فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در تکمیل فرمایش این برادرمان دو نکته عرض میشود:
۱. برای آنکه عمق سکولاریسم در معماری و شهرسازی ما را بهتر متوجه شوید همین الان سرفصل مصوب رشته معماری اسلامی (مقطع کارشناسی ارشد) در سایت وزارت علوم را جستجو بفرمایید و ببینید که عناوین دروس طراحی (که مهمترین دروس این رشته است) چنین است: طراحی ابنیه مذهبی۱، طراحی ابنیه مذهبی۲، طراحی ابنیه مذهبی۳؛ معنایش آن است که تصور بر این است که معماری اسلامی یعنی صرفا معماری ابنیه مذهبی نظیر مسجد و مصلی و ... و اسلام هیچ حرفی برای معماری سایر ابنیه نظیر مسکن و بازار و محله و غیره ندارد!
۲. این برادرمان به شهرسازی جهان و سایر کشورها ارجاع دادهاند اما اگر استانداردها و قواعد غربیها یا شرقیها را رعایت میکردیم هم وضعیت شهرسازیمان به مراتب بهتر از این بود. برای مثال همین الان تراکم توکیو به عنوان پرجمعیتترین شهر جهان، حدود نصف تهران ما هست! و یا تراکم لندن با جمعیت برابر با تهران، حدود ثلث تهران است! لذا آنچه ما اینجا اجرا کردهایم ملغمهای است که نه اسلامی است و نه غربی و نه شرقی و نه ایرانی! نتیجه آنکه آش معماری و شهرسازی ما آنقدر شور و بیهویت شده که شبیه به هیچکجا نیست؛ تا جایی که این نوع شهرسازی(شرّسازی) یادآور این آیه شریفه است: "الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَاد" (فجر/۸).
@baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه نکته درباره اظهارات عجیب معاون شهردار تهران
🔹ایشان جناب صارمی هستند. معاون شهرسازی شهرداری تهران. درخصوص ادعای عجیب ایشان عرض میشود که اولا در اینکه اسلام، تاثیر ویژه بر شکوفایی تمدن ایرانی داشته است هیچ شکی نیست اما این نوع تفکرات افراطی را بسیار خطرناک میدانم و به ایشان و همفکرانشان توصیه میکنم حتما کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران (تالیف شهید مطهری) را بخوانند. اینکه ایشان چطور این همه آثار معماری و تمدنی قبل از اسلام در ایران را نادیده گرفته است حقیقتا جای تعجب دارد.
🔹ثانیا مواجهه خود اسلام با سایر تمدنها نیز اینقدر سلبی نیست و اسلام عزیز با نگاهی حکیمانه و به دور از افراط و تفریط، بسیاری از آموزههای تمدنی سایر تمدنها (از جمله در همین کشور ایران) را با رویکردی امضایی و تاییدی (و نه تاسیسی) اخذ نموده است.
🔹ثالثا و از همه مهمتر، اگر قرار باشد درباره لزوم تاسیس تمدن نوین اسلامی ایرانی صحبت شود آخرین کسی که حق دارد در این باره صحبت کند ایشان است؛ چون حجم تراکمفروشیها و شهرفروشیهایی که در همین دوره دو ساله اخیر با سوءاستفاده ایشان از کمیسیون ماده ۵ در شهرداری تهران اتفاق افتاده است به قدری است که در تاریخ بعد از انقلاب اسلامی اگر نگوییم بیسابقه بوده حداقل بسیار کم سابقه است. لذا امثال ایشان که با افراط در تراکمفروشی، تتمّه اعتبار و آبروی شهرسازی ما را به باد فنا دادهاند حق ندارند درباره شهرسازی اسلامی ایرانی صحبت کنند.
@baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹این ویدئو بیانگر وضعیت شهرسازی سان فرانسیسکوی آمریکا در ۱۰۰ سال قبل است. به بدنههای شهری و ارتفاع ساختمانها دقت بفرمایید. اما اکنون غربیها بعد از چند دهه، متوجه معضلات این نوع شهرسازی عمودی و متراکم شدهاند (اعم از مسائل زیست محیطی و آلودگی هوا و ترافیک و آسیبهای اجتماعی و غیره) و حالا چندین سال است که دیگر از این نوع شهرسازی عمودی به ویژه برای ابنیه مسکونی استفاده نمیکنند؛ اگر هم مرتفعسازی و برجسازی کنند در بخشهای محدود و خاصی از شهر و آن هم غالبا برای ابنیه تجاری و اداری است و نه مسکونی. برای مثال در لینک زیر میتوانید وضعیت شهرسازی امروز آمریکا را ملاحظه بفرمایید 👇
https://eitaa.com/baladetayyeb/83
🔹حالا سوالی که مطرح میشود این است که چرا ما در ایران اسلامی با این همه وسعت و پهناوری، باید نسخه منقضی شده ۱۰۰ سال پیش غربیها را استفاده کنیم و کلانشهرهایمان را کمافیالسابق، عمودی توسعه دهیم؟! ربط این نوع شهرسازی به تمدن ما و سبک زندگی اسلامی ایرانی چیست؟! آیا اصرار بر نسخه ۱۰۰ سال قبل غرب معنایش آن نیست که ما از پاپ کاتولیکتر شدهایم؟!
