بخشی از خاطرات همسر شهید رضا حاجی زاده
🔹همسر شهید حاجیزاده میگوید: " میدانست طاقت دوری اش را ندارم، همسرم بینهایت صبور بود. وقتی بحثمان میشد من نمیتوانستم خودم را کنترل کنم، یکسره غر میزدم و با عصبانیت میگفتم تو مقصری، تو باعث این اتفاق شدی. او اصلا حرفی نمیزد، وقتی هم میدید من آرام نمیشوم میرفت سمت در چون میدانست طاقت دوری اش را ندارم. آنقدر به همسرم وابسته بودم که واقعا دوست نداشتم لحظه ای از من دور باشد. حتی جلوی مسجد رفتنش را میگرفتم. او هم نقطه ضعفم را میدانست و از من دور میشد تا آرام شوم. روی پله جلوی در مینشست و میگفت هر وقت آرام شدی بگو من بیام داخل. اصلا داد زدن بلد نبود.
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_حرم
#کانال_ایتا بندپیآنلاین👇
🆔 @bandpeyonline
اولین شهید ایرانی مدافع حرم در سوریه
🔹مادر شهید محرم ترک میگوید : "وقتی وارد سپاه شد میدانستم مأموریت زیاد میرود اما برایمان توضیح نمیداد کجا میرود و چطور؟ ما هم سوال نمیکردیم. اما آخرین باری که میخواست برود متوجه شدیم میرود سوریه. پدرش گفت نمیدانم چرا حس میکنم این بار دفعه آخری بود که او را دیدیم. تا این را گفت بند دلم پاره شد و گفتم حاجی اگر مطمئنی اجازه نده برود. گفت: چرا اجازه ندهم؟ او خیلی وقته این راه را انتخاب کرده حالا بعد از این همه مدت مانعش شوم؟ خدامیخواست که برود و برای حضرت زینب(س) به شهادت برسد."
#معرفی_شهید
#شهید_مدافع_حرم
#کانال_ایتا بندپیآنلاین👇
🆔 @bandpeyonline