امروز اول صبح با خبری در بهت فرو رفتم ...
یکی از اساتید خوب دوره ارشدم بر اثر کرونا دار فانی رو وداع گفت ....
گاهی یه مرگ تلنگری محسوب میشه که یادت بیاره هست ... وجود داره ... نزدیکه ... نزدیکتر از باور قلبی تو ...
این روزها بودن مرگ و حضورش باور پذیرتر شده ...
به نظر میرسه اینکه تک تک ما آدما چقدر مرگ رو ، حقیقت مرگ رو ، نزدیکی مرگ رو ، و سر اومدن اجل حیات دنیوی خودمون رو در این رحم زمانی باور داریم ، خیلی مهم نیست ...
چون
مرگ بسان یه وسیله حمل و نقل عمومی ، یه واگن از خطوط مترو ، یه اتوبوس خط ویژه ، یه آسانسور ، ... میاد و ما رو به رحم زمانی برزخ میبره ...
برای این برده شدن ، این سفر بی بازگشت ، اونم از رحم زمانی کوچک دنیا به وسعت بررگتر رحم زمانی برزخ ، و بعد هم قیامت و حیات ابدی آخرت ، آماده هستی ؟ ... آماده هستم ؟؟ ! ... آماده هستم ؟! ...
آیا مرگ من هم با بو کشیدن سیبی سرخ یا عطر ناب گل محمدی شکل میگیره یا قرار هست سختی یه کوچ ابدی رو با وداع از زخارف دنیا تحمل کنم و حقیقتا جون بدم ؟!
اگر دست و پام بند علقه های بی ارزش حیات دنیوی و باشه چی ؟
اگر هنوز فرصت و توان گسستن بند این تعلقات رو از دلم پیدا نکرده باشم چی ؟
حالا که بهتر به مرگ و انتقال فکر میکنم و به حیاتم تا این لحظه می اندیشم میبینم واقعا خیلی غصه ها ، نداشتن ها ، نرسیدن ها ، ندیدن ها ، و ... ارزش نداشت ... نداشت ... و من چقدر بچگانه فرصت عمرم رو بابت نداشتن هاشون غصه خوردم ....
اگرچه فکر میکردم آدم زرنگی هستم و مثل خیلیا بابت خیلی چیزا غصه قصه وار نخوردم و نخواهم خورد ... اما گویا قصه دردناک نسیان و غفلت های آدمی رو پایانی نیست ...
آه ....
خدای من ...
چقدر دلتنگ شبهای رمضان و قدر هستم ...
خیلیا دیگه نیستن تا درکشون کنند ...
و
من
نمیدونم تا کی هستم ...
در گیر عصینا ی خود هستم ...
و دردمند لحظه های از کف رفتن عشق ورزی با رب در خود میپیچم و می پیچم و می پیچم و می پیچم 😭😭😭😭
این درد بزرگ ... این حسرت پر غم رو کجا برم
کجا برم یا غفار ، یا کریم ، یا رحیم ، یا ستار ، یا رحمان ....
نتوب إلیک
أتوب إلیک
یاری ام کن پروردگارا
که جز تو یاوری ندارم
و درد فرقت تو هم درد است و هم درمان
و من تشنه درمانم
اگر چه درد ها برای عشاق تو از هر درمانی فرح بخش تر است .....
ای همه درد و درمانم
اگر چه مرگ بسان سفری ست برای نزدیک تر شدن به تو
و رها شدن از خیل دردهای جانکاه لاینحل
اما
من همچنان کودک در پیله ترس پیچیده شده ای را مانم
که به دنبال پناهی امن آغوش ها را می کاود
پناهم باش
پناهم ده
آرامش لحظه های بی تابی ام
یا الله ... یا الله ... یا رب
#مناجات
#ماه_رجب
@bandegizendegi
eitaa.com/bandegizendegi
39.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یه_نوای_دلنشین
#مناجات با #حضرت #عشق
#پیرایش🎤
@bandegizendegi
eitaa.com/bandegizendegi
این دل گویه انگار غم عالم رو از دلم برمیداره و یادم میندازه تنهایی تنها نیستم 🌟
یادم میندازه هیچی ارزش غصه خوردن ندارن جز دوری از دریای رحمت و یاد رب و اهل بیت ع ☘