eitaa logo
🎀بـا کلاس باشـــــیم🎀
9.2هزار دنبال‌کننده
42.6هزار عکس
5.4هزار ویدیو
226 فایل
💠غلامحسینی مربی و محقق توسعه فردی هستم. اینجا به ساده ترین شیوه یاد میگیری 🥰👇🏻 🔸شاد و با نشاط باشی 🔹️ایجاد عادت های خوب 🔸️برنامه‌ریزی ضمیر ناخودآگاه ارتباط با من😇 @Ngh1403 کانال نتایج https://eitaa.com/joinchat/1714225367Ca8dfa8c77d
مشاهده در ایتا
دانلود
معلم وارد کلاسی شد که سَر درش پرچم ایران را گذاشته بودند، و شروع به حضور غیاب کرد! شادی: غایب اضطراب: حاضر شوقِ زندگی: غایب اندوه: حاضر دلتنگی: حاضر امیدواری: غائب نشاط:غایب آرامش: غایب غم: استاد من از همه حاضرترم :) ❖ 🎀 @BakLasBashim 🎀
برخی از انسان‌ها را که رفیق خطاب کنی به چشمِ خویشتن می‌بینی، لباس گشادی به هیکلشان کرده‌ای، که بر تنشان زار می‌زند باید لباسی برازنده به وجودشان بپوشانی و درست خطابشان کنی! برای مثال بی‌معرفت بخوانیشان و یا غریبه صدایشان کنی و یا حتی نگذاری صدایت را بشنوند همیشه که نمی‌شود در دسترس بود هرگاه که خواستند بیایند و هر وقت عشقشان کشید بروند قلبمان که کاروان سرا نیست، به مهمانش دل می‌بندد ما چون دیگران نیستیم، ساکنان قلبمان را دوست داریم ای کاش اگر قرارشان نیست برای همیشه بمانند، هرگز پایشان را در سرای دلمان نگذارند! ❖ 🎀 @BakLasBashim 🎀
کدام یک از ما، از جنگ و نزاع خوشش می‌آید؟ ما همه فرزندان این وطنیم وطنی که در مدحش شعرها سروده‌اند و غزل‌ها خوانده‌اند در بازه‌ی مشخصی نه! در تمام ادوار تاریخ...! نمی‌شود دست را به چشم گرفت و واقعیت را ندید‌ معیشتی که سخت شده، محصولی که لحظه به لحظه به قیمتش افزوده می‌شود حق آزادی که از بانوان سلب شده...! کاش در این برهه از تاریخ، کسی پاسخی برای چراهای در ذهنمان داشت! اصلا کسی سر می‌رسید و می‌گفت: درکتان می‌کنم و عملش تصدیق می‌کرد گفتارش را ! چه می‌شد مگر کسی یک‌بار مردمی را به مهر در آغوش می‌کشید که هشت سال جنگ را تحمل کرده‌اند این روزها نفسِ ایران به شماره افتاده است اگر می‌شود برایش کاری کنید 🎀 @BakLasBashim 🎀
من هم می‌توانستم رنگین‌کمان باشم و همه دوستم بدارند ولی دلم نمی‌خواست برای نقابی که به چهره زده‌ام، دوست‌داشتنی باشم و دلیلی ندیدم که خودم را برای خلق بهتر کنم و نمی‌خواستم، مرا برای موجودی که کوچک‌ترین شباهتی با من ندارد، ستایش کنند مگر همان رنگ خاکستری زیبا نیست؟ به جان و دل نمی‌نشیند؟ نه آنقدر سفید و شاد است که لبخند از لبانش نیوفتد و نه آنقدر سیاه که در غم غرق شده باشد کمی آرام است و گاهی شلوغ ! گویی اندکی احساس دارد و در عین حال هم چیزی نمی‌تواند قلبش را بشکند نه اُمیدوارِ مطلق است و جهان را زیبای محض می‌بیند و نه در چاه ناامیدی فرو رفته و عالم را تیره و تار می‌نگرد نه جاه طلب است و حسادتی به دیگر رنگ‌ها دارد و آرام در میان طوفان‌ها حرکت می‌کند و من بسیار خاکستری گونه‌ام، بسیار....! ❖ 🎀 @BakLasBashim 🎀
