9.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به مردم چه پاسخی باید بدهیم؟ به شهدایمان چه پاسخی باید بدهیم؟ قبیله گرایی تا کی و تا به کجا؟
@baladetayyeb
بلد طیّب/منان رئیسی
به مردم چه پاسخی باید بدهیم؟ به شهدایمان چه پاسخی باید بدهیم؟ قبیله گرایی تا کی و تا به کجا؟ @balade
سند محرمانه.pdf
2.28M
درسهای مهم یک سند محرمانه برای ما:
این سند محرمانه وزارت امنیت داخلی آمریکا (مربوط به سال ۱۹۴۴) است که بعد از ۶ دهه، در سال ۲۰۰۸ از محرمانگی خارج شد و به صورت عمومی منتشر شد. بخشی از این سند مربوط به «شیوه کاهش بهرهوری و قدرت سازمانی برای دولتهای متخاصم» است که آن را به نیروهای نفوذیاش آموزش میداده است. به ترجمه تحتالفظی برخی از بخشهای این سند به شرح زیر توجه بفرمایید و ملاحظه نمایید که آنها چقدر روی انتصابات سیاسی و غیرتخصصی برای تضعیف ما حساب باز کرده بودهاند:
- به افراد غیرمتخصص بها دهید تا امید و انگیزه افراد کارآمد و حرفهای کم شود.
- افراد غیرمتخصص را ارتقا دهید و از آنها تعریف کنید.
- در تقسیم کارها، ابتدا غیر مهم را به متخصصین و مهم را به آدمهای ناکارآمد محول کنید.
طبق بندهای فوق، واضح است که آنها از سالها قبل کاملا متوجه بودهاند که اگر میخواهند به کشورهایی همچون ایران ضربه بزنند بایستی کاری کنند که با قبیلهگرایی و انتصابات سیاسی، نیروهای متخصص به حاشیه رانده شوند و عجیب آنکه با وجود افشای این سند محرمانه، هنوز به این راهبرد آنها در کشور ما توجه کافی نمیشود! آیا محتوای این سند، همان چیزی نیست که در فضای سیاسی کشور ما (چه در طیف چپ و چه در طیف راست) به وفور مشاهده میشود؟ و آیا این سند محرمانه همان چیزی نیست که سالها قبل، شهید چمران با این جملات درباره آن هشدار داده بود: "میگویند تقوا از تخصص لازمتر است، آن را میپذیرم. اما می گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را میپذیرد، بیتقواست".
@baladetayyeb
از قناریهای بومی تا گنجشکهای غربی
درحالی که قطعات فلزی برج ایفل طی کمتر از ۱۴۰ سال بارها تعویض و یا تعمیر شده است، بافتهای خشتی ما در شهرهایی نظیر یزد و ... قرنها انواع ناملایمات طبیعی و غیر طبیعی را پشت سرگذاشته و همچنان در کمال اقتدار، سالم هستند. طبق برخی از گزارشهای محرمانه که به دست مجله فرانسوی "ماریان" رسیده است، برج ایفل هماکنون در شرایط نامطلوبی به سر میبرد زیرا به شدت زنگ زده و به تعمیرات اساسی نیاز دارد، با این حال تا قبل از المپیک ۲۰۲۴ پاریس، این برج مشهور با تخصیص بودجهای کلان فقط رنگ خواهد شد.
برج ایفل، از پربازدیدترین مکانهای گردشگری در جهان است که سالیانه پذیرای حدود هفت میلیون بازدید کننده است؛ یعنی بیش از ۱۲ برابر کل جمعیت شهر یزد! بودجه کلان ۶۰ میلیون یورویی برای رنگ آمیزی این برج، (رنگ آمیزی برای بیستمین بار طی کمتر از ۱۴۰ سال!) برای بنده یادآور این ضرب المثل است که گنجشک را رنگ میکنند و جای قناری میفروشند. به نظرتان ما در بافتهای تاریخیمان چند اثر فاخر معماری داریم که عمرشان چندین برابر عمر برج ایفل است و هنوز هم در کمال اقتدار سالم هستند؟ اگر ما هم قدر داشتههای فرهنگی و بومی خود را بدانیم، با معرفی مطلوب آنها به جهان و با جذب میلیونها بازدید کننده و گردشگر، میتوانیم از قناریها (و نه گنجشکهای خود) هم به عنوان ابزار موثری برای درآمدزایی پایدار و هم به عنوان عاملی برای معرفی فرهنگ و تمدن فاخر خود به جهانیان بهره ببریم.
