eitaa logo
بانگِ نای(محمّد حیدری رنانی)
299 دنبال‌کننده
863 عکس
168 ویدیو
24 فایل
༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ مجموعه ای از سخنرانی ها،نوشته ها و اندیشه هایِ حجت الاسلام والمسلمین محمد حیدری رنانی و در کنار آن،مطالبی از اندیشمندان،بزرگان و پیشوایان دینی که ما را در شکوفایی عقل و ایمان کمک می کنند کانال توسط ادمین اداره می شود. @bange_nay1
مشاهده در ایتا
دانلود
چگونه ابوعلی سینا رندی را شناخت؟ ابوعلی سینا، از علاءالدوله در همدان فرار کرد و به سمت بغداد رفت. روزی در بغداد کنار رودخانه، مردی را دید که معرکه گرفته بود و دوا می‌فروخت و ادعا می‌کرد که پزشک است. مدتی تماشا کرد. زنی ادرار بیماری را آورد. آن را نگاه کرد و گفت: این بیمار، جهود است. و گفت: تو خدمتکار این بیماری. و گفت: خانه‌ی این بیمار، سمت شرق است. و گفت: دیروز ماست خورده بود. زن با تعجب به تمام سخنان او پاسخ مثبت داد. مردم هم از دانش او تعجب کردند. ابوعلی سینا هم مات و متحیر ماند و آن قدر صبر کرد تا او کارش را تمام کرد. آن گاه پیش او رفت و پرسید که: این‌ها را از کجا فهمیدی؟ گفت: از آن جا که می‌دانم تو ابوعلی هستی. گفت چطور؟ گفت: وقتی ادرار را به من داد، غبار را روی آستینش دیدم و فهمیدم جهود است و لباس‌هایش کهنه بود؛ فهمیدم خدمتکار است و چون جهود، خدمتکاری مسلمان نمی‌کند، فهمیدم خدمتکار اوست. قطره‌ای ماست را دیدم روی لباس او چکیده، فهمیدم با آن لباس ماست خورده و کمی هم به بیمار داده. خانه‌ی جهودان هم در مشرق بغداد است؛ فهمیدم که خانه‌ی او هم در شرق است. ابوعلی پرسید: همه‌ی این‌ها قبول، مرا چگونه شناختی؟ گفت: امروز خبر رسید که ابوعلی از علاءالدوله فرار کرده است؛ فهمیدم به این جا می‌آید. از طرف دیگر، جز ابوعلی سینا، این سوالات به ذهن هیچ کس نمی‌رسد. 📚گزیده‌ی رساله‌ی دلگشا، زاکانی، به اهتمام سید ابراهیم نبوی، ص ۹۸ و ۹۹. 🆔 @bange_nay110