@baladetayyeb
به بهانه ساخت خیابان غذا در شیراز
🔹طبق اخبار منتشر شده، شهرداری شیراز قصد دارد تا پایان آبان ماه، خیابان غذا را در این کلانشهر افتتاح کند. خیابانی که طبق مصاحبه مدیر سازمان سرمایهگذاری شهرداری شیراز، محوریت آن با غذاهای فست فودی است و به دنبال اهدافی نظیر زیست شبانه است. در این خصوص چند نکته تقدیم میشود:
🔹اولا در شهر اسلامی ایرانی، گرچه به همه کاربریها توجه میشود اما اصالت و محوریت با انگارههای معنوی است و نه مادی و اینکه خیابان مهمی از شهر را صرفا با غذا نامگذاری کنیم و وجوه مادی و غیر معنوی شهر را برجسته کنیم و به آنها در مقابل وجوه معنوی شهر اصالت دهیم از انگارههای سبک زندگی غربی است که چنین کاری تناسب چندانی با شیراز که سومین حرم اهل بیت(ع) است ندارد.
🔹ثانیا حیات شبانه که به عنوان یکی از اهداف چنین خیابانی مطرح شده است در تعارض آشکار با سبک زندگی اسلامی است. قرآن کریم روز را بستر تلاش و شب را مایه آرامش معرفی کرده است: "هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيه: اوست كسى كه براى شما شب را قرار داد تا در آن بياراميد" (یونس/۶۷). لذا اینکه بخواهیم خیابانی را با این هدف احداث کنیم که شهروندان شبها را به جای آرمیدن و آمادگی برای تلاش روزانه، در آن به شب نشینی و پرسه زنی شبانه بپردازند از شاخصههای سبک زندگی غربی است که هیچ تناسبی با فرهنگ بومی ما ندارد.
🔹ثالثا اینکه در چنین خیابانی، محوریت با غذاهای فست فودی است نیز بر زشتی کار افزوده است؛ غذاهایی که علاوه بر مضرات متعدد برای سلامتی شهروندان، از شاخصههای سبک زندگی غربی است که متاسفانه طی چند دهه اخیر به فرهنگ ما تحمیل شده است؛ واضح است که دامن زدن به چنین تحمیلی از سوی ارگانهای عمومی و حاکمیتی که باید پاسدار سبک زندگی بومی ما باشند هیج توجیهی ندارد. مدیران محترم توجه بفرمایند که غذای فست فودی، سبک زندگی و تبعات متناسب با خودش را به دنبال میآورد و اگر چنین سبک زندگی را ترویج کردیم باید منتظر چیدن میوههای اخلاقی و فرهنگیاش هم باشیم.
🔹رابعا طبق اخبار واصله و حسب مصاحبه برخی مدیران شهرداری شیراز، الگوی چنین خیابانی در شیراز، خیابان سی تیر در تهران بوده که چنین الگوبرداری بر زشتی کار افزوده است. اینکه مدیران محترم شیرازی، معضلات فرهنگی اجتماعی خیابان سی تیر تهران را ندیدهاند و به جای آنکه به دنبال حراست از هویت بومی شیراز باشند دنبالهرو تجربههای اشتباه پایتخت و تهرانیزه کردن این شهر تاریخی فرهنگی هستند نشان دهنده آن است که درک درستی از جایگاه ویژه فرهنگی و تاریخی این شهر در سپهر تمدن بومی ما ندارند. امید است مدیران سایر شهرها و کلانشهرها به جای تهرانیزه کردن شهرهایشان، به ظرفیتها و داشتههای بومی شهرهای خودشان بیاندیشند.
✍ دکتر منان رئیسی
@baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو دقیقه درس اخلاق با شرحی معمارانه
🔹"انسان نباید بَر داشته باشد؛ به من برخورد یعنی من بر دارم!" لطفا این دو دقیقه از درس اخلاق استاد فقیهی را گوش بفرمایید. بیان شیوای ایشان ترجمان معمارانهای هم دارد؛ به خانههای سنتی دقت کردهاید؟ غالبا حیاط آنها در مرکز خانه بود و گرداگرد آن حیاط مرکزی، اتاقها بود. لذا در چنان خانهای نما رو به سمت داخل و قلب ساختمان بود و خانه از بیرون، هیچ بروز و ظهور و نمایی نداشت. به نحوی که نمای بیرونی، صرفا دیواری ساده و بدون هر نوع بازشو بود و هیچ بَر و جلوهای نداشت.
🔹اما در مسکن معاصر با حذف حیاط مرکزی و با جابجایی نمای خانه از درون خانه به بَر و بیرون خانه، هم مفهوم حریم و محرمیت مخدوش شده است و هم چون نما از حالت درونی و انفسی، به حالت بیرونی و آفاقی تغییر یافته به ابزاری برای تفاخر، تکاثر و تفرعن تبدیل شده است. به نحوی که برخلاف شهر سنتی که همه خانهها (چه خانههای فقرا و چه اغنیا) از بیرون شبیه یکدیگر و در کمال سادگی بودند اما در شهر معاصر، چون نما کاملا در بَر بیرونی خانهها بروز مییابد لذا به عاملی برای تشدید اختلاف طبقاتی و به رخ کشیدن ثروت و مکنت و شکلگیری مفهوم بالاشهر و پایین شهر تبدیل شده است. اینکه برخلاف شهر معاصر که جلوه تکبر است شهر سنتی جلوه تواضع بود ریشه در همین موضوع دارد.