@baladetayyeb
بلد طیّب/منان رئیسی
طبق آموزه های سنتی، رنگ ها و نورها نیز مانند انسانها، طبایع مختلف دارند و لذا هر نوع فضایی با توجه ب
شگفتی دیگری از معماری ایرانی!
شاید تاکنون تصور این بوده است که در معماری ایرانی، پنجرههای رنگی (اُرسی) صرفا نقشی تزیینی داشتهاند. اما آنچه جای شگفتی و در عین حال مباهات دارد این است که اُرسیها در جهت حفظ سلامت چشم انسان عمل میکردهاند؛ به نحوی که اندازهگیریهای انجام شده درخصوص منحنی طول موج عبوری از شیشههای رنگی توسط دستگاه اسپکتوفتومتر دو موضوع را اثبات میکند: اولا تطابق اثر نور حاصل از پنجرههای رنگی معماری ایرانی با منحنی حساسیت چشم انسان و ثانیا تطابق اثر نور حاصل از این نوع پنجرهها با ساعت بیولوژیک بدن انسان! جزییات بیشتر را میتوانید در مقاله پژوهشی با این لینک ملاحظه بفرمایید:
http://smb.yazd.ac.ir/article_2880.html
معماری ایرانی مملو از چنین ظرافتهای هوشمندانهای است که تک تک آنها جای مباهات دارد.
@baladetayyeb
بلد طیّب/منان رئیسی
رابطه تعرّف و تبرّج: 🔹 به دو آیه زیر دقت بفرمایید؛ هیچ ارتباطی بین این دو نمیبینید؟! "وَجَعَلْنَاك
مستوره و مستور در دوگانه همسر و خانه
زمان لازم برای مطالعه: ۲ تا ۳ دقیقه
🔹از اشتراکاتی که مبتنی بر آموزههای دینی میتوان برای همسر مطلوب و خانه مطلوب استنتاج نمود عدم تبرّج است. مبتنی بر آموزههای دینی، همسر ایدهآل، همسری است که اهل خودنمایی و تبرّج نباشد: "وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ" (احزاب/۳۳). در خصوص عدم خودنمایی و تبرّج از طریق معماری خانه نیز توصیههای زیادی شده است نظیر این روایت نبوی که تلویحا خودنمایی و فخرفروشی با معماری خانه را مذمّت فرمودهاند: "آن، بنایی است که زیاده بر قدر احتیاج، کسی بسازد برای زیادتی بر همسایگان خود و از برای مباهات بر برادران مومن خود". لذا عدم تبرّج، از ویژگیهای مشترک خانه مطلوب و همسر مطلوب است که این عدم تبرّج، در معنای ستر و پوشش تجلی مییابد. به این معنا که همسر مطلوب همسری است که غیر متبرّج و مستوره باشد، کمااینکه به تصریح برخی روایات ازجمله روایت نقل شده از امام صادق(ع)، خانه مطلوب نیز خانهای است که مستور باشد (نظیر خانههای درونگرا در معماری اسلامی ایرانی که با مکانیابی حیاط در قلب و مرکز خانه و نه در مجاور خیابان و کوچه، حداکثرِ ستر و پوشانندگی را برای ساکنان خود تامین میکردند).
