✅ #مادرشوهرم بهم میگه ورپریده چیکار کردی پسرم هرثانیه لحظه شماری میکنه بیاد پیش تو؟!😒😳
نمیدونه با عضویت تواین کانال #هوش از سر شوهرم بردم و #دیوونش کردم😜💋👇
https://eitaa.com/joinchat/3563651118C01cc87343a
📛 فقط خانومایی که برای همسرشون میخوان #دلبری ڪنن بیان💃🏻🔞☝️
✅ #مادرشوهرم بهم میگه ورپریده چیکار کردی پسرم هرثانیه لحظه شماری میکنه بیاد پیش تو؟!😒😳
نمیدونه با عضویت تواین کانال #هوش از سر شوهرم بردم و #دیوونش کردم😜💋👇
https://eitaa.com/joinchat/3563651118C01cc87343a
📛 فقط خانومایی که برای همسرشون میخوان #دلبری ڪنن بیان💃🏻🔞☝️
✅ #مادرشوهرم بهم میگه ورپریده چیکار کردی پسرم هرثانیه لحظه شماری میکنه بیاد پیش تو؟!😒😳
نمیدونه با عضویت تواین کانال #هوش از سر شوهرم بردم و #دیوونش کردم😜💋👇
https://eitaa.com/joinchat/3563651118C01cc87343a
📛 فقط خانومایی که برای همسرشون میخوان #دلبری ڪنن بیان💃🏻🔞☝️
✅ #مادرشوهرم بهم میگه ورپریده چیکار کردی پسرم هرثانیه لحظه شماری میکنه بیاد پیش تو؟!😒😳
نمیدونه با عضویت تواین کانال #هوش از سر شوهرم بردم و #دیوونش کردم😜💋👇
https://eitaa.com/joinchat/3563651118C01cc87343a
📛 فقط خانومایی که برای همسرشون میخوان #دلبری ڪنن بیان💃🏻🔞☝️
👩🦳دیشب #مادرشوهرم وقتی #غذاهامو دید کم مونده بود مثل زلیخا با چاقو دستشو ببره 😅
چه #دسرهاوغذاهایی درست کرده بودم😋🤤
همه تو کف مونده بودن 😎😎
🥺خوب منم بلد نبودم اولش ولی ...👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2875523324Cc54601c8e4
#همش_به_لطف_این_کاناله 😍😍👆🏻👆🏻
با کلیپاش سه سوته #سراشپزحرفه ای👩🍳شدم
🛑تو هم بدو بیا ۳ نفر اول جایزه دارن 🤩👆🏻
✅ #مادرشوهرم بهم میگه ورپریده چیکار کردی پسرم هرثانیه لحظه شماری میکنه بیاد پیش تو؟!😒😳
نمیدونه با عضویت تواین کانال #هوش از سر شوهرم بردم و #دیوونش کردم😜💋👇
https://eitaa.com/joinchat/3563651118C01cc87343a
📛 فقط خانومایی که برای همسرشون میخوان #دلبری ڪنن بیان💃🏻🔞☝️
شبی که #مادرشوهرم به بهانه ی آش نذری همه ی عروس ها و پسراش رو دعوت کرده بود و به همه گفته بود به نیت بچه دار شدن من و شوهرم گرفته ،
ولی تمام مدت مادرشوهرم با شوهرم پچ پچ میکردن و شوهرم هم با سر حرفای مادرش رو تایید میکرد
از اینکه نمیدونستم دارن چی میگن #داغ کرده بودم که یهو جاری کوچیکم پشت گوشم گفت آش بهونه است از بس بچه نیاوردی داره عروس میاره برای شوهرت .......
رنگ از #رخم پرید همون لحظه بود با ترس گفتممن که فقط دوساله عروس این خانواده ام
با حرفی که شوهرم جلو همه زد #آه از دلم بلند شد و گفتم الهی خیر نبینید
همون لحظه بود که صدای آخ مادرشوهرم به بدترین شکل بلند شد....
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
#دار_مکافات 👆🏻👆🏻
سه ماهه #باردار بودم. مادرشوهرم فقط چشم به شکمم دوخته بود، همش میپرسید:پسره یا دختر؟
وقتی فهمید دوقلو دخترن، صورتش یه دفعه بهم ریخت، گفت:پسرم شانس نداره!
تازه وارد ماه هفتمم شده بودم یه روز که فقط من و مادرشوهرم خونه بودیم یکدفعه تو راه پلهها زمین خوردم!
درد وحشتناکی تو شکمم پیچید..برگشتم دیدم #مادرشوهرم بالای پله ها ایستاده و با #خنده عجیبی تماشام میکنه.