کودک، گلی را دید که در فاصله‌ای بسیار نزدیک با خیابان روییده بود و گل دومین روزی بود که صبح قشنگش را شروع کرده بود و مفهوم زندگی را می‌چشید کودک به گل گفت: می‌شود تو را برای قدردانی به مادرم بدهم؟ گل گفت: مرا از ساقه جدا خواهی کرد؟ پس من خواهم مُرد؟ کودک لبخندی زیرکانه زد و گفت: تو که دیر یا زود خواهی مُرد یا با اتومبیلی نقش بر زمینِ سخت می‌شوی و یا من تو را از ساقه جدا می‌کنم و یا فصلِ خزانت می‌رسد و یک روز برای همیشه خواهی رفت انتخاب با توست! میان این همه راه که همه‌شان به مرگت ختم می‌شوند، بهتر نیست که قلب مادر مرا خوشحال کنی؟ و گل به چشمان کودک نگریست و با سر اجازه‌‌ی چیدن داد :) ( برداشت آزاد) 🎀 @BakLasBashim 🎀
بیش از هر چیز نگرانِ آینده‌ام نگرانِ جوانی که می‌رود و اشتیاقی که نابود می‌شود دلواپس لحظه‌هایی‌ام که اگر عمرم قَد دهد و هفتاد ساله شوم و اگر آن زمان پول کافی داشته باشم و خاطری آرام...! در حال برنامه ریزی برنامه‌ی سفر به دور دنیایم باشم و در برنامه‌ام بگنجانم که با خود، یک کیسه از قرص‌های رنگارنگ حمل کنم و یک عصا که همدم سفرم شود و زانو درد مفرطی که راه رفتن را بر من سخت می‌کند را، کوچک می‌نویسم که برایش تدبیری بیندیشم و دستانم را که سختی روزگار، به لرزششان انداخته است را سرزنش می‌کنم،که آرام بمانید...! دلواپس آن روزهایی‌ام که بغضم اشک شود و جاری شود بر گونه‌هایم؛ و با خود بگویم: در جوانی که هم انگیزه بود و هم شوقِ زندگانی! آن گونه که باید نزیستم و نگشتم و به جبر روزگار بسیار دچار بودم... ❖ 🎀 @BakLasBashim 🎀
کدام یک از ما، از جنگ و نزاع خوشش می‌آید؟ ما همه فرزندان این وطنیم وطنی که در مدحش شعرها سروده‌اند و غزل‌ها خوانده‌اند در بازه‌ی مشخصی نه! در تمام ادوار تاریخ...! نمی‌شود دست را به چشم گرفت و واقعیت را ندید‌ معیشتی که سخت شده، محصولی که لحظه به لحظه به قیمتش افزوده می‌شود حق آزادی که از بانوان سلب شده...! کاش در این برهه از تاریخ، کسی پاسخی برای چراهای در ذهنمان داشت! اصلا کسی سر می‌رسید و می‌گفت: درکتان می‌کنم و عملش تصدیق می‌کرد گفتارش را ! چه می‌شد مگر کسی یک‌بار مردمی را به مهر در آغوش می‌کشید که هشت سال جنگ را تحمل کرده‌اند این روزها نفسِ ایران به شماره افتاده است اگر می‌شود برایش کاری کنید 🎀 @BakLasBashim 🎀
بیش از هر چیز نگرانِ آینده‌ام نگرانِ جوانی که می‌رود و اشتیاقی که نابود می‌شود دلواپس لحظه‌هایی‌ام که اگر عمرم قَد دهد و هفتاد ساله شوم و اگر آن زمان پول کافی داشته باشم و خاطری آرام...! در حال برنامه ریزی برنامه‌ی سفر به دور دنیایم باشم و در برنامه‌ام بگنجانم که با خود، یک کیسه از قرص‌های رنگارنگ حمل کنم و یک عصا که همدم سفرم شود و زانو درد مفرطی که راه رفتن را بر من سخت می‌کند را، کوچک می‌نویسم که برایش تدبیری بیندیشم و دستانم را که سختی روزگار، به لرزششان انداخته است را سرزنش می‌کنم،که آرام بمانید...! دلواپس آن روزهایی‌ام که بغضم اشک شود و جاری شود بر گونه‌هایم؛ و با خود بگویم: در جوانی که هم انگیزه بود و هم شوقِ زندگانی! آن گونه که باید نزیستم و نگشتم و به جبر روزگار بسیار دچار بودم... ❖ 🎀 @BakLasBashim 🎀