🔹جالب آنکه واژه تبرّج که غالباً به معنای جلوهگری آمده است به لحاظ لغوی، ریشه در معماری خانه دارد زیرا ریشه آن بدینگونه بوده است که زنان تمدن جاهلیت، خود را از بالای برج (خانهها و ساختمانهای مرتفع)، متبرّج (جلوهگر) میساختند. لذا دلالت معمارانه این واژه این است که زنان عرب جاهلی عادت داشتند از درون خانه و در برابر پنجرهها و درها اندام خود را برای رهگذران جلوهگر سازند. علامه طباطبایی(ره) در همین خصوص چنین میفرماید: "کلمه تَبَرُّج به معنای ظاهر شدن در برابر مردم است، همانطور که برجِ قلعه برای همه هویداست".
🔹نکته جالب دیگر آنکه طبق ادبیات قرآنی، در کنار شب، خانه و همسر نیز به عنوان سه عامل سَکَن و آرامشبخش معرفی شدهاند: "وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا (انعام/۹۶)؛ وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا (روم/۲۱)؛ وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا (نحل/۸۰)". اما این آرامش برای خانه و همسر زمانی محقق میشود که این دو نیز همچون شب، قرین معنای ستر و پوشش باشند کمااینکه راز آرامش بخشیِ شب و همسر نیز در همین قابلیت ستر و پوشش است: "وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا (فرقان/۴۷)؛ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ (۱۸۷/بقره)". به این معنا که همسر آنگاه آرامش بخش است که هم خودش مستوره باشد و هم همچون شب، پوشاننده باشد و ساتر عیوب و کاستیهای همسرش باشد.
🔹پس عدم تبرّج به معنای عدم خودنمایی است که در مستوره بودن ظهور مییابد و آنگاه که این مستوره بودن محقّق شود، آرامش را نیز به دنبال خود خواهد آورد. اینکه زندگیهای سنتی پر از آرامش بود را میتوان از همین منظر تفسیر نمود؛ گرچه رفاه و آسایش آنها در مقایسه با زندگیهای معاصر کمتر بود اما با همسران محجّبه و مستوره و خانههای مستور و غیر متبرّج، طعم شیرین سَکَن و آرامش را خیلی بیشتر از زندگیهای پر از تفاخر و تبرّج معاصر میچشیدند.
@baladetayyeb
دو تصویر و دو آیه:
🔹بین دو تصویر فوق و دو آیه زیر هیچ ارتباطی نمیبینید؟!
- وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لَا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِدًا: و زمین پاک است که گیاهش به اذن پروردگارش بیرون می آید، و زمینی که ناپاک است، جز گیاهی اندک و بی سود از آن بیرون نمیآید (اعراف/۵۸)
- قُلْ لَا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ: بگو ناپاک و پاک یکسان نیستند؛ هر چند فراوانی ناپاک ها تو را به شگفت آورد. پس ای صاحبان خرد! از خدا پروا کنید تا رستگار شوید (مائده/۱۰۰).
🔹گرچه انبوهسازیها و توسعههای عمودی با توجیه افزایش و کثرت عرضه مسکن در متراژ محدود انجام میشود اما اگر دقیق و همه جانبه بنگریم این افزایش عرضه مسکن در متراژ محدود، به تعبیر قرآن کریم چیزی نیست جز "کثرت الخبیث"؛ همان کثرت الخبیثی که خروجی آن چیزی نیست جز بهرهوری اندک (به تعبیر قرآن کریم، نَکِدا) که در انبوهی از معضلات و مسائل اجتماعی و فرهنگی و زیست محیطی و ... جلوهگر شده است. مدیران محترمی که کمافیالسابق، چشمان خود بر روی کثرت الخبیث و کثرت مشکلات فرهنگی و زیست محیطی و ... در انبوهسازیها و توسعههای متراکم و عمودی بستهاند را مبتنی بر انتهای آیه دوم، به خردورزی و تدبّر همه جانبه در نتایج این نوع شرّسازی دعوت میکنم: فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون: پس ای صاحبان خرد! از خدا پروا کنید تا رستگار شوید (مائده/۱۰۰).