@baladetayyeb
فهرست کشکول.pdf
1.58M
به لطف خدای متعال، کتاب کشکول منّان (یادداشتهای تبیینی/تحلیلیِ یک معمار/شهرساز) توسط انتشارات دانشگاه قم در ۲۳۱ صفحه با قطع خشتی منتشر شد. در این فایل میتوانید فهرست مطالب و پیشگفتار کتاب را که با رویکردی میان رشتهای و در راستای ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی نگاشته شده است ملاحظه بفرمایید. علاقهمندان جهت تهیه کتاب میتوانند با شمارههای ۰۲۵۳۲۱۰۳۳۴۴ و ۰۹۱۲۲۵۲۹۰۲۲ (آقای معظمی، مدیر انتشارات دانشگاه قم) تماس حاصل فرمایند.
@baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخشی از مصاحبه منان رئیسی (مدیر پژوهشکده معماری و شهرسازی اسلامی) با خبرگزاری ایکنا: اگر معماری (به عنوان ظرف زندگی) درست طراحی نشود آنگاه باید منتظر مظروف متناسب با آن و عواقب اخلاقی و فرهنگیاش باشیم...؛ سهم معماری ما از شیوع ناهنجاریهای فرهنگی و سستیِ روزافزون عفاف و حجاب در قم و سایر شهرهای مذهبی چیست؟
@baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 امتداد تفکری که یک قرن قبل، با نفی اصالتهای تاریخی و فرهنگی دست به تخریب بقیع زد را در این ویدئو ملاحظه بفرمایید. تفکری که از شهر، فقط کالبد و فن و تکنولوژی را میفهمد و هیچ فهمی از فرهنگ و هویت ندارد. شهری که در آن، رباتها نقش انسانها را بازی میکنند و انسانها نیز نه امکانی برای برقرای تعاملات و روابط انسانی دارند و نه اساسا در چنین شهر خالی از اصالتی، فهمی از اهمیت چنین روابطی مییابند.
🔹 شهری که در آن، هرچه هست فقط و فقط تکنولوژی است و تکنیکهای پیشرو و آوانگارد ساخت و ساز؛ اما به کلی خالی از هویت و اصالت و توجه به ابعاد انسانی شهر. شهر که نه، شرّی که در آن ماده و مادیت اصالت دارد و معنویت که هیچ، حتی از هویت هم هیچ نشانی نیست. آنهایی که نگاهشان به زندگی، فراتر از ابعاد صرفا مادی و فنیِ حیات انسانی باشد قطعا زندگی در چنین مکانی را برنخواهند تابید و فقط کسانی میتوانند زیست در چنین جایی را ترجیح بدهند که "يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا: فقط ظاهری محسوس از زندگی دنیا را میشناسند" (روم/۷).
@baladetayyeb
در تکمیل این ویدئو، پیشنهاد میشود این کلام پرمعنای شهید مطهری را ملاحظه بفرمایید 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 خطابه پرمعنا و شنیدنی استاد مطهری درباره فقدان معنویت در عصر تکنولوژی: وای به روزی که بگردی و یک علامه طباطبایی پیدا نکنی!
@varesoon
@baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مساجد تفریحی _تفنّنی!
برخلاف شهرهای سنتی که شهر/عبودیت بودند و همه اجزای شهر حتی اجزای تجاری و بازارها و ... از مسجد تاثیر میپذیرفتند، در شهر معاصر که شهر/ثروت است همه چیز حتی معماری مساجد، به تدریج در حال تاثیر پذیری از ابنیه تجاری و مالی و حتی تفننی و تفریحی است! این موضوع سبب ظهور مساجدی شده است که کمترین نسبتی با ماهیت مسجد ندارند. توضیحات دکتر منان رئیسی را مشاهده بفرمایید.
@baladetayyeb
علامهی معمار!
🔹معماری مدرسه حجتیه توسط علامه طباطبایی در بیان استاد تهرانی: بنای این مدرسه کوچک بود و آیت الله حجت چند هزار متر از زمین مجاور را تهیه و در نظر داشتند مدرسه را توسعه دهند... هرچه مهندسین از تهران و غیرتهران آمدند و نقشههای متنوع و مختلفی کشیدند، مورد نظر آیتالله واقع نشد تا بالاخره شنیدیم سیدی از تبریز آمده و نقشهای کشیده که مورد نظر و تصویب ایشان قرار گرفته است.
🔹ما بسیار شایق و مترصد بودیم که این سید را ببینیم...در همین احوال شنیدیم آن سیدی که از تبریز آمده و نقشه ساختمانی را کشیده، به نام قاضی[طباطبایی] معروف و در ریاضیات و فلسفه زبردست است. اشتیاق ما برای دیدار و ملاقات با او زیاد شد و مترصد بودیم به منزلش برویم و به بهانهای از او دیدار کنیم تا آنکه یکی از دوستان ما که در مدرسه رفت و آمد داشت و فعلا از علمای رشت است یک روز به حجره آمده و گفت آقای قاضی از زیارت مشهد برگشته، بیا به دیدنش برویم!
