eitaa logo
بلد طیّب/منان رئیسی
14.9هزار دنبال‌کننده
309 عکس
290 ویدیو
16 فایل
کانال دکتر منان رئیسی نماینده مردم شریف استان قم در مجلس شورای اسلامی عضو هیات علمی و دانشیار معماری دانشگاه قم مدیر پژوهشکده شهرسازی اسلامی عضو سابق شورای معاونین شهرداری تهران و رئیس سابق مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران ارتباط: m.raeesi@qom.ac.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
8.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی از طنزهای تلخی که با آن مواجه هستیم این است که عنوان بسیاری از پست‌های حساس و کاملا تخصصی را این گذاشته ایم: "پست سیاسی"! بعد هم با همین رویکرد، چهارتا آدم سیاسی را می‌گذاریم در راس امور کاملا تخصصی و نتیجه‌اش می‌شود آنچه نباید. مگر نه این است که سیاست ما عین دیانت ما است؟ اگر بله، کجای دین و دیانت به ما اجازه داده است که مسئولیت‌های مهم تخصصی را به افراد غیر متخصص و صرفا سیاسی واگذار کنیم؟! امروز که این ویدئو را بعد از مدتها دوباره دیدم اشکم جاری شد. به آنهایی که با سیاسی بازی، سودای ریاست و پست‌های تخصصی را دارند (چه در قبیله راستی‌ها و چه در طایفه چپی‌ها) نیز توصیه اکید می‌کنم که این فرمایشات رهبری را ببینند و برای رضای خدا اندکی بیاندیشند. @baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدئویی دیدنی مربوط به افتتاح حساب ۱۰۰ امام(ره) ۲۱ فروردین سالروز صدور پیام امام(ره) و افتتاح حساب ۱۰۰ برای حل مسئله مسکن مستضعفین است. مردمی که در این ویدئو فوج، فوج و از هر قشری در کنار هم ایستاده‌اند نه در صف نان و نفت هستند و نه در صف ارائه کوپن؛ بلکه به دستور امامشان در صف واریز وجه برای خانه‌دار کردن اقشار مستضعف ایستاده‌اند! این اولین فرمان اقتصادی امام به فاصله کمتر از دو ماه از پیروزی انقلاب بود که بیانگر جایگاه و اهمیت ویژه مسکن در اندیشه ایشان بود. حال چه شده که از آن حال و هوا به این حال و روز رسیده‌ایم که عده‌ای اشخاص حقیقی و حقوقیِ از خدا بی‌خبر با استثمار همین مردم نازنین، صدها، هزاران و بلکه میلیونها خانه خالی را احتکار کرده‌اند تا به قیمت لِه شدن اقشار مستضعف، بر دارایی خود بیافزایند؟ ما را چه شده و به کجا می‌رویم؟ فَأَيْنَ تَذْهَبُون بلد طیب/کانال رسمی دکتر منان رئیسی https://eitaa.com/baladetayyeb
اندیشه یا اندیشیدن؟ به این جمله ماندگار شهید مطهری توجه بفرمایید: "من ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت و نه اندیشه‌ها را". حالا به تصویر فوق عنایت بفرمایید؛ یک نمونه‌ از سوالاتی است که امروز در آزمون پایان ترم درس مبانی نظری معماری به دانشجویانم ارائه کردم. باور دارم که دو معضل نظام آموزشی ما این است که اولا تاکید آن بر انتقال اندیشه‌ها و حفظیات است و به دانشجو توان اندیشیدن و تحلیل لازم را نمی‌دهد و ثانیا نسبت به بسیاری از چالشها و مسائل روز بی‌تفاوت است. سعیم بر این بوده است تا با چنین سوالاتی، اولا با عبور از اندیشه‌ها، قوه اندیشیدن دانشجویانم را تحریک کنم و ثانیا از آنها بخواهم که نسبت به مسائل و چالش‌های روز جامعه بی‌تفاوت نباشند. خدمت همه بزرگوارانی که مشغول به کار شریف معلمی (چه در مدارس و چه در دانشگاه‌ها و چه در حوزه‌های علمیه و ...) هستند نیز پیشنهاد می‌کنم که این دو نکته را لحاظ بفرمایند تا انشاالله بتوانیم نسلی پویاتر و اندیشمندتر به جامعه تحویل دهیم. تحلیل حقیر در خصوص همین سوال و نسبت معماری با شعار "زن، زندگی، آزادی" را نیز می‌توانید در لینک زیر ملاحظه بفرمایید؛ این یادداشت را چندماه قبل و در بحبوحه اغتشاشات و تلاش عده‌ای برای فراگیر شدن شعار زن، زندگی، آزادی منتشر کرده بودم 👇 https://eitaa.com/baladetayyeb/67 @baladetayyeb