@baladetayyeb
بلد طیّب/منان رئیسی
یک تهدید و یک فرصت شهرسازانه در برنامه هفتم توسعه: این متن برنامه هفتم توسعه است که فصل هشتم آن به
احسنت به این توان لابیگری:
🔹امروز نسخه نهایی برنامه هفتم توسعه برای ارائه به مجلس محترم به دستم رسید و همانطور که حدس میزدم متاسفانه ماده ۱۱۴ نسخه قبلی این لایحه که یک فرصت ارزشمند بود در نسخه جدید لایحه با لابی شهرداری تهران حذف شده است تا کمافی السابق، مدیریت کمیسیون ماده ۵ در شهر تهران برخلاف سایر کلانشهرها، با شهرداری تهران باشد. البته همین الان هم درصد تحقّق طرحهای بالادست نظیر برنامههای پنج ساله توسعه، طرحهای جامع و تفصیلی و ... به شدت پایین است و اگر هم آن بند حذف نمیشد معلوم نبود که چقدر اجرای آن محتمل باشد. اما در عین حال، آیا دوستانی که نسخه نهایی برنامه را تهیه کردهاند واقعا متوجه نبودهاند که حذف آن بند با لابی و فشارهای مدیران شهری تهران، مصداق بارز تعارض منافع است و مدیریت کمیسون ماده ۵ که به کیسه پول شهرداری تهران تبدیل شده است نباید با خود شهرداری تهران باشد؟!
🔹از حجم مصوبات این کمیسیون در دوره جدید مدیریت شهری اطلاع دارید؟ آیا نمیدانید که افزایش چندصد درصدی مصوبات این کمیسیون و شخم زدن طرح جامع و تفصیلی تهران در این دوره، به معنای تباه کردن آینده این شهر است؟ آیا با این حجم از شهرفروشی نگران آلودگی هوا و ترافیک این کلانشهر در سالهای آینده و حتی تبدیل این معضلات به مشکل امنیتی برای کلیت نظام نیستید؟ انصافا اگر همین حجم از شهرفروشی مثلا در دوره فلان شهردار که همقبیله ما نیست انجام میشد آیا خود شماها کفن نمیپوشیدید و معترض نمیشدید؟ آیا سکوت شما و اینکه همه چیز حتی آینده فرزندانمان در این هوای آلوده را با عینک سیاسی میبینید عقلانی و بلکه شرعی است؟ زبان حقیر دراز است چون هیچ منفعتی جز لبخند رضایت رهبرم و بالاتر از ایشان، امام زمانم(عج) ندارم اما شما را با انبوه منافعتان که در چنبره حجم عظیمی از لابیگریها مدفون شده است به خدای متعال واگذار میکنم. به بنده و امثال بنده و این ملت مظلوم که پاسخگو نیستید اما قطعا در روزی که "وَلَا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُون: و رخصت نمىيابند تا پوزش بخواهند"(مرسلات/۳۶) در پیشگاه خدای متعال بابت این نوع عملکردتان پاسخگو خواهید بود؛ والعاقبه للمتقین.
@baladetayyeb
13.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چشم همه ما روشن!
@baladetayyeb
8.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی از طنزهای تلخی که با آن مواجه هستیم این است که عنوان بسیاری از پستهای حساس و کاملا تخصصی را این گذاشته ایم: "پست سیاسی"! بعد هم با همین رویکرد، چهارتا آدم سیاسی را میگذاریم در راس امور کاملا تخصصی و نتیجهاش میشود آنچه نباید. مگر نه این است که سیاست ما عین دیانت ما است؟ اگر بله، کجای دین و دیانت به ما اجازه داده است که مسئولیتهای مهم تخصصی را به افراد غیر متخصص و صرفا سیاسی واگذار کنیم؟!
امروز که این ویدئو را بعد از مدتها دوباره دیدم اشکم جاری شد. به آنهایی که با سیاسی بازی، سودای ریاست و پستهای تخصصی را دارند (چه در قبیله راستیها و چه در طایفه چپیها) نیز توصیه اکید میکنم که این فرمایشات رهبری را ببینند و برای رضای خدا اندکی بیاندیشند.
@baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدئویی دیدنی مربوط به افتتاح حساب ۱۰۰ امام(ره)
۲۱ فروردین سالروز صدور پیام امام(ره) و افتتاح حساب ۱۰۰ برای حل مسئله مسکن مستضعفین است. مردمی که در این ویدئو فوج، فوج و از هر قشری در کنار هم ایستادهاند نه در صف نان و نفت هستند و نه در صف ارائه کوپن؛ بلکه به دستور امامشان در صف واریز وجه برای خانهدار کردن اقشار مستضعف ایستادهاند! این اولین فرمان اقتصادی امام به فاصله کمتر از دو ماه از پیروزی انقلاب بود که بیانگر جایگاه و اهمیت ویژه مسکن در اندیشه ایشان بود. حال چه شده که از آن حال و هوا به این حال و روز رسیدهایم که عدهای اشخاص حقیقی و حقوقیِ از خدا بیخبر با استثمار همین مردم نازنین، صدها، هزاران و بلکه میلیونها خانه خالی را احتکار کردهاند تا به قیمت لِه شدن اقشار مستضعف، بر دارایی خود بیافزایند؟ ما را چه شده و به کجا میرویم؟ فَأَيْنَ تَذْهَبُون
بلد طیب/کانال رسمی دکتر منان رئیسی
https://eitaa.com/baladetayyeb
اندیشه یا اندیشیدن؟
به این جمله ماندگار شهید مطهری توجه بفرمایید: "من ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت و نه اندیشهها را". حالا به تصویر فوق عنایت بفرمایید؛ یک نمونه از سوالاتی است که امروز در آزمون پایان ترم درس مبانی نظری معماری به دانشجویانم ارائه کردم. باور دارم که دو معضل نظام آموزشی ما این است که اولا تاکید آن بر انتقال اندیشهها و حفظیات است و به دانشجو توان اندیشیدن و تحلیل لازم را نمیدهد و ثانیا نسبت به بسیاری از چالشها و مسائل روز بیتفاوت است. سعیم بر این بوده است تا با چنین سوالاتی، اولا با عبور از اندیشهها، قوه اندیشیدن دانشجویانم را تحریک کنم و ثانیا از آنها بخواهم که نسبت به مسائل و چالشهای روز جامعه بیتفاوت نباشند. خدمت همه بزرگوارانی که مشغول به کار شریف معلمی (چه در مدارس و چه در دانشگاهها و چه در حوزههای علمیه و ...) هستند نیز پیشنهاد میکنم که این دو نکته را لحاظ بفرمایند تا انشاالله بتوانیم نسلی پویاتر و اندیشمندتر به جامعه تحویل دهیم.
تحلیل حقیر در خصوص همین سوال و نسبت معماری با شعار "زن، زندگی، آزادی" را نیز میتوانید در لینک زیر ملاحظه بفرمایید؛ این یادداشت را چندماه قبل و در بحبوحه اغتشاشات و تلاش عدهای برای فراگیر شدن شعار زن، زندگی، آزادی منتشر کرده بودم 👇
https://eitaa.com/baladetayyeb/67
@baladetayyeb
اینها تصاویری از روستای زیبای کندوان است که به لحاظ معماری نظیر ندارد و تنها روستای صخرهای جهان است که هنوز در آن زندگی جاری است. به عقیده برخی محققین، قدمت خانههای این روستای منحصر به فرد به قرن ۷ هجری (همزمان با یورش مغولها) برمیگردد؛ این گونه نقل شده است که نخستین کسانی که به کندوان پا گذاشتند، کسانی بودند که برای در امان ماندن از حمله مغولها، از مناطق مجاور به دشتی در مقابل کندوان فعلی مهاجرت کردند و سپس به تدریج درون صخرهها را حفاری کرده و به این پناهگاههای امن در دل سنگها پناه بردند. بر این اساس، شکل گیری این روستا را میتوان به نوعی یادآور این آیه شریفه دانست: فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقًا: پس به غار پناه ببرید تا پروردگارتان از رحمتش بر شما بگستراند و در کارتان گشایشی فراهم سازد (کهف/۱۶).
@baladetayyeb