🔹چون به منزل ایشان وارد شدیم، دیدیم که این رجل معروف و مشهور همان سیدی است که ما همه روزه در کوچهها در بین راه او را میدیدیم، و ابدا احتمال نمیدادیم که او از اهل علم باشد، فضلا از تبحر در علوم، با عمامه بسیار کوچک از کرباس آبی رنگ، و تگمههای باز قبا، و بدون جوراب با لباس کمتر از معمول، در کوچههای قم تردد داشت. خانه نیز بسیار محقر و ساده بود. ما معانقه کردیم و نشستیم و گفت وگو و سخن از اطراف و جوانب پیش آمد؛ دیدیم نه، واقعا این مرد، جهانی است از علم و درایت.
پینوشت: تصویر فوق، تصویری است از افتتاح مدرسه حجتیه (۷۸ سال قبل) با حضور علامه طباطبایی
@baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مظاهر سبک زندگی غربی (همچون فضاهای بدون حریم و آپارتمانهای عریان و ...) چطور سبب تغییر ذائقه فطری ما شده است؟ برای مثال، در منابع دینی چنین توصیه شده است که همسایه نباید با بوی غذایش سبب ایذاء همسایه شود؛ در معماری درونگرا و حریممند سنتی، کنترل دید و حریم بصری، شنیداری و حتی کنترل بوی غذا به سادگی میسر بود اما آیا در زندگی آپارتمانی که چند واحد در کنار هم در یک طبقه قرار دارند هم میتوان جلوی ایذاء همسایه و عدم سرایت بوی غذا به واحد مجاور را گرفت؟ در این سبک زندگیِ عریان و حریمزده، اثر وضعیِ آهی که همسایه فقیر با استشمام بوی غذای همسایه ثروتمندش میکشد بر زندگی او چیست؟! این دو دقیقه از توضیحات منان رئیسی را ملاحظه بفرمایید.
@baladetayyeb
May 11
از شهر جنّت صفت تا شرّ جهنم صفت
🔹سلام خدا بر حکیم وارسته مرحوم آیتالله حائری شیرازی که چنین فرمود: "حافظ خیلی به آسمان خیره میشود. در ابیاتش میبینید که ستارهها را به اسم میشناسد، به صفت میشناسد و خیلی خوب به صور فلکی آشناست. پیداست که خیلی در این معنا مطالعه میکند. انسان وقتی آسمان را ندید، دنیایش میشود همین زندگی کوچک و مختصر. نگاه به آسمان یعنی نگاه دقیقتر به هستی و وسعت هستی. نگاه به آسمان یعنی نگاه به ابدیت و زمان طولانی. یعنی نگاه به مکان وسیع. این خیلی به انسان کمک میکند برای بلندنظری. وقتی اینطور آن عالم را دید، یک شوقی پیدا میکند که از این جای کوچک و تنگ، خودش را بیرون بکشد. اگر میخواهی خدا برایت بزرگ شود، به آسمان نگاه کن". در تکمیل فرمایش حکیمانه ایشان، چند نکته تقدیم میشود:
🔹اینکه برخلاف سدههای قبل، هنرمندان ما کمتر موفق به خلق آثار فاخر هنری (اعم از شعر و معماری و ...) میشوند بیدلیل نیست. هنرمندی که در آپارتمانهای قوطی کبریتیِ کلانشهرها محصور شده است و برخلاف اسلاف خود که دائما در معرض رویت آسمان و ستارهها و سایر آیات الهی بودند، از زیارت این نشانههای الهی محروم است چطور میتواند خودش را از چاه طبیعت بیرون بکشد و اثر فاخر هنری خلق کند؟ در شهر سنتی، بافت شهری افقی و خانههای فراخ و متجانس با آسمان، به هنرمند وسعت دیدی میداد که وسعت دل را به دنبال داشت؛ اما شهر ضیق و عمودی معاصر با لانههای تنگ و ضیق، هم وسعت دید هنرمند را از او سلب کرده است و هم به تبعش، فراخی دل او را.
🔹این دوگانگیِ شهرها و خانههای سنتی و معاصر را در دوگانگیِ توصیفات قرآن برای بهشت و جهنم نیز میتوان دید. قرآن کریم بهشت را فراخ و جهنم را تنگ و ضیق توصیف میفرماید: "جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ: بهشتی که پهنای آن همه آسمانها و زمین را فرا گرفته است" (آل عمران/۱۳۳)؛ "وَإِذَا أُلْقُوا مِنْهَا مَكَانًا ضَيِّقًا: و هنگامی که آنان را در حالی که با غل و زنجیر به هم بسته شدهاند در مکانی تنگ از آن آتش سوزان بیفکنند" (فرقان/۱۳). لذا شهرهای عمودی و متراکم معاصر با لانههای ضیقی که به شهروندانشان عرضه میکنند جهنم صفت هستند؛ برخلاف شهرهای سنتیِ افقی که با خانههای فراخ و گسترده، جنت صفت بودند.
