#خاص ترین_کانال_رمان_ایتا
بارون میومد.☔️لبه چادرم رو گرفت و رو زمین نشست.خیس خیس شده بود.
_چیکار کنم منو ببخشی؟اینجوری رهام نکن.
چادرم رو از دستش کشیدم.
_هروقت تونستی آبروی ریخته شدمو بهم برگردونی اون وقت میتونم ببخشم
برگشتم، که صداش میخکوبم کرد!
_اگر به همه ی دنیا بگم عاشقم چی؟اگر برم تک تک خونه های شهر و بزنم و بگم تو پاک ترین موجود عالمی چی؟
http://eitaa.com/joinchat/2126839826C589c9be5e4
داستان دختر پاکی که دلش رو فدای عقلش میکنه و پسری که با لجبازی وغرورِ بیجاش عشقشو از خودش محروم میکنه 🍁#رمان_استاد_دانشجویی
سابقه گسترده طلایی💛
#آنلاین_برگرفته_از_واقعیتی_تلخ 💯 به آرومی لب زدم --مادرم با وجود اینکه مریضه خونه شما رو نظافت میکن
همتا دختریه که برای #انتقام ♨️قصد ازدواج با استادش داره و وارد #زندگیش⛔️ میشه اما غافل از اینکه استاد....💯♨️💢
#برای_انتقام_میخواد_زن_استادش_شه_اما_استادش🙈😱
http://eitaa.com/joinchat/2116812816C6d55fa65d1
#آنلاین
#رمان_استاد_دانشجویی🚫
#جذاب_و_جنجالی⛔️
سابقه گسترده طلایی💛
دستشو برد زیر شالم و موهامو گرفت و از پشت انداختشون بیرون تند برگشتم و متعجب ازش پرسیدم --چیکار
همتا دختریه که برای #انتقام ♨️قصد ازدواج با استادش داره و وارد #زندگیش⛔️ میشه اما غافل از اینکه استاد....💯♨️💢
#زنشو_وادار_میکنه_که_حجابشو_برداره
http://eitaa.com/joinchat/2116812816C6d55fa65d1
#آنلاین
#رمان_استاد_دانشجویی🚫
#جذاب_و_جنجالی⛔️