اینها تصاویری از روستای زیبای کندوان است که به لحاظ معماری نظیر ندارد و تنها روستای صخره‌ای جهان است که هنوز در آن زندگی جاری است. به عقیده برخی محققین، قدمت خانه‌های این روستای منحصر به فرد به قرن ۷ هجری (همزمان با یورش مغول‌ها) برمی‌گردد؛ این گونه نقل شده است که نخستین کسانی که به کندوان پا گذاشتند، کسانی بودند که برای در امان ماندن از حمله مغولها، از مناطق مجاور به دشتی در مقابل کندوان فعلی مهاجرت کردند و سپس به تدریج درون صخره‌ها را حفاری کرده و به این پناهگاه‌های امن در دل سنگ‌ها پناه بردند. بر این اساس، شکل گیری این روستا را می‌توان به نوعی یادآور این آیه شریفه دانست: فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقًا: پس به غار پناه ببرید تا پروردگارتان از رحمتش بر شما بگستراند و در کارتان گشایشی فراهم سازد (کهف/۱۶). @baladetayyeb
6.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعوت می‌کنم حتما این ویدئوی دو دقیقه‌ای را ببینید و بنگرید که تراکم بیش از حد جمعیت با موجودات زنده چه می‌کند؟ نام این آزمایش جهان ۲۵ است: «UNIVERSE-25»؛ زیرا کالهون (محقّق آمریکایی) ۲۵ بار این آزمایش را انجام داد و هر ۲۵ دفعه به یک نتیجه مشابه رسید! کاش می‌شد این ویدئو را برای همه مدیران شهری کلانشهرهایی که از شدت تراکم در حال انفجار هستند پخش کنیم و از آنها بخواهیم که اندکی به ارتباط آسیب‌ها و معضلات اجتماعی شهرهایمان با تراکم بیش از حد این کلانشهرها بیاندیشند. @baladetayyeb
جمعیت شهرهای ایران در ۱۵۰ سال قبل و توضیحی در خصوص مسئله مسکن در تهران و کلانشهرها: 🔹به تفاوت جمعیت شهرها در ۱۵۰ سال قبل دقت بفرمایید: تهران و تبریز ۲۵۰ هزار نفر، یزد ۱۰۰ هزار نفر، کرمان ۹۰ هزار نفر، شیراز و قزوین ۷۰ هزار نفر و ...؛ عدم توجه به آمایش سرزمین سبب شده است تا در حالی‌که جمعیت تهران بیش از ۴۰ برابر رشد کرده است، در همین مدت جمعیت کرمان و یزد فقط ۵ برابر شده و یا جمعیت قزوین فقط ۶ برابر شده است. 🔹کلید اساسی و اصلی برای حل مسئله مسکن تهران، توجه به آمایش سرزمین و توزیع عادلانه امکانات و مقدورات کشور است؛ در غیر این صورت، هرچقدر هم که در تهران مسکن بسازیم و تراکم بفروشیم و بارگذاری مازاد کنیم باز هم مشکل حل نخواهد شد چون ریشه مشکل بایستی از مبدا حل شود و نه مقصد. مانند ظرفی که به یک شلنگ آب متصل است و هرچقدر هم که آن ظرف را بزرگ کنیم باز هم طی چند دقیقه پر می‌شود چون شلنگ متصل به آن دائما جریان آب را از جاهای دیگر به داخل آن ظرف هدایت می‌کند. سعی کردم مثال را به ساده‌ترین وجه ممکن توضیح دهم تا مشخص شود که چرا هرچه در تهران عرضه را زیادتر می‌کنیم مشکل مسکن حل نمی‌شود. @baladetayyeb