کدام یک از ما، از جنگ و نزاع خوشش می‌آید؟ ما همه فرزندان این وطنیم وطنی که در مدحش شعرها سروده‌اند و غزل‌ها خوانده‌اند در بازه‌ی مشخصی نه! در تمام ادوار تاریخ...! نمی‌شود دست را به چشم گرفت و واقعیت را ندید‌ معیشتی که سخت شده، محصولی که لحظه به لحظه به قیمتش افزوده می‌شود حق آزادی که از بانوان سلب شده...! کاش در این برهه از تاریخ، کسی پاسخی برای چراهای در ذهنمان داشت! اصلا کسی سر می‌رسید و می‌گفت: درکتان می‌کنم و عملش تصدیق می‌کرد گفتارش را ! چه می‌شد مگر کسی یک‌بار مردمی را به مهر در آغوش می‌کشید که هشت سال جنگ را تحمل کرده‌اند این روزها نفسِ ایران به شماره افتاده است اگر می‌شود برایش کاری کنید 🎀 @BakLasBashim 🎀
کدام یک از ما، از جنگ و نزاع خوشش می‌آید؟ ما همه فرزندان این وطنیم وطنی که در مدحش شعرها سروده‌اند و غزل‌ها خوانده‌اند در بازه‌ی مشخصی نه! در تمام ادوار تاریخ...! نمی‌شود دست را به چشم گرفت و واقعیت را ندید‌ معیشتی که سخت شده، محصولی که لحظه به لحظه به قیمتش افزوده می‌شود حق آزادی که از بانوان سلب شده...! کاش در این برهه از تاریخ، کسی پاسخی برای چراهای در ذهنمان داشت! اصلا کسی سر می‌رسید و می‌گفت: درکتان می‌کنم و عملش تصدیق می‌کرد گفتارش را ! چه می‌شد مگر کسی یک‌بار مردمی را به مهر در آغوش می‌کشید که هشت سال جنگ را تحمل کرده‌اند این روزها نفسِ ایران به شماره افتاده است اگر می‌شود برایش کاری کنید 🎀 @BakLasBashim 🎀
معلم وارد کلاسی شد که سَر درش پرچم ایران را گذاشته بودند، و شروع به حضور غیاب کرد! شادی: غایب اضطراب: حاضر شوقِ زندگی: غایب اندوه: حاضر دلتنگی: حاضر امیدواری: غائب نشاط:غایب آرامش: غایب غم: استاد من از همه حاضرترم :) ❖ 🎀 @BakLasBashim 🎀
کدام یک از ما، از جنگ و نزاع خوشش می‌آید؟ ما همه فرزندان این وطنیم وطنی که در مدحش شعرها سروده‌اند و غزل‌ها خوانده‌اند در بازه‌ی مشخصی نه! در تمام ادوار تاریخ...! نمی‌شود دست را به چشم گرفت و واقعیت را ندید‌ معیشتی که سخت شده، محصولی که لحظه به لحظه به قیمتش افزوده می‌شود حق آزادی که از بانوان سلب شده...! کاش در این برهه از تاریخ، کسی پاسخی برای چراهای در ذهنمان داشت! اصلا کسی سر می‌رسید و می‌گفت: درکتان می‌کنم و عملش تصدیق می‌کرد گفتارش را ! چه می‌شد مگر کسی یک‌بار مردمی را به مهر در آغوش می‌کشید که هشت سال جنگ را تحمل کرده‌اند این روزها نفسِ ایران به شماره افتاده است اگر می‌شود برایش کاری کنید 🎀 @BakLasBashim 🎀