"بنده عکاس"
مغازه های دور حرم امیرالمومنین💔
تا روز حَشر، هرچه بگویم از علی کم است...
#مولا
"بنده عکاس"
نمیدونی از کدوم طرف بری
میری تفتیش النساء
اون لحظه ک تورو دارن میگردن حس میکنی برای دیدار یارت باید همه تعلقات دنیایی تو پس بدی ...
"بنده عکاس"
از در خونه تا دم اخرین در بارگاهش
عجله داشتیاا
ولی موقعی ک میخوای بری دست بزنی به ضریحِ آقایی ک بخاطر دیدنش دستاتو پیش خدا دراز میکردی
پاهات توان نداره
خب این از زیارت نجف
اگه دوست داشتین تو ناشناس بگید ک کربلا رفتن رو هم تعریف کنم یا نه ؟
"بنده عکاس"
این چفیه مو
دفعه اولی ک رفتم کنار ضریح امام علی
از گردن افتاد و گم شد .
بعدش ک دیدم نیست هرچی دنبالش گشتم انگار اب شدع بود رفته بود تو زمین
"بنده عکاس"
به قول شاعر که میگه برگشتم از بهشت به تبعیدگاه خویش حالا دوباره زندگی من عذاب شد :)
.
بار اول از کربلا ک اومدم دوتا چفیه اودم
یکی برا خودم یکی هم برا کسی ک سلیقه امام حُسین ، ک سپرده بودم ب خودش 💔🥲
اینجا یدونه شهرک ایرانی بود تو راه کربلا
من با جمعی از همراهان خانوم رفتیم ک توی موکب بخوابیم
ک نصف شب من به یک بلای ناعلاجی دچار شدم
مجبور شدم بیدار بشم و توی این شهرک راه برم و گریه کنم 😅
#اربعین