#رمان_فووول_عاشقونه♨️🔞
گرمی #نفسهاشو روی گوشم حس میکردم...اینقدر نزدیک بودیم که میتونست به راحتی در #آغوشم بگیره....از هراس اینکه ممکنه کاری کنه خودمو تا حد امکان جمع کردم.فوری متوجه شد اما به جای اینکه خودشو کنار بکشه نزدیکتر شد.. #قلبم وحشیانه میکوبید و اون باز زمزمه کرد:
#گل_من.....گل ناز من.........گل وحشی من که خودم رامت کردم.... 💯😱👇
http://eitaa.com/joinchat/2010841092C6eeb310140
⛔️ #مناسب_+24❌