9.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 درخصوص این ویدئو، کارشناسان مربوطه پاسخ ادعای اشتباه جناب نیلی را بارها داده‌اند و لذا شرح دوباره پاسخها موضوعیت ندارد؛ اما روی سخن حقیر با نهادهای نظارتی و قوه قضائیه و ... است. 🔹 چطور است که برای یک مالک، خط و نشان می‌کشیم که اگر از مستاجرت مثلا دو قران بیشتر بگیری و قراردادت بالاتر از فلان درصد باشد مجرم هستی و دادگاهی‌ات می‌کنیم اما مدیری که با ترک فعل و عدم انجام مسئولیتش سبب تشدید تورم چند صددرصدی مسکن شده و میلیونها مستاجر را به خاک سیاه نشانده را به کلی رها کرده‌ایم؟! اگر اولی را مصداق ارتکاب منکر بدانیم قطعا دومی مصداق اقامه منکر است و عجیب آنکه در مملکت ما ارتکاب منکر جرم است ولی اقامه منکر هیچ هزینه‌ای ندارد و می‌توانید راست راست بچرخید و هیچ کسی هم کاری به کارتان ندارد! @baladetayyeb
ما ناسازگاریم نه آن‌ها !! 🔹واقعیت آن است که وقتی در شهر قدم می‌زنید، یا به مدرسه و دانشگاه می‌روید، یا در خانه استراحت می‌کنید، یا با تکنولوژی سر و کار دارید، یا ورزش می‌کنید، یا ساعات زیادی از روز را در محل کار سپری می‌کنید، خرید که می‌کنید و... همه و همه را در جهانی مدرن سیر کرده‌اید؛ نه منزل، نه محل کار و ساختار اداری، نه محیط‌های فراغت، نه شهر، نه مکان‌های آموزشی و نه فضای جدیدی که به صورت مجازی بخشی از زندگی را در چنبره خود گرفته، هیچ‌یک به شما شیوه‌ی زندگی مبتنی بر سنت، دین و بوم‌وبر خودتان را تقدیم نمی‌کنند. این‌ها همه، مملو از آموزه‌هایی است که زندگی را سرشار از دنیا و دنیاپرستی کرده‌اند. 🔹واقعیت آن است که هرکس، حجاب بر سر و تن دارد و هرآن‌کس که خداباور است، در حال مقاومت علیه وضع سکولارِ همه‌جایی شده است. بی‌حجابی و بی‌حیایی، بخش جدی این شهر و این ساختارهاست. و واقعیت آن است که بی‌حجاب‌ها و دنیاباوران بر مشی طبیعیِ ساختارها و وضع موجود و سبک زندگی هدیه شده به آن‌ها رفتار می‌کنند! آن‌ها، فقط همراهند! ساختارهای کلان نه تنها تمنایی برای اجرای حکم خدا ایجاد نکرده‌اند، بلکه با مداومت و کثرت در سبک زندگی، در تمنای انسان مدرن جایی برای خداباوری نیست... @azmanegasht پی‌نوشت: بی‌حجابی‌ها و بدپوششی‌های موجود در کلانشهرهای معاصر، محصول ساختارهایی است که این وضعیت فرهنگی، نتیجه طبیعی آن است: "قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِه: بگو هر كس بر حسب ساختار خود عمل مى‌كند" (اسرا/۸۴). اگر می‌خواهیم وضعیت فرهنگی فعلی را اصلاح کنیم بیش و پیش از آنکه به فکر بگیر و ببند بانوان بی‌حجاب باشیم (که البته در جای خودش برای ساختارشکنان لازم است) بایستی به فکر بگیر و ببند مسئولانی باشیم که در حال ترویج و تثبیت این ساختارهای کلان و سکولار در نظام مدیریتی کشور ما هستند. آنچه اصل و ریشه منکر است، اقامه منکر است و نه ارتکاب منکر و آنچه مسلّم است، مرتکبان منکر، قربانی سیاست‌های اقامه دهندگان منکر هستند. عجیب این است که غالبا این قربانیان را سرزنش می‌کنیم و آن قربانی کنندگان را رها و بلکه ارتقا ! @baladetayyeb
