eitaa logo
سابقه گسترده طلایی💛
11.7هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
56 فایل
کانال اصلی گسترده طلایی💛👇 @gostardeh_talaei #ادمین_اصلی_جهت_سفارش_تبلیغات💛👇 @talaei_ads
مشاهده در ایتا
دانلود
بهم میگه ورپریده چیکار کردی پسرم هرثانیه لحظه شماری میکنه بیاد پیش تو؟!😒😳 نمیدونه با عضویت تواین کانال از سر شوهرم بردم و کردم😜💋👇 https://eitaa.com/joinchat/3563651118C01cc87343a 📛 فقط خانومایی که برای همسرشون میخوان ڪنن بیان💃🏻🔞☝️
بهم میگه ورپریده چیکار کردی پسرم هرثانیه لحظه شماری میکنه بیاد پیش تو؟!😒😳 نمیدونه با عضویت تواین کانال از سر شوهرم بردم و کردم😜💋👇 https://eitaa.com/joinchat/3563651118C01cc87343a 📛 فقط خانومایی که برای همسرشون میخوان ڪنن بیان💃🏻🔞☝️
بهم میگه ورپریده چیکار کردی پسرم هرثانیه لحظه شماری میکنه بیاد پیش تو؟!😒😳 نمیدونه با عضویت تواین کانال از سر شوهرم بردم و کردم😜💋👇 https://eitaa.com/joinchat/3563651118C01cc87343a 📛 فقط خانومایی که برای همسرشون میخوان ڪنن بیان💃🏻🔞☝️
بهم میگه ورپریده چیکار کردی پسرم هرثانیه لحظه شماری میکنه بیاد پیش تو؟!😒😳 نمیدونه با عضویت تواین کانال از سر شوهرم بردم و کردم😜💋👇 https://eitaa.com/joinchat/3563651118C01cc87343a 📛 فقط خانومایی که برای همسرشون میخوان ڪنن بیان💃🏻🔞☝️
👩‍🦳دیشب وقتی دید کم مونده بود مثل زلیخا با چاقو دستشو ببره 😅 چه درست کرده بودم😋🤤 همه تو کف مونده بودن 😎😎 🥺خوب منم بلد نبودم اولش ولی ...👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2875523324Cc54601c8e4 😍😍👆🏻👆🏻 با کلیپاش سه سوته ای👩‍🍳شدم 🛑تو هم بدو بیا ۳ نفر اول جایزه دارن 🤩👆🏻
بهم میگه ورپریده چیکار کردی پسرم هرثانیه لحظه شماری میکنه بیاد پیش تو؟!😒😳 نمیدونه با عضویت تواین کانال از سر شوهرم بردم و کردم😜💋👇 https://eitaa.com/joinchat/3563651118C01cc87343a 📛 فقط خانومایی که برای همسرشون میخوان ڪنن بیان💃🏻🔞☝️
شبی که به بهانه ی آش نذری همه ی عروس ها و پسراش رو دعوت کرده بود و به همه گفته بود به نیت بچه دار شدن من و شوهرم گرفته ، ولی تمام مدت مادرشوهرم با شوهرم پچ پچ میکردن و شوهرم هم با سر حرفای مادرش رو تایید میکرد از اینکه نمیدونستم دارن چی میگن کرده بودم که یهو جاری کوچیکم پشت گوشم گفت آش بهونه است از بس بچه نیاوردی داره عروس میاره برای شوهرت .‌‌‌‌‌‌...... رنگ از پرید همون لحظه بود با ترس گفتم‌من که فقط دوساله عروس این خانواده ام با حرفی که شوهرم جلو همه زد از دلم بلند شد و گفتم الهی خیر نبینید همون لحظه بود که صدای آخ مادرشوهرم به بدترین شکل بلند شد.... https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 👆🏻👆🏻
سه ماهه بودم. مادرشوهرم فقط چشم به شکمم دوخته بود، همش می‌پرسید:پسره یا دختر؟ وقتی فهمید دوقلو دخترن، صورتش یه دفعه بهم ریخت، گفت:پسرم شانس نداره! تازه وارد ماه هفتمم شده بودم یه روز که فقط من و مادرشوهرم خونه بودیم یکدفعه تو راه پله‌ها زمین خوردم! درد وحشتناکی تو شکمم پیچید..برگشتم دیدم بالای پله ها ایستاده و با عجیبی تماشام میکنه. اصلا نفهمیدم کی منو بردن بیمارستان، وقتی به هوش اومدم اولین چیزی که حس کردم پانسمان شکمم بود... مادرشوهرم چشماش از برق میزد! زیر پانسمان، انگار یه عجیب بود!!! پرستار با عجله اومد گفت خانم...https://eitaa.com/joinchat/1783824717C85cf54a460
