فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌳عیبِ کار کجاست؟
💫کسی که جلوی مغازهش سبد پلاستیکی میگذاره، که بقیه پارک نکنن نباید شاکی بشه چرا تو لواسان یه سری که زورشون بیشتره زمینخواری میکنن.
کارمندی که به اربابرجوع میگه برو فردا بیا، نباید شاکی بشه چرا حقوقش دو هفته دیر میشه.
راننده تاکسیای که پول خرد نداره، نباید شاکی بشه چرا کارمند اداره کارشو درست انجام نمیده.
مکانیکی که قطعه تعمیری رو میگه تعویض کن، نباید شاکی بشه چرا ارتوپد بهجای فیزیوتراپی، جراحی تجویز میکنه.
کابینتسازی که سه ماه دیرتر کارشو تحویل میده، نباید شاکی بشه چرا ایرانخودرو و سایپا ماشینی رو که باید عید تحویل میگرفته هنوز بهش ندادن.
متوجه منظورم شدی یا تا صبح ادامه بدم؟ ما شبیه همیم!
اگر سیستمی معیوب باشد، ما همه شبیه هم میشویم، فقط مقیاس اشتباهکردنمان فرق دارد.
شما چه فکر میکنید؟
شما چگونه عمل میکنید؟
شما چه توقعی از دیگران دارید؟
#جامعه
#مردم
#انصاف
🆔 @bange_nay110
🔑سیاست چقدر در زندگی مهم است؟؟
♻️بِرْتولت بِرِشت؛ نویسنده، شاعر و اندیشمند آلمانی میگوید:
«کسانی که خودشان را از سیاست به دور نگه میدارند، توسط احمقها اداره میشوند»
سواد سیاسی بعداز سواد زندگی، از ضروریات زندگی امروزی است و منجربه انتخاب سیاستمداران حرفهای برای اداره حکومت توسط شهروندان میشود.
در صورت نا آشنایی شهروندان با دانش سیاسی، پوپولیستها بر عرصه قدرت رسوب میکنند و فقر و فساد را در جامعه حاکم مینمایند.
بدترین بیسواد، بیسواد سیاسی است:
بیسواد سیاسی کور و کر است، درک زندگی ندارد و نمیداند که هزینههای زندگی از قبیل قیمت نان، آزادی، مسکن، دارو و درمان همگی وابسته به تصمیمات سیاسی هستند. او حتی به جهالت سیاسی خود افتخار کرده، سینه جلو میاندازد و میگوید:
«از سیاست بیزارم، من سیاسی نیستم!»
چنین آدم عوام و بیمسئولیتی نمیفهمد که بیتوجهی به سیاست است که زنان فاحشه و کودکان خیابانی میسازد، قتل و غارت را زیاد میکند و از همه بدتر بر فساد صاحبان قدرت میافزاید و استبداد را دامنگیر میکند!
برتولت برشت، میگوید:
این نوع از بیسوادی نه سن میشناسد، نه جنس، نه تحصیلات.
میتوان تحصیلکردههای بیشماری یافت که دچار مشکل حاد بیسوادی سیاسی هستند و فقدان دادههای سیاسی در ذهنشان تمام قوای آنان را متمرکز بر "رجحان منافع فردی" کرده و آنانرا بیگانه با منفعت جمعی مینماید.
شعور سیاسی، حس مصالحه اجتماعی میآفریند و نبودش فرد را محصور در دایره تنگ منافع شخصی میکند.
سواد و شعور سیاسی، مدیریت کلان را برای دولتمردان و حاکمان پوپولیست سخت مینماید.
از اینرو حکومتهای مستبد از رشد سواد سیاسی در جامعه جلوگیری میکنند و دشمن آزادی بیان و شفافیت سیاسی هستند.
ولی بیشعوری سیاسی کار دولتمردان را سهل و بالطبع زندگی شهروندان را مشکل و طاقتفرسا مینماید.
شعور سیاسی در دنیای امروز نه اطلاعاتی فانتزی، بلکه یک نیاز اساسی است.
برای راحت نفسکشیدن، در رفاه زندگیکردن و احساس شهروند مطالبهگر شدن، قدمگذاشتن به میدان سیاست عاری از دغلبازی، فریب و کاسبکاری معمولاً کار انسانهای از خودگذشته و بزرگ است که تنها به منافع و بهروزی جمع و به مردم و وطن خود میاندیشند.
یک ملت غیرسیاسی و ناآگاه را به آسانی میتوان فریب داد و به هر راهی که سود طبقات ستمگر و مستبد در آن مثمر باشد، کشانید!
فرد غیرسیاسی قادر نیست که رویدادهای جامعه را تحلیل نموده، عوامل پنهان در پس تبلیغات جاری را دریابد.
#سیاست
#جامعه
#حکومت
🆔 @bange_nay110
🥀زنده هایِ مُرده
پیروی کورکورانه از عقاید و رسوم گذشتگان این معنی را تداعی نخواهد کرد که آن ها زندهاند، بلکه بدان معناست که زنده های آن جامعه در واقع مردهاند!