علم یا لاشه علم؟! 🔹بیشترین نرخ طلاق در میان روانپزشکان با حدود ۵۰ درصد است، یعنی همان کسانی که باید به ما کمک کنند تا به زندگی بازگردیم و از آسیبهایی همچون طلاق در امان بمانیم! بیشترین آثار کالبدی نامتجانس با فرهنگ ما نیز توسط معماران و شهرسازان طراحی شده است یعنی دقیقا توسط همان کسانی که باید به ما کمک کنند تا شهرهای باهویت‌تری داشته باشیم! در بسیاری از علوم دیگر نیز همین تناقض مشاهده می‌شود. مشکل کجاست؟ ایسم‌های میان تهی و وارداتی همچون سکولاریسم و لیبرالیسم و ... با نظام علمی و آموزشی ما چه کرده است که آن را اینقدر از درون تهی کرده است؟! علم منقطع از مبدا و مقصد، لاشه علمی است که حتی نمی‌تواند یاریگر عالمان همان علم نیز باشد تا چه رسد به سایر مردم. 🔹"قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا: بگو آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانم؟ [آنان‌] كسانى‌اند كه كوشش‌شان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مى‌پندارند كه كار خوب انجام مى‌دهند" (کهف/ ۱۰۳ و ۱۰۴). حلقه مفقوده این نظام شِبه علمی برای ارتقاء لاشه علم‌ به علم‌، توجه به مبدا و مقصدی است که در علوم رایج تقریبا هیچ محلی از اِعراب ندارد: "هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ: اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چيزى داناست" (حدید/۳). @baladetayyeb
منزل یا مسکن؟! 🔹در ادبیات محاوره‌ای وقتی که می‌خواهیم از محل سکونت خود صحبت کنیم از واژه منزل استفاده می‌کنیم مثل این جملات: بفرمایید منزل خدمتتان باشیم، منزل خودتان است و ...؛ اما معنای لغوی منزل چیست؟ لغت‌نامه‌ها منزل را چنین تعریف کرده‌اند: "جای فرودآمدن لیکن اکثر به معنی جایی مستعمل است که مسافران به جهت خواب و آرام در آن فرود آیند". یعنی دقیقا شبیه به همین کارکردی که این روزها خانه‌های ما دارند؛ مکانی برای محل فرود موقت و خواب شبانه برای ما مسافرانِ معابر و خیابانهای شهرها و نه مکانی برای زندگی با تمام ابعاد و وجوه مختلف آن. 🔹این تقلیل کارکرد خانه از محل زندگی به مکان صرفا خواب، از نتایج مانیفست معماری و شهرسازی مدرن و تفکیک شهر به سه پهنه مجزا برای اقامت، کار و تفریح است؛ به نحوی که مسکنی که تا قبل از آن، هم محل اقامت بود و هم محل کار و تولید و هم محل تفریح، به منزلی برای صرفا اقامت و خواب شبانه فروکاهیده شد. و بدیهی است که مکانی که صرفا محل خواب است دیگر نه نیازی به حیاط دارد و نه احتیاجی به حوض و درخت؛ همین قوطی کبریتهای کپسولی که در کلانشهرها می‌سازیم به خوبی از عهده وظیفه خواب کردن ما برمی‌آیند. اما برخلاف منزل که مکان نزول موقت است، مسکن به معنای محل سکون و قرار است؛ چنانچه قرآن کریم نیز از واژه مسکن به عنوان خانه تراز تعبیر می‌فرماید: لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَة جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَال (سبا/۱۵) و در جای دیگر، صفت خانه مطلوب را سَکَن معرفی می‌فرماید: وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا (نحل/۸۰). 🔹فروکاهی مسکن به منزل، سبب تهی شدن خانه‌ معاصر از تمام کارکردهای سابقش شده است؛ تربیت کودکان را به مهدکودکها و کودکستانها و مهمانداری را به کافه‌ها و رستورانها و تفریح را به پارکها و شهربازی‌ها سپردیم؛ همانطور که مجالس عقد و عروسی را به تالارها و حتی پرستاری از بزرگتران را به خانه‌های سالمندان واگذار کردیم. این تهی شدن خانه از همه ابعاد و وجوه زندگی و تقلیل آن به پوسته‌ای کپسولی برای صرفا خواب از نتایج راهبریِ زغن (گنجشک سیاهِ) معماری و شهرسازی معاصر است که منازل ما را به مرزغن (گورستان) برای ما مردگانِ سبک زندگی معاصر تبدیل کرده است: هر که را راهبر زغن باشد منزل او به مرزغن باشد @baladetayyeb