🔹جالب آنکه مفهوم ضیق و تنگی، در قرآن کریم یکبار دیگر نیز استفاده شده است که آن هم برای زندگی افرادی است که از یاد خدا اعراض میکنند. زندگی تهی از یاد خدا، مملو از ضیق است و شهر و شرّ معاصر با محدود کردن عرضه آیات و نشانههای الهی به شهروندان، عملا آنها را چنان در بستری غفلتزا محصور و محدود کرده است که در مقایسه با شهر سنتی، به مراتب کمتر در معرض یاد خدا و رویت نشانههای الهی (اعم از دیدن طلوع و غروب خورشید، دیدن آسمان و ستارهها و ...) قرار میگیرند. حالا به توجه به نکات فوق خودتان قضاوت بفرمایید که آیا این محروم کردن شهروندان از آیات الهی، هیچ تاثیری بر ضیق و تنگیِ خلق و خوی آنها و افزایش قابل توجه سرانه اختلافات خانوادگی و آسیبها و نزاعهای اجتماعی و ... ندارد؟! و آیا بهتر نیست که حاکمیت، هزینههای هنگفتی که برای تدبیر این نوع آسیبهای اجتماعی میکند را صرف بازنگری در سیاستهای شهرسازی و مدیریت شهری کند تا بتواند به جای معلولها، به علتها بپردازد؟!
@baladetayyeb
🔹پیرو یادداشت منتشر شده درباره تشبیه شهرهای افقی و فراخِ سنتی به بهشت و فراخیِ جنّت، و تشبیه شهرهای متراکم، ضیق و عمودی ما به جهنم و تنگیِ دوزخ، یکی از عزیزان این شبهه را مطرح کرده است که اگر قرار بود شهرها را به جای توسعه عمودی، افقی توسعه دهیم اکنون مثلا مساحت تهران ۴ برابر مساحت فعلی میشد که چنین چیزی ممکن نبود. عرض میشود که اولا چنین نیست که با بازکردن کمربند کلانشهرها، لزوما هیچ حد یقفی برای توسعه آنها وجود نداشته باشد؛ زیرا ظرفیت زیست پذیری شهر و کشش اقتصادی شهر، خودش به عاملی تنظیم کننده برای رشد شهر تبدیل میشود.
🔹ثانیا برفرض که مثلا مساحت تهران یا قم یا سایر کلانشهرها، چند برابر میشد و جمعیت به جای متراکمسازی در ارتفاع، در سطح توزیع میشد چه اتفاقی میافتاد؟ مگر همین الان که لندن با جمعیت برابر با تهران، حدود ۳ برابر تهران مساحت دارد چه اتفاقی افتاده است؟! و یا مثلا مگر سیدنی که با جمعیتی نزدیک به مشهد، بیش از ۳۰ برابر مشهد مساحت دارد چه اتفاقی افتاده است؟! هیچ اتفاقی! فقط عاقلانه رفتار کردن آنها و توزیع متوازن جمعیت در مساحتی فراخ سبب شده است به مراتب کمتر از ما با مشکلاتی نظیر آلودگی هوا و ترافیک و ... دست و پنجه نرم کنند.
🔹ثالثا مدیران ما باید بدانند که هرچقدر به شهرهای کوچکتر و روستاها زمین الحاق کنند بحران مسکن حل نخواهد شد زیرا عمده تقاضا برای مسکن، در کلانشهرهای ما است و تا زمانی که کمربند این کلانشهرها باز نشود و عرضه زمین و توسعه افقی، به صورت کاملا جدی (و نه شعاری) در این کلانشهرها اجرا نشود مسئله مسکن حل نخواهد شد. برای بحران مسکن در کلانشهرها در شرایط فعلی گریزی نداریم جز یکی از این دو انتخاب: یا توسعه عمودی و بارگذاریهای بیش از پیش در محدوده فعلی کلانشهرها که معنایش ترافیک و آلودگی هوای بیشتر و سایر معضلات زیست محیطی و اجتماعی و ... است، و یا توسعه افقی و بازکردن کمربند کلانشهرها که نتیجهاش اجتناب از چنین معضلاتی است؛ یعنی همان راهکاری که بسیاری از کلانشهرهای دیگر جهان اجرا کردهاند و اکنون باوجود آنکه مساحت شهرهایشان چندبرابر کلانشهرهای ما است هیچ اتفاق خاصی هم نیافتاده است!
@baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رویای صادقه آقای شهردار و سفارش حاج قاسم به ایشان در عالم رویا!
@baladetayyeb
نتایج نظرسنجی جدید ایسپا نشان میدهد که چرا رشد قیمت زمین طی دهههای اخیر حتی از رشد قیمت طلا و دلار هم بیشتر بوده است! شرط اصلی سامان دادن به بازار مسکن و مستغلات این است که دولت با تنظیمگری بازار و ابزارهای مالیاتی، زمین و مسکن را از کالای سرمایهای به کالای مصرفی تبدیل کند؛ در غیر این صورت، تداوم هدایت پولهای سرگردان به بازار مستغلات با دید سرمایهگذاری و سوداگری از یک سو، و محدودیت عرضه زمین در شهرها و به ویژه کلانشهرها از سوی دیگر سبب میشود بحران زمین و مسکن و رشد افسارگسیخته قیمت آن دائما تشدید شود.