اصلا نفهمیدم کی منو بردن بیمارستان، وقتی به هوش اومدم اولین چیزی که حس کردم پانسمان شکمم بود... مادرشوهرم چشماش از #خوشحالی برق میزد!
زیر پانسمان، انگار یه #فرورفتگی عجیب بود!!!
پرستار با عجله اومد گفت خانم...https://eitaa.com/joinchat/1783824717C85cf54a460
سه ماهه #باردار بودم. مادرشوهرم فقط چشم به شکمم دوخته بود، همش میپرسید:پسره یا دختر؟
وقتی فهمید دوقلو دخترن، صورتش یه دفعه بهم ریخت، گفت:پسرم شانس نداره!
تازه وارد ماه هفتمم شده بودم یه روز که فقط من و مادرشوهرم خونه بودیم یکدفعه تو راه پلهها زمین خوردم!
درد وحشتناکی تو شکمم پیچید..برگشتم دیدم #مادرشوهرم بالای پله ها ایستاده و با #خنده عجیبی تماشام میکنه.
اصلا نفهمیدم کی منو بردن بیمارستان، وقتی #به_هوش اومدم اولین چیزی که حس کردم پانسمان شکمم بود... مادرشوهرم چشماش از خوشحالی برق میزد!
زیر پانسمان، انگار یه #فرورفتگی عجیب بود!!!
پرستار با عجله اومد گفت خانم...https://eitaa.com/joinchat/1783824717C85cf54a460
سه ماهه #باردار بودم. مادرشوهرم فقط چشم به شکمم دوخته بود، همش میپرسید:پسره یا دختر؟
وقتی فهمید دوقلو دخترن، صورتش یه دفعه بهم ریخت، گفت:پسرم شانس نداره!
تازه وارد ماه هفتمم شده بودم یه روز که فقط من و مادرشوهرم خونه بودیم یکدفعه تو راه پلهها زمین خوردم!
درد وحشتناکی تو شکمم پیچید..برگشتم دیدم #مادرشوهرم بالای پله ها ایستاده و با #خنده عجیبی تماشام میکنه.
اصلا نفهمیدم کی منو بردن بیمارستان، وقتی #به_هوش اومدم اولین چیزی که حس کردم پانسمان شکمم بود... مادرشوهرم چشماش از خوشحالی برق میزد!
زیر پانسمان، انگار یه #فرورفتگی عجیب بود!!!
پرستار باعجله اومد گفتخانم...https://eitaa.com/joinchat/3556245875C0db195ffbf
سه ماهه #باردار بودم. مادرشوهرم فقط چشم به شکمم دوخته بود، همش میپرسید:پسره یا دختر؟
وقتی فهمید دوقلو دخترن، صورتش یه دفعه بهم ریخت، گفت:پسرم شانس نداره!
تازه وارد ماه هفتمم شده بودم یه روز که فقط من و مادرشوهرم خونه بودیم یکدفعه تو راه پلهها زمین خوردم!
درد وحشتناکی تو شکمم پیچید..برگشتم دیدم #مادرشوهرم بالای پله ها ایستاده و با #خنده عجیبی تماشام میکنه.
اصلا نفهمیدم کی منو بردن😔 بیمارستان، وقتی #به_هوش اومدم اولین چیزی که حس کردم پانسمان شکمم بود... مادرشوهرم چشماش از خوشحالی برق میزد!
زیر پانسمان، انگار یه #فرورفتگی عجیب بود!!!
پرستار باعجله اومد گفت...https://eitaa.com/joinchat/3556245875C0db195ffbf
سه ماهه #باردار بودم. مادرشوهرم فقط چشم به شکمم دوخته بود، همش میپرسید:پسره یا دختر؟
وقتی فهمید دوقلو دخترن، صورتش یه دفعه بهم ریخت، گفت:پسرم شانس نداره!
تازه وارد ماه هفتمم شده بودم یه روز که فقط من و مادرشوهرم خونه بودیم یکدفعه تو راه پلهها زمین خوردم!
درد وحشتناکی تو شکمم پیچید..برگشتم دیدم #مادرشوهرم بالای پله ها ایستاده و با #خنده عجیبی تماشام میکنه.
اصلا نفهمیدم کی منو بردن بیمارستان، وقتی #به_هوش اومدم اولین چیزی که حس کردم پانسمان شکمم بود... مادرشوهرم چشماش از خوشحالی برق میزد!
زیر پانسمان، انگار یه #فرورفتگی عجیب بود!!!
پرستار باعجله اومد گفتخانم...https://eitaa.com/joinchat/3556245875C0db195ffbf