eitaa logo
🎀بـا کلاس باشـــــیم🎀
9.6هزار دنبال‌کننده
42.6هزار عکس
5.4هزار ویدیو
226 فایل
💠غلامحسینی مربی و محقق توسعه فردی هستم. اینجا به ساده ترین شیوه یاد میگیری 🥰👇🏻 🔸شاد و با نشاط باشی 🔹️ایجاد عادت های خوب 🔸️برنامه‌ریزی ضمیر ناخودآگاه ارتباط با من😇 @Ngh1403 کانال نتایج https://eitaa.com/joinchat/1714225367Ca8dfa8c77d
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 از شیخ بهایی پرسیدند: 🌸 خـ♡ـدا را در ڪجا یافتی ؟ 🌷 فرمودند : 🌸 در قلبِ ڪسانی ڪہ 🌷 بی‌دلیل مهربانند 🌸روزگار بہ ڪامت اے مهربان 🎀 @BakLasBashim 🎀
⌛️ جمعه، آخرین فرصت 💠 آزمون آنلاین تاریخ قدس 💠 (در چند دقیقه-برای تمام سنین) 💠💠جشنواره قدس، قلب من💠💠 با صدها جایزه ارزنده مثل: 🎁کمک هزینه عتبات و مشهد مقدس 🎁 دوچرخه 🚲 🎁 تبلت 📱 🎁تلسکوپ 🔭 🎁میکروسکوپ 🔬 🎁 کارت هدیه 💳 🎁 محصولات فرهنگی 📌 متن کوتاه مسابقه رو بخون و به ۱۰ سوال تستی بصورت آنلاین جواب بده. 📎 لینک آزمون آنلاین تاریخ قدس https://survey.porsline.ir/s/QM70UXL 📚 لینک متن مطالعاتی https://eitaa.com/qodsghalbeman/62 🍃 🌺🌺🌺🌺🌺 https://eitaa.com/joinchat/703266867C98df702f7c
‌بهترین معلم من کسی بود که: با ارزشترین مطلب عمرم را به من آموخت دو خط موازی روی تخته کشید و گفت: این دو هیچگاه به هم نخواهند رسید مگر اینکه یکی خود را بشکند... 🎀 @BakLasBashim 🎀
🎀 @BakLasBashim 🎀 این متن فوق العادس حتما بخونید👌 دکتر مرتضی شیخ پولی به عنوان حق ویزیت از مردم نمی گرفت و هر کس هر چه می خواست در صندوقی که کنار میزش بود می انداخت و چون حق ویزیت دکتر پنج ریال تعیین شده بود خیلی کمتر از حق ویزیت سایر پزشکان آن زمان اکثر مواقع بسیاری از بیمارانی که به مطب او مراجعه می کردند به جای پنج ریالی سرِ فلزی نوشابه داخل صندوق می انداختند تا صدایی شبیه به انداختن سکه شنیده شود...! دختر دکتر نقل می کند: روزی متوجه شدم پدرم مشغول شستن و ضدعفونی کردن انبوه سرنوشابه های فلزی است! با تعجب گفتم: پدر بازی‌تان گرفته است؟ چرا سرنوشابه ها را می شویید؟! پدر جوابی داد که اشکم را درآورد ایشان گفت: دخترم مردمی که مراجعه می کنند باید از سرنوشابه های تمیز استفاده کنند تا آلودگی را از جاهای دیگر به مطب نیاورند این سرنوشابه های تمیز را آخر شب در اطراف مطبم می ریزم تا مردمی که مراجعه می کنند از این ها که تمیز است استفاده کنند. آخر بعضی ها خجالت می کشند که چیزی داخل صندوق مطب نیاندازند. اومدم بنویسم روحش شاد یک لحظه فکر کردم اگه روح آدمی با قلبی به این بزرگی شاد نباشه، روح کی میخواد شاد باشه؟! بهتر دونستم بنویسم راهش اندیشه اش و کردارش پر رهرو...🌷 🎀 @BakLasBashim 🎀
آموخته ام زندگی همیشه عالی و کامل نیست، اما همیشه همانی ست که تو میسازی... پس آن را به یاد ماندنی بساز و هرگز اجازه نده کسی خوشبختی تو را از تو بگیرد🌸🍃 🎀 @BakLasBashim 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه روزی بتوانی یک ذره مهربان‌تر یک ذره آرام‌تر یک ذره قدرتمندتر ویک ذره شادترباشی.... آن روز متفاوت ترین روز عمرت را خواهی داشت🌷 🎀 @BakLasBashim 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از شیخ بهایی پرسیدند: "سخت می گذرد" چه باید کرد؟ گفت: خودت که می گویی سخت "می گذرد" سخت که "نمی ماند" پس خدارا شکر که "می گذرد" و "نمی ماند". امروزت خوب یا بد "گذشت" و فردا روز دیگری است... قدری شادی با خود به خانه ببر... راه خانه ات را که یاد گرفت، فردا با پای خودش می آید.... 🎀 @BakLasBashim 🎀