سه ماهه بودم. مادرشوهرم فقط چشم به شکمم دوخته بود، همش می‌پرسید:پسره یا دختر؟ وقتی فهمید دوقلو دخترن، صورتش یه دفعه بهم ریخت، گفت:پسرم شانس نداره! تازه وارد ماه هفتمم شده بودم یه روز که فقط من و مادرشوهرم خونه بودیم یکدفعه تو راه پله‌ها زمین خوردم! درد وحشتناکی تو شکمم پیچید..برگشتم دیدم بالای پله ها ایستاده و با عجیبی تماشام میکنه. اصلا نفهمیدم کی منو بردن بیمارستان، وقتی اومدم اولین چیزی که حس کردم پانسمان شکمم بود... مادرشوهرم چشماش از خوشحالی برق میزد! زیر پانسمان، انگار یه عجیب بود!!! پرستار با عجله اومد گفت خانم...https://eitaa.com/joinchat/1783824717C85cf54a460
سه ماهه بودم. مادرشوهرم فقط چشم به شکمم دوخته بود، همش می‌پرسید:پسره یا دختر؟ وقتی فهمید دوقلو دخترن، صورتش یه دفعه بهم ریخت، گفت:پسرم شانس نداره! تازه وارد ماه هفتمم شده بودم یه روز که فقط من و مادرشوهرم خونه بودیم یکدفعه تو راه پله‌ها زمین خوردم! درد وحشتناکی تو شکمم پیچید..برگشتم دیدم بالای پله ها ایستاده و با عجیبی تماشام میکنه. اصلا نفهمیدم کی منو بردن بیمارستان، وقتی اومدم اولین چیزی که حس کردم پانسمان شکمم بود... مادرشوهرم چشماش از خوشحالی برق میزد! زیر پانسمان، انگار یه عجیب بود!!! پرستار باعجله اومد گفت‌خانم...https://eitaa.com/joinchat/3556245875C0db195ffbf
سه ماهه بودم. مادرشوهرم فقط چشم به شکمم دوخته بود، همش می‌پرسید:پسره یا دختر؟ وقتی فهمید دوقلو دخترن، صورتش یه دفعه بهم ریخت، گفت:پسرم شانس نداره! تازه وارد ماه هفتمم شده بودم یه روز که فقط من و مادرشوهرم خونه بودیم یکدفعه تو راه پله‌ها زمین خوردم! درد وحشتناکی تو شکمم پیچید..برگشتم دیدم بالای پله ها ایستاده و با عجیبی تماشام میکنه. اصلا نفهمیدم کی منو بردن😔 بیمارستان، وقتی اومدم اولین چیزی که حس کردم پانسمان شکمم بود... مادرشوهرم چشماش از خوشحالی برق میزد! زیر پانسمان، انگار یه عجیب بود!!! پرستار باعجله اومد گفت‌...https://eitaa.com/joinchat/3556245875C0db195ffbf
سه ماهه بودم. مادرشوهرم فقط چشم به شکمم دوخته بود، همش می‌پرسید:پسره یا دختر؟ وقتی فهمید دوقلو دخترن، صورتش یه دفعه بهم ریخت، گفت:پسرم شانس نداره! تازه وارد ماه هفتمم شده بودم یه روز که فقط من و مادرشوهرم خونه بودیم یکدفعه تو راه پله‌ها زمین خوردم! درد وحشتناکی تو شکمم پیچید..برگشتم دیدم بالای پله ها ایستاده و با عجیبی تماشام میکنه. اصلا نفهمیدم کی منو بردن بیمارستان، وقتی اومدم اولین چیزی که حس کردم پانسمان شکمم بود... مادرشوهرم چشماش از خوشحالی برق میزد! زیر پانسمان، انگار یه عجیب بود!!! پرستار باعجله اومد گفت‌خانم...https://eitaa.com/joinchat/3556245875C0db195ffbf