هیچکس به این دو نکته توجه نکرد
سلاحی که با چسب وصله بندی شده بود،
و آخرین گلولهای که باقی مانده بود
سنوار به معنی واقعی تا آخرین فشنگ مبارزه کرد...
#یحیی_السنوار
#طوفان_الاقصی
❌ کیتلین جان استون نویسنده استرالیایی:
او با یک دست، در حال نبرد با سربازها، پهبادها، و یک تانک لعنتی بود. و مردهای غربی درحال رویاپردازی درباره چنین مرگی خودارضایی میکنند و آخرش در خانهی سالمندان به دلیل پارکینسون و با معدهای پر از کاستارد وانیلی میمیرند . به شماها نمیرسد که بخواهید به سنوار بگویید بزدل!
#شهید_یحیی_السنوار
#حماس_زنده_است
#طوفان_الاقصی
#شهیدانه🥀
💢 رفاقت بعضی ها ؛
از #زمین تا #آسموووون ...!!!
دلمون حتی برای تماشای خنده هاتون
تنگ میشه #مردان_خدااااا 😔
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_سیدحسن_نصرالله
#شهیدآنه🕊
#شهیدآرمان_علی_وردی🌷
آرمان در غذا خوردن خود نیز خیلی دقت میکرد. چون همسرم اهل شمال است، ما سالانه از شمال برنج میگرفتیم، اما آرمان تا زمانی که مطمئن نمیشد که ما خمس برنج را پرداخت کردیم یا نه از آن نمیخورد!
تا این حد مسائل شرعی را رعایت میکرد.
آرمان هر قدر که در توان مالیاش بود، به نیازمندان کمک میکرد، بدون آنکه کسی بفهمد.
اما وقتی که در مورد آن صحبت میکرد، من میفهمیدم. مثلاً میگفت: مامان! فلانی وضع مالیاش ضعیف است، حاضر هستید تا برای او فلان کار را انجام دهیم؟
ان زمان بود که من متوجه شدم، فرزندم به نیازمندان کمک می کند.
🎤راوی: مادر شهید
#شهیدانه
زشت است آدم جلوی امامش
کم بیاورد و بگوید ازم
بر نمیآید!
آن وقت امام زمان نمیگوید این
همه سال، صبح تا شب داشتی
دعای فرج میخواندی،
بهتر نبود کار هم یاد میگرفتی
که وقتی آمدم، عصای دستم باشی؟!
- شهید صادق عدالت اکبری
🌷یکبار قرار بود با بچه ها برویم موج های آبیِ نجف آباد. سانس استخر از هشت شب شروع می شد تا دوازده.
به بچه های گروه پیام داد که: نماز رو چکار کنیم؟ ساعت هشت و نیم اذونه.
جواب دادم: تو بیا، بالاخره یه کاریش می کنیم.
🌷گفت: شرمنده من نمازم رو می خونم بعدش میام.
گفتم: همه باید سر ساعت هفت و نیم جلوی استخر باشن. اگه دیر اومدی؛ باید همه رو بستنی بدی.
قبول کرد. نمازش را خواند و بعد هم به عنوان جریمه همه را بستنی داد.
📙حجت خدا؛ ۱۱۰ داستانک
#شهید_محسن_حججی🌱