@baladetayyeb
درباره چند ثانیه به یادماندنی
🔹بحمدالله توفیق شد تا امروز با همکاری جمعی از دوستان و عزیزان، مراسم نکوداشت استاد نقرهکار (پیشکسوت معماری اسلامی و مدیر قطب علمی معماری اسلامی) را در دانشگاه قم برگزار کنیم. بعد از مراسم، در معیت استاد به حرم مطهر مشرّف شدیم تا حسن ختام این مراسم، زیارت کریمه اهل بیت(ع) باشد. بعد از زیارت، حین خروج از حرم، به صورت اتفاقی با آیتالله میرباقری مواجه شدیم. برایم بسیار درس آموز بود که آیتالله میرباقری بعد از اطلاع از حضور استاد نقرهکار در حرم، تغییر مسیر دادند و چند قدم به عقب بازگشتند تا با استاد معانقه کنند؛ برایم بسیار عجیب بود که آیتالله میرباقری بعد از رسیدن به استاد، پیشانی استاد نقرهکار را بوسیدند و به ایشان فرمودند که هرموقع یادتان بود لطفا بنده را هم دعا کنید و ما را از دعایتان محروم ننمایید!
🔹اینکه یک عالم ربانی با آن جایگاه علمی و اخلاقی، با یک استاد دانشگاه که عمرش را صرف اهداف تمدن اسلامی و معماری اسلامی کرده است چنین سخن میگوید و چنین قدردان سالها زحمات خالصانه اوست و چنین بر پیشانی او بوسه میزند دنیایی از درس نهفته است. آنچه اکنون افسوسش را میخورم این است که کاش از لحظات مواجهه این دو استاد حوزه و دانشگاه و تکریم استاد متعهد دانشگاه توسط استاد بصیر حوزه، فیلم و یا حداقل عکسی تهیه کرده بودم که متاسفانه چنان محو آن چند ثانیهی درس آموز شدم که فرصت ثبت و ضبط آن از دست رفت.
@baladetayyeb
آمار تامل برانگیز
🔹به آمار ارائه شده در این تصویر و افت دائم سهم تهران از کل ساخت و سازهای کشور دقت بفرمایید: ۳۸درصد در سال۹۲ ، ۲۷درصد در سال۹۷، ۱۷درصد در سال جاری. همچنین به سهم مسکن از کل هزینههای خانوار شهری عنایت بفرمایید: در کل کشور: ۳۸ درصد، در استان تهران: ۵۱ درصد، در شهر تهران: ۶۰ درصد!
🔹چه اتفاقی افتاده است؟! مشکل اصلی در سیاستگذاری اشتباه در عرصه مدیریت زمین است. هماکنون در تهران، ۶۰ تا ۷۰ درصد از هزینههای تامین مسکن مربوط به سهم زمین است. متاسفانه عدم بازنگری جدی در سیاستهای مدیریت زمین در کلانشهرها به ویژه تهران و بستن کمربند شهر و جلوگیری از عرضه زمین، اخیرا به ثبت رکورد جدیدی در نسبت قیمت زمین به مسکن منتج شده است. این نسبت، یکی از نماگرهای تعیینکننده حاشیه سود ساختوساز است که اخیرا به عدد ۱.۵۵ رسید که رکوردی بیسابقه محسوب میشود و نشان میدهد که سرعت رشد قیمت زمین در تهران به مراتب از رشد قیمت مسکن بیشتر بوده است!
🔹این نسبت بیسابقه سبب شده فعالان عرصه مسکن، به جای فعالیت در عرصه ساخت، سرمایه خود را صرفا بر موضوع زمین متمرکز کنند چون هم نرخ رشد و حاشیه سود بیشتری دارد و هم ریسک کمتری دارد. یعنی اگر کسی در تهران مالک زمین باشد و آنرا نسازد نسبت به کسی که آنرا بسازد احتمالا سود بیشتری کسب خواهد کرد! در نتیجه، به دلیل عدم ورود سرمایهگذاران به عرصه ساخت، عرضه مسکن با افت مداوم مواجه شده است و کاهش عرضه نیز به افزایش مداوم قیمت مسکن منتج شده است و به همین دلیل، سهم مسکن از سبد هزینه خانوار تهرانی دائما در حال افزایش است.
✍ دکتر منان رئیسی
@baladetayyeb
🔹اخیرا مقاله ای را درباره رابطه معماری عریان و حریم زدا با زدودن فرهنگ عفاف و حجاب، برای یکی از مجلات علمی ارسال کردم. آنچه در این تصویر ملاحظه میفرمایید بخشی از نظر داور محترمی است که مقاله را داوری و رد کرده است. به یکی از استدلالهای ایشان عنایت بفرمایید، ازبنده ایراد گرفتهاند که چرا سند محرمانه ساواک درباره اقدام توأمان برای حجابزدایی از البسه و حریمزدایی از ابنیه را در مقاله آوردهام و فرمودهاند استناد به چنین سند محرمانهای، بیانگر نگاه جهتدار بنده به موضوع است! یاللعجب، در دهه پنجم انقلاب اسلامی، اگر به سند محرمانه ساواک در مقالات علمیمان استناد کنیم یعنی کار جهتدار کردهایم! این یادداشت داور محترم، مشت نمونه خروار است و کم نیستند مجلاتی که با همین نگاه و با شعار اجتناب از جهتداری، عملا خودشان در حال جهتدهی به فضای هنر و علوم انسانی کشور هستند!
