شرط شهید شدن شهید بودن است 🕊🌹 https://eitaa.com/BandeParvaz

‌ ‌: 🌸🍃 بارالهـا؛ یاریمان دہ ، ڪه چون آنان باشیم .. آنان ڪه خوبـــــ بودند نه براے یڪ هـفته!! بلڪه براے یڪ تاریخ ...💫 ✨#به_وقت_عاشقی 🌹#نماز_اول_وقت ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz ………‹🌹🍃࿐›……

و سلام بر او که می گفت: «سربازان امام زمان(عج) از هیچ چیزی هراسی ندارند مگر از گناهِ خود» | شهید سیدمرتضی آوینی🕊! ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz ………‹🌹🍃࿐›……

• ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ 💛』روز هجدهم『💛 ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ شهید مرتضی معینی ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ ولادت🌱۴۰/۱۲/۰۲ شهادت🌱 ۶۷/۰۴/۱۱ ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ شهید مرتضی عطایی ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ ولادت🌱۵۵/۱۲/۰۴ شهادت🌱 ۹۵/۰۶/۲۱ ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ 📌امروز توفیق داریم به نیابات از دو شهید هم نام که هردو نیز متولد اسفندماه هستند ،زیارت عاشورا بخوانیم «شهید مرتضی معینی به درخواست عزیزانی است که در چله شرکت میکنند» 🖇ان شاالله زندگینامه دو عزیز در کانال باند پرواز ایتا و واتساپ و گروه چله شهدا بارگزاری می‌شود 🖇 ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ ♥️🌿♥️🌿♥️🌿♥️🌿♥️ امروز به عشقت عاشورا می‌خوانم #مرتضی_معینی #مرتضی_عطایی ♥️🌿♥️🌿♥️🌿♥️🌿♥️ 🖇هجدهم خرداد ۱۴۰۱🖇 #محفل_طلوع #باند_پرواز

🌿 *شهید مرتضی معینی* 🌿 📌 مرتضی در اسفندماه ۱۳۴۰ در کربکند «از توابع شهرستان برخوار استان اصفهان» به دنیا آمد و تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در هنرستان ابوذر با موفقیت سپری کرد .💟 او در عملیات فرماندهی کل قوا در دارخوین به اسارت در آمد و در زندانهای مخوف عراق که در صلیب سرخ جهانی ثبت نشده بود زندانی شد .😔 سالیان سال کسی از او خبر نداشت تا اینکه در مرداد سال ۱۳۹۱ پیکرش در قبرستان الکرخ عراق کشف و پس از مطابقت با DNA والدینش شناسایی شد 🥺 کسی از نحوه شهادت غریبانه او و همرزمانش اطلاعی ندارد 💌🕊️ *🌱مهمان نیمه شب🌱* گلبانگ اذان صبح در فضا پیچید بود 📿و پدر درحال وضو گرفتن بود که متوجه صدای در شد . در را باز کرد . مرتضی با لباسی گلی پشت در ایستاده بود 🚶🏻‍♂️‌. پدر با تعجب پرسید این چه وضعی است؟!! مرتضی سر به زیر انداخت و گفت :« نیمه شب رسیدم ، چراغ های خانه خاموش بود، زیر اتومبیل همسایه خوابیدم تا شما بیدار شوید💔

🌱 *آماده گلوله* 🌱 هنرستان ابوذر کنار سازمان دوستی ایران و آمریکا قرار داشت . در هنرستان تجمع اعتراض‌ آمیزی برپا شد و شعار هایی علیه شاه داده شد ✊🏻. ناگهان کارکنان سازمان وارد هنرستان شدند . مدیر با تلاش زیاد توانست آنها را قانع کند که خودش اوضاع را کنترل خواهد کرد 🥀 به تک تک کلاس ها سر زد و با نصیحت و گاهی هم تهدید سعی در آرام کردن اوضاع داشت . به کلاس مرتضی که رسید بعد از سخنان تهدید آمیزش مرتضی بلند شد 😳 و دکمه های پیراهنش را باز کرد و گفت :« سینه ما آماده گلوله های طاغوت است و از حرف خود کوتاه نمی آییم 👊🏻💪🏻.» مدیر بدون هیچ حرفی از کلاس خارج شد . ☘️شادی روح ، ارواح طیبه شهدا ، امام راحل(ره) و حق و حق داران صلوات☘️ ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://chat.whatsapp.com/FlxH5n39D5rKAd4hYj4IP8 ………‹🌹🍃࿐›………

• ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ 💛』روز نوزدهم『💛 ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ شهید قدمعلی معینی ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ ولادت🌱۴۷/۰۳/۱۹«سالرروز ولادت🎁» شهادت🌱 ۶۵/۰۱/۰۳ ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ شهید نوید صفری ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ ولادت🌱۶۵/۰۴/۱۶ شهادت🌱 ۹۶/۰۸/۱۸ ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ 📌امروز توفیق داریم به نیابات از دو شهیدی زیارت عاشورا بخوانیم که یکی در سال ۶۵ به سمت آسمان پرواز میکند و دیگری سال ۶۵ پا به زمین می‌گذارد برای شهیدانه زیستن و شهید شدن😍💞 🖇ان شاالله زندگینامه دو عزیز در کانال باند پرواز ایتا و واتساپ و گروه چله شهدا بارگزاری می‌شود 🖇 ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ ♥️🌿♥️🌿♥️🌿♥️🌿♥️ امروز به عشقت عاشورا می‌خوانم #قدمعلی_معینی #نوید_صفری ♥️🌿♥️🌿♥️🌿♥️🌿♥️ 🖇نوزدهم خرداد ۱۴۰۱🖇 #محفل_طلوع #باند_پرواز

• ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ 💛』روز بیستم 『💛 ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ شهید عباس دانشگر ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ ولادت🌱۷۲/۰۲/۱۸ شهادت🌱 ۹۵/۰۳/۲۰ ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ 📝 بخشی از وصیت نامه 💕خدایا؛ تو هوشیارمان کن، تو مرا بیـدار کن، صدای العطش می‌شنوم، صدای حرم می‌آید، گوش عالم کر است. خیام می‌سوزد اما دلمان آتش نمی‌گیرد.😔 💔مرضی بالاتر از این؟ چرا درمانی برایش جست‌وجو نمی‌کنیم؟ روحمان از بین رفته، سرگرم بازیچه دنیاییم، الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ، ما هستیم. مرده‌ام، تو مرا دوباره حیات ببخش، خوابم، تو بیدارم کن خدایا! به‌حرمت پای خسته‌ی رقیه(س)، به‌حرمت نگاه خسته‌ی زینب(س)، به‌حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر(عج)؛ به ما حرکت بده.🖇 ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ ♥️🌿♥️🌿♥️🌿♥️ امروز برایت عاشورا می‌خوانم #عباس_دانشگر ♥️🌿♥️🌿♥️🌿♥️ 🖇 بیستم خرداد ۱۴۰۱🖇 #محفل_طلوع #باند_پرواز

#سالروز_شهادت🕊️

🌹#با_شهدا|شهید محمد علی جهان‌آرا ✍️ مهریه یک جلد قرآن ▫️مهریه ما یک جلد کلام الله مجید بود و یک سکه طلا، سکه را که بعد از عقد بخشیدم، اما آن یک جلد قرآن را محمد بعد از ازدواج خرید و در صفحه اولش این طور نوشت: امیدم به این است که این کتاب اساس حرکت مشترک ما باشد، نه چیز دیگر، که همه چیز فناپذیر است جز این کتاب. حالا هر چند وقت یک بار که خستگی بر من غلبه می‌کند، این نوشته‌ها را می‌خوانم و آرام می‌گیرم... 📚 کتاب بانوی ماه ۵، صفحه ۱۴ یادشهدا صلوات🌷

🌹#با_شهدا|شهید دکتر مجید شهریاری ✍️ عروسی در سلف سرویس ▫️سالن عروسی ما سلف سرویس دانشگاه بود. وقتی که ازدواج کردیم به خوابگاه دانشجویی رفتیم. دکتر گفت: می‌خواهی خانه بگیرم؟ گفتم: نه؛ خوابگاه خوب است. آقای دکتر صالحی استاد ما بود. ایشان با خانم‌شان، آقای دکتر غفرانی هم با خانم‌شان، مهمان ما بودند. یک سفره کوچک انداختیم. دو تا پتو و دو تا پشتی داشتیم. با افتخار از این دو استاد بزرگوار پذیرایی کردیم. بعد هم دوتایی نشستیم راجع به مسائل هسته‌ای صحبت کردیم. کامپیوتر را روی میز کوچکی که قدیم‌ها زیر چرخ خیاطی می‌گذاشتند، گذاشته بودیم. پسر دکتر عباسی قرار بود به خانه ما بیاید. دکتر به او گفته بود اگر می‌آیی، یک صندلی هم برای خودت بیاور. 📚 راوی: همسر شهید دانشمند دکتر مجید شهریاری #یاد_شهدا_صلوات 🌷 https://eitaa.com/BandeParvaz