1.mp3
8.33M
📚#راز_درخت_کاج
🍂خاطرات مادر شهیده زینب کمایی
قسمت1️⃣
☁️⃟🕊️¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
2.mp3
4.89M
📚#راز_درخت_کاج
🍂خاطرات مادر شهیده زینب کمایی
قسمت2⃣
☁️⃟🕊️¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
3.mp3
4.26M
📚#راز_درخت_کاج
🍂خاطرات مادر شهیده زینب کمایی
قسمت3⃣
☁️⃟🕊️¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
4.mp3
11.03M
📚#راز_درخت_کاج
🍂خاطرات مادر شهیده زینب کمایی
قسمت4⃣
☁️⃟🕊️¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
5.mp3
4.42M
📚#راز_درخت_کاج
🍂خاطرات مادر شهیده زینب کمایی
قسمت5⃣
☁️⃟🕊️¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
6.mp3
11.42M
📚#راز_درخت_کاج
🍂خاطرات مادر شهیده زینب کمایی
قسمت6⃣
☁️⃟🕊️¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
7.mp3
7.71M
📚#راز_درخت_کاج
🍂خاطرات مادر شهیده زینب کمایی
قسمت7⃣
☁️⃟🕊️¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
8.mp3
9.64M
📚#راز_درخت_کاج
🍂خاطرات مادر شهیده زینب کمایی
قسمت8⃣
☁️⃟🕊️¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
باند پرواز 🕊
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🖤🖤🖤🍃 🍃🖤🖤🍃 🍃🖤🍃 🍃🍃 🍃 #روز_یازدهم_چله ✍ ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ ۲۱ محرم ۱۴۴۴ ▪️شهید هادی باغبانی▪️(سا
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🍃🖤🖤🖤🍃
🍃🖤🖤🍃
🍃🖤🍃
🍃🍃
🍃
#روز_دوازدهم_چله
✍
۲۹ مرداد ۱۴۰۱
۲۲ محرم ۱۴۴۴
▪️شهید جواد محمدی▪️(سالگرد ولادت)
▪️شهید مرحمت بالازاده ▪️
#باند_پرواز♡
🍃
🍃🍃
🍃🖤🍃
🍃🖤🖤🍃
🍃🖤🖤🖤🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌿روایتی خواندنی از همسر صبور شهید جواد محمدی🌿
🔺 از آشنایی اولیه با جواد تا ده سال زندگی پر از خاطرات نگفته✨
خانم سلیمانی با اشاره به تکرار زیبای برخی روزها در زندگی سه نفره شان گفت:
جواد متولد ۲۹ مرداد ۶۲ بود و من متولد ۲۹ اردیبهشت ۶۵؛ در تاریخ ۲۹ آذر ۸۴ عقد کردیم و سال ۸۷ وارد زندگی مشترک شدیم که حاصلش تولد فاطمه در ۲۰ فروردین ۹۱ بود.
🔻شرط ازدواجمان ایمان بود و جواد در این شرط رتبه اول بود/ دوست داشتم همسرم پاسدار باشد ✨
همسر شهید ملاک انتخاب همسر آینده اش، ایمان بود و ادامه داد:
حرف اول و اخر هر دوی ما این بود که به نحوی برای زندگی قدم برداریم که مسیر رسیدن به خدا را برای طرف مقابل هموار کنیم و در این خصوص اولین شرط ازدواجم ایمان طرف مقابلم بود و آن را در جواد به وضوح مشاهده کردم و با گذشت ۱۰ سال از زندگی مشترکمان هر روز اخلاق پسندیده ای را در وجود آقا جواد می دیدم به گونه ای که نمی توانستم سرنوشتی جز شهادت را برای جواد در نظر بگیرم.
یکی از خواسته هایی که فقط خودم می دانستم این بود که همسرم پاسدار باشد و که با آمدن جواد برای خواستگاری محقق شد؛ به درستی جواد پاسدار حریم اسلام و ولایت بود و در پاسداری کم نمی گذاشت.
همه روی حرف همسرم حساب باز می کردند و حتی علی رغم اینکه جواد تحصیلات دانشگاهی نداشت ولی به دلیل دید باز و بصیرت بالایی که داشت، همه افراد خانواده و آنها که از نظر سنی بالاتر از جواد بودند از او در کار و زندگی مشورت می گرفتند زیرا می دانستند جواد همه جوانب کار را در نظر می گیرد و به نتیجه مطلوب فکر می کند و می توان گفت که جواد هدایتگر و ارام کننده جوانان در کشاکش مشکلات بود.
