eitaa logo
سابقه گسترده طلایی💛
12.2هزار دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
56 فایل
کانال اصلی گسترده طلایی💛👇 @gostardeh_talaei #ادمین_اصلی_جهت_سفارش_تبلیغات💛👇 @talaei_ads
مشاهده در ایتا
دانلود
زیر بغلم خیس عرق میشد😔 هر چی #مام و #دئودورانت گرون بود میخریدم ولی جوابگو نبود😢 خجالت میکشیدم بس ک زیربغلم خیس میشد😭 احساس میکردم همه ازم فراری ان😔 دوستم دید ک چقدر در عذابم گفت دیوونه بجا حرص خوردن عضو #این_کانال 👇👇شو😍😍 http://eitaa.com/joinchat/2398027787C71ffc8066c خداخیرش بده از شر #عرق و #بوی_بدش راحت شدم💃 آموزش ساخت #رایگان #مام 🍃 #ریمل🍃 #رژ💄 #شامپو #کرم 🍃 #ژل_مو🍃 #سرمه👁 #لاک💅 و.........تتو طبیعی ابرو☺️
#داستان_یک_عشق_آتشین‌🔥 ♨️ماهدخت زیبای من با لباس‌های یکدست سفید، سینی چای بدست وارد شد. اونقدر زیبا شده بود که با دیدنش تموم #تنم_سست شد. پیشونیم عرق کرده بود، یه دستمال از جیبم دراوردم و #عرق پیشونیمو پاک کردم. تا روبروم ایستاد بوی عطرش دیوونه‌وار #حالمو_بد_کرد . سرمو بلند کردم و تو چشمای خوشگلش خیره شدم. #لبخند زیبایی زد و سینی رو جلوم گرفت. دوست داشتم کسی اونجا نبود و تموم احساسمو یکجا #تخلیه_میکردم‌ ‌😣 مهیج‌ترین رمان سال😅 http://eitaa.com/joinchat/3995467780Cb20f64abb1 #بهترین_رمان_عاشقانه_اخلاقی‌♨️
شبهایی که سرم رو میکردم زیر پتو و خودم رو به خواب میزدم صدای پچ پچ خواهرهای کوچکترم که تازه شده بودن رو میشنیدم که میگفتن هر برامون میاد به خاطر زهرا مجبوریم بهش جواب رد بدیم چون اون بزرگتره و عیبه خواهر کوچکتر نامزدی بشه آخرش ماهم مثل زهرا میشیم .... با شنیدین این حرفا بی صدا میزدم یه روز صبح که مادرم مثل همیشه حیاط رو جارو میزد یکدفعه صدای دادش بلند شد وباترس ما رو صدا میزد با دیدن که پشت در پنهون کرده بودند سردی نشست رو چهره ام ...مادرم که زن بود برگه رو برد پیش و دعانویس انگشتش رو به طرفم دراز کرد و گفت این دختر..... https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 (واقعی)⚠️