eitaa logo
بندگی خاص
133 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2هزار ویدیو
44 فایل
همه میخوان‌خاص باشن ولی این مهمه‌ برای کی خاص باشیم ما میخواهیم‌ برای خدا خاص باشیم ❤️❤️ اینم لینک ناشناسمون برای دیدن نظرات و پیشنهادات شما https://harfeto.timefriend.net/17335542008876 ارتباط با ادمین @Shahd313
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای هر روز ماه مبارک رجب ملتمس دعا @etekaf_hmd
جدول مراقبات اعمال ماه پرخیروبرکت رجب ملتمس دعا @etekaf_hmd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نیت در انجام نمازهای مستحبی.mp3
199.7K
⁉️نماز های مستحبی با چه نیتی خوانده شود فضیلت دارد ؟ 🎙
💠 صله رحم با افراد نامحرم 💬 سوال: با توجه به اهمیت صله رحم در اسلام، نسبت به خویشان نامحرم مانند پسر عمو و دختر عمو، چگونه می توان به این فریضه دینی عمل کرد؟ ✅ پاسخ: اگر خویشان نسبی با هم قطع رابطه نکنند و احیانا با مراعات ضوابط شرعی از حال یکدیگر با خبر شوند و به خصوص در مشکلات به یاری یکدیگر بشتابند، به وظیفه صله رحم عمل کرده اند؛ برای انجام صله رحم، الزاما رفت و آمد و ارتباط مستقیم شرط نیست. 📚سایت آیت الله خامنه ای/ کانال فقه و احکام https://eitaa.com/bandegekhas
💠 تبعیت از امام جماعت در افعال نماز 💬 سؤال: اگر مأموم سهواً زودتر از امام جماعت سر از رکوع بردارد تکلیف چیست و اگر به رکوع برنگردد، آیا نماز باطل است؟ ✅ جواب: اگر سهواً پیش از امام سر از رکوع بردارد، چنانچه امام هنوز در رکوع باشد باید به رکوع برگردد و زیاد شدن رکن، نماز را باطل نمی کند؛ ولی اگر به رکوع برود و پیش از رسیدن به حدّ رکوع، امام سر از رکوع بردارد، نماز باطل است و اگر سهواً پیش از امام، سر از رکوع بردارد و سهواً یا به خیال نرسیدن به رکوع امام برنگردد، نمازش صحیح است. https://eitaa.com/bandegekhas
⁉️ تطهیر نجاست 🔸 سوال: آیا کفِ چوبی خانه که نجس شده با آب متصل به کر، تطهیر می شود؟ ✅ جواب: پس از برطرف شدن عین نجاست با یک بار شستن با آب متصل به کرّ، پاک می شود؛ البته اگر نجاست به چوب نفوذ کرده باشد فقط ظاهر آن پاک می شود. https://eitaa.com/bandegekhas
وقتي مادربزرگ زنگ می‌زد و با خبر آمدنش ما را ذوق‌زده می‌كرد حتما سؤال می‌كرد: چه میخواهيد؟ بس كه دوستمان داشت، بس كه برای لبخندها و بالا پريدن‌ها و خوشحالی‌مان دلتنگ بود. مادر ابرو بالا می‌انداخت و اشاره ميكرد كه بگوييد: خودتان را ميخواهيم! اما دل توی دلمان نبود كه مادربزرگ وقتی قربان صدقه‌مان میرود دوباره بپرسد: چی ميخواهيد؟ و ما همه فكر و ذكرمان سوغاتی‌های رنگارنگ بود. وقتی هم كه يكی دو روز بعد بابا ميرفت ترمينال يا فرودگاه دنبالشان باز فقط چشممان دنبال سوغاتی‌ها بود و حتى وقتی مادربزرگ ما را بغل كرده بود و به سينه می‌چسباند باز هم از گوشه چشممان به چمدان و ساكش نگاه می‌کرديم كه بابا كجا می‌گذاردشان و باز هم وقتی دور هم می‌نشستيم و مادر چای می‌آورد بيتاب بوديم كه مادربزرگ احوالپرسی‌هايش را بكند و چايش را بنوشد و حرفهايش با بزرگترها تمام شود و زودتر برود سراغ سوغاتی‌ها و مادربزرگ هم كه خوب اين را مي‌فهميد نشسته و ننشسته استكان چای را نصفه رها ميكرد و می‌رفت می‌نشست كنار چمدانش و هر چی مامان حرص می‌خورد با محبت نگاهمان ميکرد و می‌گفت من خسته نيستم، چای من ديدن اين بچه‌هاست! و وقتی از سروكولش بالا می‌رفتيم و مامان ناراحت می‌شد و دعوايمان می‌كرد مادربزرگ اخم ميكرد و می‌گفت: چه كارشان داری؟ "نوه‌های خودم هستند"! آه كه چه قدر توی اين یک جمله آرامش بود و چه قدر اين عتاب و خطاب مادربزرگ برای ما امنيت داشت كه می‌گفت: "به كسي ربطی ندارد! نوه های خودم هستند!" آن وقت با مهربانی و لبخند سوغاتی‌ها را تقسيم ميكرد، و آن چند روز كه مادربزرگ پيش ما بود سخت‌گيری‌های مادر و پدر هم قدري كم مي‌شد چون یک بزرگتر قوی و مهربان بود كه می‌گفت: نوه‌های خودم هستند! و ما می‌دانستيم هر وقت بخواهيم خودمان را لوس كنيم می‌توانيم به آغوشش پناه ببريم. می‌گفت: اين چند روز كه من اينجا هستم با اين بچه‌ها كاری نداشته باشيد! مادربزرگ را دوست داشتيم به خاطر مهربانی‌هايش، به خاطر قصه‌هايش، به خاطر تحمل و مُدارايش، به خاطر سوغاتی‌هايش و او خوب ميفهميد كه گرچه خودش را دوست داريم ولی قد وقواره ما عمق مفهوم خودتان را می‌خواهيم نيست! اين حرف گرچه از عمق جان مامان و بابا در می‌آمد اما برای ما تعارف بود، چون بچه بوديم! ...حالا حكايت ماست و پدری كه می‌گويد "ما عبدتك خوفا من نارك/ خدايا به خاطر ترس از آتش عبادت نمی‌كنم" و ما بچه‌هایی كه گرچه به تعارف می‌گوييم:"و لا طمعا في جنتك/ به طمع بهشت عبادت نمی‌کنيم" اما چشممان دنبال چمدان سوغاتی‌هایی است كه قرار بوده با رسيدن ماه رجب گشوده شود و خدایی كه آغوش مهر و محبتش را باز كرده و برای همه ابرو بالا می‌اندازد و اخم می‌كند كه فضولی موقوف! چه كار داريد ؟ "الشهر شهری والعبد عبدی و الرحمة رحمتی/ ماه ماه من است و بنده هم بنده من و رحمت هم رحمت من است"! هر كه را بخواهم - هر چه گنهكار و بدكار- ميبخشم! ما قد وقواره‌مان قد و قواره پدر امت اميرالمؤمنين نيست كه بگوييم: خدا را برای خودش می‌خواهيم! ما كودكان معرفت و ايمان، يكسال چشم به راه بوده‌ايم تا ماه رجب برسد و خودمان را برای خدا لوس كنيم و خستگی‌ها و دلتنگی‌هايمان را در آغوش محبت و لطفش بياندازيم. يكسال منتظر ماه رجب بوده‌ايم تا خرابكاری‌ها و بدرفتاری‌هايمان را درست كند و ببخشايد. يكسال منتظر ماه رجب بوده‌ايم تا خدا با چمدان سوغاتی‌هايش برسد و مغفرت و رحمت و رضوان و غفرانش را بر سر و رويمان بريزد و بگويد: " بنده های خودم هستند، به كسی هم ربطی ندارد!"امیدوارم تا اینجای ماه رجب کمی از سوغااتیهای خداجون رو‌دریافت کرده باشیم امشب باید چمدون سوغاتیهای خداوند رو زیرو رو کنیم ببینیم چقدر کاسب میشویم . https://eitaa.com/bandegekhas
روزت مبارک قهرمان من ❤️
کعبه از یُمن قدومت عالمی را شد مَطاف وَرنه سنگ و خشت را چندان نمی‌باشد بَها! 🎊