ﺩﺳﺖ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﺕ را...
ﺑﻪ ﺳﻤﺖ هیچکس ﺩﺭﺍﺯ نکـﻦ !
تا ﻣﻨﺖ ﻫﯿﭻ ﺧﺎﻃﺮﻩ ی اشتباهی
ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﯽ کسی ﺍﺕ ﻧﺒﺎﺷﺪ...!!
#سیمین_بهبهانی
🎀 @BakLasBashim 🎀
مكث كردن را تمرين كنید
وقتى شك دارید،
وقتى خسته اید
وقتى عصبانى هستید،
وقتى استرس دارید،
وقتی خیلی خوشحالید
مكث كنید
و هیچ تصمیمی نگیرید!
🎀 @BakLasBashim 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر شما یک سگ گرسنه را سیر کنید
هرگز دست شما را گاز نخواهد گرفت
این تفاوت اساسی
بین سگ و آدم است...
#مارک_تواین
🎀 @BakLasBashim 🎀
وقتی بیست سالم بود
بهترین استعفای زندگیم را دادم
از جمع دوستایی که خیلی به فکر شکوفایی و رشد نبودند کشیدم کنار!
تو سی سالگی از جمع آدمهای غیبت کن استعفا دادم
و تو چهل سالگی، از جمع کسانی که همه چیز براشون پوله
استعفا فقط برای کار نیست
یه جایی باید از محیط دوستهای سمی استعفا داد
یه جایی از جمع کسایی که فقط خردت میکنن و عزت نفس و خودشکوفاییات رو تیکه تیکه میکنن استعفا داد
یه جایی از کسایی که آیندهات رو در خطر
میاندازن استعفا داد.
.
علی میرصادقی
🎀 @BakLasBashim 🎀
هیچ کس از آخرین خداحافظی
با خبر نیست !
با هم مهربان باشیم...
🎀 @BakLasBashim 🎀
جالب است که انسانها دو چشم دارند
ولی با یک چشم به دیگران می نگرند
و جالب تر اینکه انسانها یک چهره دارند
اما دو رویی می کنند
🎀 @BakLasBashim 🎀
چه داروی تلخی است
وفاداری به خائن
صداقت با دروغگو
و مهربانی با سنگدل
🎀 @BakLasBashim 🎀
تاوان یا تقاص
هرچه میخواهی نامش را بگذار...
من اما فقط میدانم
خدا
از اشک های هیچ کس نمی گذرد....
🎀 @BakLasBashim 🎀
هر کس بد ما به خلق گوید
ما چهره دل نمی خراشیم
ما خوبی او به خلق گوییم
تا هردو دروغ گفته باشیم
🎀 @BakLasBashim 🎀
آدمایی ک وقتی کنارشون نیستی
ازت دفاع میکنن
وفادارترین دوستائین ک
میتونی داشته باشی ...!
❄️❣
🎀 @BakLasBashim 🎀
🏖خانم "الف" به بانک میرود. نوبت میگیرد.
شمارهاش 135 است.
همانجا دوستش را میبیند که سه ساعت زود تر از او آمده و دو شماره در دستش دارد. یکی 24 و یکی 25.
شماره 25 را از او میگیرد و کارش را زود تر از 110 نفر دیگر انجام میدهد و خوشحال بانک را ترک میکند.
آقای "ب" راننده تاکسی است.
هر روز دقایقی را فریاد میزند تا مسافرانش تکمیل شده و حرکت کند.
امروز باران شدیدی میآمد.
آقای "ب" کسی را سوار نمیکرد و میگفت که فقط دربست میرود.
خانم "پ" پنجره را باز میکند و زیرسفرهای را داخل کوچه میتکاند.
آقای "ت" در اتوبان میبیند که همهی ماشینها در ترافیک سنگینی هستند. وارد شانهی خاکی میشود و از چند صد نفر جلو میزند و بعد به داخل صف ماشینها میآید.
خانم "ث" فروشنده است.
کیفی میفروشد با قیمت 20 هزار تومان.
توریستی از همه جا بیخبر میآید که کیف را بخرد. قیمت را می پرسد. در جواب میشنود: 60 هزار تومان.
آقای "ج" کارمند است. در ساعتی که اوج کار است و مراجعین صف کشیدهاند، در اتاقش را بسته، چایی میریزد و مینشیند کنار همکارش برای گپ زدن.
این مثال ها را تا آخرین حرف الفبا هم میشود ادامه داد. و این حروف الفبا می چرخد و به خودمان باز می گردد...!!!
یک لحظه با خودتان رو راست باشید و بپذیرید که همهی ما به اندازه "توانمان" متجاوزیم و دیکتاتور و ضایع کنندهی حق دیگرانیم.
حالا شما بیا و این مردمی که تجاوز به حق دیگری را هر روز و هر روز تمرین میکنند بگذار به عنوان مسئول یک کشور. اختلاس، دزدی و سواستفاده، طبیعی ترین نتیجهی ممکن خواهد بود.
از همین الان، از خودمان شروع کنیم...
🎀 @BakLasBashim 🎀