‌بهترین معلم من کسی بود که: با ارزشترین مطلب عمرم را به من آموخت دو خط موازی روی تخته کشید و گفت: این دو هیچگاه به هم نخواهند رسید مگر اینکه یکی خود را بشکند... 🎀 @BakLasBashim 🎀
🎀 @BakLasBashim 🎀 حتما بخونید👌 "از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو" در زمان قدیم ، مردی ازدواج کرد ... در روز اول ازدواج، جهت خوردن ناهار با خانواده شوهر دور هم جمع شدند. مرد سهم بیشتری از غذا را با احترام خاص به همسرش و به مادر خودش سهم ناچیزی از غذا داد، بدون هیچ احترامی!! در این لحظه عروس که "شخصیت اصیل و با حکمتی داشت،" وقتی این صحنه را دید درخواست طلاق کرد و گفت: شخصیت اصیل در ذات هست و نمی خواهم از تو فرزندی داشته باشم که بعدها فرزندانم رفتاری چون تو با مادرت، با من داشته باشند و مورد اهانت قرار بگیرم! ""متاسفانه بعضی از زنان وقتی شوهرانشان آنها را ترجیح می دهند، فکر می کنند بر مادر شوهر پیروز شدند.!!" عروس با تدبیر همان روز طلاق گرفت و مدتی بعد با همسری که به مادر خودش احترام می‌گذاشت ازدواج کرد و بعد از سالها صاحب فرزندانی شد ... یک روز با فرزندانش عزم مسافرت کرد، با فرزندانی که بزرگ شده بودند و به مادرشان بسیار احترام می گذاشتند. در مسیر به کاروانی برخوردند، پیرمردی پابرهنه پشت سر کاروان راه می رفت و هیچ کس به او اعتنایی نمی کرد.! مادر به فرزندانش گفت: آن پیرمرد را بیاورید. وقتی او را آوردند مادر، همسر سابقش را شناخت به او گفت: چرا هیچ کس به تو اعتنا و کمکی نمی کند؟! آنها کی هستند؟! گفت: فرزندانم هستند ... گفت : من رامی شناسی؟ پیرمرد گفت: نه زن با حکمت گفت: من همان همسر سابقت هستم و قبلا گفتم که اصالت در ذات هست ... "همانگونه که می کاری درو خواهی کرد..." به فرزندان من نگاه کن! چقدر به من احترام می گذارند ... حالا به خودت و فرزندانت نگاه کن، چون تو به مادرت اهانت کردی، این جزای کارهای خودت هست ... زن با تدبیر به فرزندانش گفت: "کمکش کنید برای خدا..." بدانیم فرزندانمان همانگونه با ما رفتار خواهند کرد که ما با پدر و مادر خود رفتار می‌کنیم.! 🎀 @BakLasBashim 🎀
چه قابل ستایشند کسانی که مناعت طبع دارند و از موفقیت و خوشبختیِ دیگران شاد می شوند... انسان هایی ناب که از بخل و حرص و حسد هیچ سهمی نبرده اند و دنیا عجیب محتاج است به این آدم ها آدم هایی که حالِ جهانمان را خوب می کنند🌸🍃 🎀 @BakLasBashim 🎀
مثل بادبادک باش با اینکه میدونه زندگیش به نخی بنده بازم تو آسمون میرقصه و میخنده همیشه بخند بدون که نخ زندگیت دست خداست 🎀 @BakLasBashim 🎀
🌸انديشيدن به گذشته 🍃اندوه می‌آورد 🌸و اندیشیدن به آينده 🍃هراس می‌آورد 🌸به حال بيانديش تا برایت 🍃لذت را به ارمغان آورد 🌸 زندگی زیبـاست 🌸 🎀 @BakLasBashim 🎀