🔺روی حجاب حساس بود و از تزئین ماشین عروسی اش می توانست این موضوع را فهمید ✨
همسر شهید از تاکید آقا جواد به حجاب این چنین گفت:
اهمیت بسیاری به حجاب می داد و حتی در فیلمی که بعد از شهادتش منتشر شد گفته بود « اگر خدا لطف کرد و شهادت را نصیبم کرد، بنده از آن شهدایی هستم که حتما یقه بی حجابی ها و آنها که ترویج بی حجابی می کنند را در آن دنیا خواهم گرفت»
حتی نحوه تزئین ماشین عروسی مان به گونه ای بود که قسمت شیشه جلو سمت عروس را دسته گل چسبانده بود و به این شکل گل ها مانع دیده شدن من در ماشین بودند.
برای آقا جواد مهم بود که به مجالس شادی حلال برود و مراسم عروسی خودمان با مولودی خوانی طی شد و خاطرم است که برخی می گفتند، عروسی جواد به مجلس ختم صلوات شبیه است ولی برای جواد مهم کاری بود که برای خداپسند باشد و برایش صحبت های مردم اهمیت نداشت.
تربیت فاطمه را به من سپرده بود و می گفت از تربیت دخترمان شانه خالی نمی کنم ولی مادر بهتر می تواند دختر را تربیت کند و از همان دو سالگی به فاطمه یاد داده بود که با روسری و چادر بیرون برود.
*
🔻توسل های پنهانی جواد مثال زدنی بود ✨
خانم سلیمانی با اندکی تبسم از توسل های خالصانه همسرش گفت:
توسل پنهانی به اهل بیت(ع) داشت و به این دلیل همیشه دوست داشتم دعا را جواد بخواند و من پشت سرش تکرار کنم زیرا دعا را با ترجمه می خواند و حین خواندن دعا اشک از چشمانش جاری بود؛ حتی در سفر زیارتی سوریه که با جواد بودم به من گفت که برای خواندن دعای حضرت زینب(س) ابتدا ترجمه دعا را بخوان زیرا روضه حضرت زینب را می توانی به وضوح در ترجمه دعا متوجه شوی.
🔺 شاه عبدالعظیم حسنی(ع) سفر آخرم با جواد بود✨
همسر شهید از علاقه زیاد جواد به خانواده این چنین عنوان کرد:
برای راحتی خانواده در حد توانش کار می کرد و زمانی که از ماموریت می آمد حتی الامکان ما را به مسافرت یک روزه هم که شده بود می برد. مرتبه سومی که به سوریه رفته بود اسمش در قرعه کشی برای رفتن به کربلا انتخاب شده بود ولی گفته بود باید کربلا را با خانواده بروم و نرفته بود. زمانی که از سوریه آمد به من گفت بدون شما کربلا هرگز نمی رفتم.
قبل از اعزام اخرش به سوریه، گفت: این مرتبه اگر اسمم برای کربلا انتخاب شد، حتما می روم، یادم هست به جواد گفتم شما که بدون خانواده کربلا نمی رفتی؛ ولی گفت که این بار دست خودم نیست، من را کربلا خواهند برد و اکنون با شنیدن خبر شهادت همسرم متوجه شدم که جواد کربلایی شد.
قبل از اعزام آخرش به سوریه به تهران رفتیم و آن زمان بود که ما را به زیارت شاه عبدالعظیم برد و گفت: ثواب حضرت عبدالعظیم(ع) برابر با زیارت امام حسین(ع) است و شاید دیگر نتوانم شما را به کربلا ببرم.
🔻دفاع از حریم اهل بیت(ع) عشقی بالاتر از بودن در کنار خانواده بود✨
همسر شهید مدافع حرم دُرچه از اخلاق پسندیده جواد با خانواده و دوستان این گونه گفت:
جواد در خانواده خوبی تربیت شد و علاقه خاصی به خانواده خودش و حتی خانواده من داشت به نحوی که بعد از ازدواجمان بسیاری از خلاء های زندگی خانواده ام پر شد و همیشه همراه ما بود؛ همه ما می توانستیم روی حرف و عملش حساب باز کنیم.
وقتی حرف