورد امشب یه چیزایی بهت گفته دیگه تا بنا گوشم سرخ شدم.سرمو پایین انداختم _:نشستی که ... بعد کم کم نزدیکم شدم ..بریده بریده و با تر س گفتم _:میشه ؟ _:میشه چی ؟؟ جوری گفت که ادامه حرفمو بلعیدم _:هیچی _:نه بگووووو! گفتم بگووو بحث باهاش فایده ای نداشت. چون آب در هاونگ کوبیدن بود قلبم داشت تو دهنم میزد .حتی فکرش حالمو خراب میکرد تمام تنم خیس عرق بود. عرق سرد! _:نه انگار تو چبزی حالیت نیست. پاهامو سریع تو خودم جمع کردم. تمام بد.نم مور مور شد. .بی توجه به تر.سی که تو .چشمهاش هر لحظه خمورتر میشد. _:خانوم خوشگل من. . حبیب زود بهم ریخت دستی به موهاش کشید و زیر لب مادرمو ف.حش داد....با شنیدن فحشی که به مادرم داد دنیا رو سرم آواررشد. _:چرا اینجوری میگی به مادرم ...دوست داری منم به مادرت. .. تا اینو گفتم محکم کو.بید رو دهنم ..حس کردم دندونام شکست _:مادرت حقشه. چون فقط بزرگت کرده آداب شوهر داری بهت یاد نداده ..من شوهرتم ..قراره نونتو بدم پس من هرچی گفتم تو حق نداری بگی. .تو زنی . من مرد. اینو خوب تو گوشت فرو کن ..مدارا باهاتم کافیه. .ارزش مدارا کردن رو هم نداری حبیب اینو گفتو ..... بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
بارندگی سامانه اخیر در استان تاریخ: 1402/10/22 به میلیمتر تا ساعت : 18:30 شهرکرد: 5.9 بروجن: 1.3 لردگان: 3.6 کوهرنگ: 19.8mm برف17cm اردل: 9.1 فارسان: 4 سامان: 5.1 بن: 0.1 شلمزار: 11.8 فرخ شهر: 2.7 مال خلیفه: 17.9 سورشجان: 7.3 بلداجی: 1.2 ایلبگی: 4.5 دوآب صمصامی: 8.3 بازفت: 10.6 لیرابی: 8.9 آلونی 4.2 دزک 12.8 هواشناسی استان چهار محال و بختیاری https://eitaa.com/bakhtiyarionline                 ☀️ بختیاری  آنلاين☀️ ╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