🔹حالا ببینید در همین شرایط، وزارت علوم شرط ارتقاء اساتید را بازی کردن امثال ما در زمین همین مجلات سکولار میداند و از ما میخواهد به جای حل مسائل کشور، در چنین مجلاتی یافتههای پژوهشی خود را منتشر کنیم تا مثلا از مرتبه دانشیاری به مرتبه استادی ارتقا پیدا کنیم. تازه اینها مجلات داخلی هستند و وای به حال مجلات خارجیِ عرصه هنر و علوم انسانی که امثال ما را به کلی تکفیر میکنند. آیا هنوز وقتش نرسیده تا وزارت علوم فکری به حال این فرایند معیوب که در تقابل آشکار با اهداف و گفتمان انقلاب اسلامی است بنماید؟!
پی نوشت: محتوای سند خیلی محرمانه ساواک را میتوانید در لینک زیر ملاحظه فرمایید:
https://eitaa.com/baladetayyeb/65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گمان نمیکنم که هیچ ویدئو، سخنرانی یا حتی مقالهای بتواند معنای واقعی مردمیسازی را به خوبی این ویدئو بیان کند. رمز پیروزی انقلاب و همچنین سربلندی در میدانهای سختی نظیر دفاع مقدس، همین اعتماد به مردم و سپردن متن کارها به خود مردم بود. امروز نیز بسیج مردمی تنها راه حل غلبه بر مشکلات (چه در عرصه اقتصاد، چه در عرصه مسکن و شهرسازی و چه در عرصههای فرهنگی و اجتماعی و ...) است. این ویدئوی بسیجیان بیادعا را بنگرید و دلتان را صفا بدهید.
#مردمی_سازی
#بسیج
@baladetayyeb
ورژن معمارانه زن زندگی آزادی:
🔹۱. زن و زایندگی: به ویژگیهای مسکن سنتی دقت کردهاید؟ معمولا خانههای سنتی از حیاطهای بزرگی برخوردار بودند که گوشهای از آن، محل اقامت پدر و مادر و فرزندانشان بود. اما اگر از همین فرزندان، کسی مزدوج میشد برای او در گوشهای از همان حیاط بزرگ، اتاق یا ساختمانی میساختند تا زندگی مستقل خود را داشته باشد و معمولا حیاط خانه آنقدر وسعت داشت که میتوانست محل زندگی چند فرزند از یک خانواده را در خود جای دهد. این ویژگیِ تکثیر و زایندگیِ خانه و خانواده، در واقع همان زایشی است که در عالم طبیعت، متجانس با جنس زن است. برخلاف آپارتمانهای معاصر که فاقد هر نوع امکان انعطاف پذیری برای زایش و تکثیر خانه و خانواده جدید هستند.
🔹۲. زندگی: در کنار این نوع زایش، مفهوم زندگی نیز به غایت در خانه سنتی جاری بود. زیرا حیاط خانه سنتی، مجرایی بود برای امتداد عوامل زندگیبخشی همچون درخت و آب و ... فلذا چنین حیاطی، متجانس با معنای حیات و زندگی بود. برخلاف حیاط آپارتمانها و خانههای معاصر که غالبا از عوامل حیاتبخش تهی هستند و کارکرد اصلی آنها صرفا پارکینگ اتومبیل است.
🔹۳. آزادی: چنان خانهای که مملو از زایش و زندگی بود، برای زن ایرانی قرین آزادی هم بود. زیرا در مسکن سنتی با مکانیابی حیاط مرکزی در دل خانه و استفاده از الگوهای درونگرا، حریم خانه به غایت رعایت میشد و نیازی به پوشاندن پنجرهها و بازشوها با پرده و ... نبود و لذا در چنان خانهای بانوی خانه، هم از مواهب طبیعی نظیر نور و باد طبیعی بهره بیشتری میبرد و هم چون الگوی خانه درونگرا بود و از بیرون به حیاط و درون آن اِشراف بصری از طرف همسایهها و پلاکهای مجاور وجود نداشت لذا بانوی خانه در خانه خود نهایت آزادی را داشت. اما در مسکن معاصر، زن عفیف ایرانی چارهای ندارد جز آنکه پنجرهها و بازشوها را به دلیل برونگراییِ خانه، با پرده بپوشاند و لذا نه امکان بهرهمندی از مواهب طبیعی را مییابد و نه برخوردار از آن آزادیای است که زن سنتی در خانهاش داشت. این چند سطر را نوشتم تا بگویم که خیلی قبل از آنکه عدهای راهزن فرهنگی، شعار زن زندگی آزادی را برای بانوان ما به ارمغان بیاورند زن عفیف ایرانی به خوبی نظارهگر ماهیت این شعار در متن زندگیاش و در بستر معماری اصیل اسلامی ایرانی بوده است.
@baladetayyeb
آشپزخانه اپن و اقتصاد تکاثری
🔹تصویر راست نمونهای است از تبلیغ آشپزخانه با دکوراسیون آمریکایی در مجله آرشیتکت در اوایل دوره پهلوی دوم در راستای تلاش برای تغییر ذائقه بانوان ایرانی؛ تصویر چپ نیز مربوط به آموزش بانوان ایرانی برای یادگیری کار با وسایل دکوراسیون غربی در دوره تحصیلی «اقتصاد خانه» است که این دوره، ذیل برنامه اصل چهار ترومن در ایران انجام میشد. ذیل این برنامه، آمریکاییها به طور مستقیم برای گسترش سبک زندگی مصرفگرا در ایران تلاش کردند و با تأسیس «دپارتمان اقتصاد خانه» سعی در تغییر شیوه زندگی زنان ایرانی داشتند.
🔹هدف از این دوره آن بود که بانوی ایرانی مهارتهای سنتی خود اعم از شیوه پختوپز، پذیرایی از میهمانان و غیره را با نگاه به الگوهای غربی اصلاحکرده و از دکوراسیون خانههای آمریکایی برای فضای سکونت خود الهام بگیرد. به دنبال چنین برنامههایی و در کنار انبوه اسباب و اثاثیه وارداتی (که همه در راستای تقویت نظام سرمایهداری بود)، فضای سکونت در ایران به تدریج از یک واحد مولّد و دارای استقلال اقتصادی به یک واحد مصرفکننده تبدیل شد.
🔹در چنین خانهای، آشپزخانه (به عنوان مهمترین فضای تجلیِ فرهنگ مصرفگرایی) دیگر نمیتوانست خارج از محدوده پذیرایی واقع شود، بلکه چنین آشپزخانه پرتکلفی میبایست جلوی چشم مهمانان به فضایی برای مانور تجمل و تجلی اقتصاد تکاثری تبدیل شود و لذا آشپزخانه ایرانی به تدریج به صورت آشپزخانه اپن فعلی درآمد. آشپزخانهای که نتیجه تغییر سبک زندگی ما در راستای ترویج فرهنگ مصرفگرایی و اقتصاد تکاثری (در مقابل اقتصاد کوثری) است.
✍ دکتر منان رئیسی
@baladetayyeb
فرهنگ مقصورهای!
🔹در روایتی از حضرت فاطمه(س) چنین نقل شده است: "وَ الصّلاةَ تَنْزیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْرِ: و نماز، شما را از کبر منزّه میکند". در سنت معماری اسلامی و در صدر اسلام، مساجد کاملا در تطبیق با مضمون همین روایت طراحی میشدند و همه افراد برای عبادت و اقامه نماز در فضایی یکسان و به دور از کبر و جدایی گزینی قرار میگرفتند اما به تدریج از زمان حکومت امویان، با ساخت فضایی تحت عنوان «مقصوره» در قسمت جلوی مساجد، فضای اقامه نماز رجل سیاسی و حکومتی با عامه مردم از یکدیگر جدا شد. در روایتی از امام باقر(ع) چنین نقل شده است: "اين مقصوره ها در زمان هيچ يك از خلفاى پيشين نبود، ستم پيشگان آن را پديد آوردند" که همانطور که ملاحظه میشود در این روایت، این نوع معماری و جداسازی فضای عوام از خواص به صراحت مذمت شده است.
🔹آنچه غیر قابل انکار است این است که متاسفانه امروزه نیز در برخی مصلیها و سایر ابنیه عمومی، فضاهای به اصطلاح VIP که با ابزارهایی نظیر نرده و ... مدیران را از مردم جدا میکنند همان نقش مقصوره را ایفا میکنند. البته در اینکه در شرایط خاص (مانند اوایل انقلاب که ترورهای سازمانی انجام میشد) لازم بود تدابیری برای امنیت مدیران اتخاذ شود بحثی نیست اما واقعا در شرایط فعلی، این نوع جداسازی بین مدیران و مردم در فضاهای مختلف (از مصلی و نماز جمعه گرفته تا پاویون فرودگاهها و مسیرهای رفت و آمد و ...) چقدر توجیه دارد؟! اینکه مصلی و مسجدی که به فرموده حضرت زهرا(ع) با اقامه نماز بایستی بستر زدودن کبر باشد با معماری معکوس و جداسازی مردم از مدیران، خودش به عامل کبرزایی و نه کبرزدایی تبدیل شده چقدر منطق دارد؟! واقعا در شرایط فعلی، حضور در میان صفوف مردم چقدر برای وزرا و وکلا و مدیران ارشد و امثالهم خطرناک است؟! واینکه این فرهنگ مقصورهای و جدایی گزینی چقدر با فرهنگ و شعارهای انقلاب اسلامی سازگار است؟!
🔹پینوشت: درود خدا بر بزرگ مرد بیادعا، شهید سلیمانی. از یکی از دوستان موثق شنیدم که ایشان را یکی دو سال قبل از شهادتش، در فرودگاه شیراز دیده بود. تعریف میکرد که این شهید سعید، بعد از پیاده شدن از هواپیما، به رغم آنکه به او اصرار کرده بودند تا برایش اتومبیل ویژهای تهیه کنند تا او را به مقصد برسانند گفته بود نیازی به این کارها نیست و خیلی ساده و بی تکلف و مانند مردم عادی با پای پیاده، خودش را به کنار خیابان رسانده بود و با تکان دادن دست، در نهایت سادگی تاکسیای سفارش داده بود و بدون هر نوع تشریفات و تکلفات، از فرودگاه خارج شده بود! از رموز محبوبیت کم نظیر ایشان همین مردمی بودن و دوری از کبر و فرهنگ مقصورهای بود که باید درس عبرتی برای همه ما به ویژه مدیران ارشدی باشد که این روزها با توجیهات بلاوجه، خود را از صفوف مردم جدا کردهاند.
@baladetayyeb