🔸ابن خلدون🔸
#جامعه
#گذشته
🆔 @bange_nay110
#توییت
استاد گفت:
بشر به این نتیجه رسید که:
جامعه بدون این ۴ چیز برقرار و قوامی
نخواهد داشت
امنیت، رفاه، عدالت و آزادی
نهاد سیاست تشکیل شد که این چهار گزاره را به بهترین وجه تامین کند
سیاستمداران فقط باید به بهتر شدن این چهار گزینه فکر و عمل کنند
مردم هم از حکمرانی سیاسی همین چهار گزاره را خواهان هستند.
#محمد_حیدری_رنانی
#سیاست
#جامعه
#عدالت
🆔 @bange_nay110
#توییت
با اینکه منشاء اخلاق وجدان آدمی است؛ اما آنچنان اخلاق و دین با یکدیگر ارتباط دارند که نتیجه ی ظلم به اخلاق ، ظلم به دین نیز خواهد بود.
جامعه ای که اخلاق در آن نباشد؛ دین مقبولی هم نمی تواند داشته باشد؛ چرا که دین حاکمیت صفا و محبت رامی طلبد و در جایی که اخلاق نیست، صفا و محبت هم نیست*
#محمد_حیدری_رنانی
#جامعه
#اخلاق
#دین
🆔 @bange_nay110
❌👨🏫جامعه ی نُخبه کُش
✍فرهاد قنبری
💠 نقل است که اسکندر مقدونی پس از فتح ایران به ارسطو نامه نوشت و از او خواست که به ایران آمده و به او بپیوندد، اما ارسطو این خواسته را نپذیرفته و در پاسخ میگوید ایرانیان مردمان عجیبی هستند، آنها به بزرگان و عالمان خود رشک و حسد ورزیده و آنها را آزار داده یا به قتل میرسانند و من ترسم از این است که اگر به آن سرزمین بیایم با من نیز چنین کنند. از این سخن تأملبرانگیز فیلسوف بزرگ یونان باستان بیش از دو هزاروسیصد سال میگذرد، ولی جامعهٔ ایران هنوز همان جامعه است. جامعهای که در آن فردوسی، خردمند بزرگ تاریخ ایران در فقر و عزلت از دنیا میرود. منصور حلاج، عینالقضات و شهابالدین سهرودی به قتل میرسند، ملاصدرا، ابوعلی سینا، زکریای رازی و بایزید از شهر و خانه بیرون رانده و آواره و تبعید میشوند و این نخبهکشی تا قرون معاصر به همان قدرت ادامه مییابد و سرنوشت قائم مقام فراهانی و امیرکبیر و محمد مصدق و بسیاری دیگر دوباره درستی سخن ارسطو را مقابل دیدگانمان قرار میدهد.
اما باید بهخاطر داشت که در طول تاریخ هیچ ملتی مشاهده نشدهاست که با بیحرمتی و توهین به بزرگان خود به بزرگی و عزت رسیده باشد. جامعهای که در آن به گفتهٔ فردوسی «هنر خوار شد»، جامعهای نیست که در مسیر نیکی و سعادت قدم گذاشته باشد. جامعهای که در آن بزرگان، نیکاندیشان و ادیبان مورد هجمه، بیاحترامی و توهین قرار بگیرند جامعهای در مسیر تباهی است. در زبان ترکی یک ضربالمثل با این مضمون که «هیچکس نمیتواند بر سر مرغ خاکستر بریزد، جز خودش که در میان خاکسترها به پشت میافتد و با بالهایش خاکستر به سر و رویش میپاشد» وجود دارد. این ضربالمثل در مورد ملتها هم صادق است. هیچ ملتی نمیتواند جامعهای را به خاک سیاه بنشاند مگر آنکه عدهٔ کثیری از مردم خود آن جامعه چنین چیزی را طلب نمایند.
نیچه در فلسفه در عصر تراژیک مینویسد: "این سخن راست است که سیمای یک قوم را بیش از آنکه مردان بزرگ آن ترسیم نمایند، شکل و شیوهٔ شناسایی و بزرگداشت این مردان بزرگ تصویر میکند."
شکستن و حمله به آثار باستانی، توهین به فردوسی و مولوی و دیگر بزرگان در برخی منابر و سخنرانیها، شکستن سنگ قبر بسیاری از شاعران، اندیشمندان، سیاستمداران و بسیاری از چهرههای سرشناس دیگر خود نشانگر وضعیت حاکمی است که مورد اشاره فیلسوفان بزرگی مانند ارسطو تا نیچه است و دوباره تأکید بر این واقعیت تاسفبار که این جامعه قهرمانکش است و بزرگان و ادیبان و هنرمندان واقعی خود را نفی کرده و سالوسان و مزدوران و کوتوله گان را بر جایگاه رفیع مینشاند..
#جهالت
#جامعه
🆔 @bange_nay110
🔑سیاست و بیماری روح و روان
✍ فرهاد قنبری
افلاطون از زبان سقراط در رساله «گرگیاس» از دو نوع بیماری «جسم» و «روح» سخن به میان می آورد. در اندیشه افلاطون، بیماری جسم همان بیماری است که توسط پزشکی و ورزش تشخیص داده می شود و به همان وسیله نیز درمان می گردد اما بیماری روح صورتی از بیماری است که با سیاست گره خورده است.
افلاطون تامین سلامت "روح" یک فرد و جامعه را وظیفه هنری به نام «سیاست» می داند.
افلاطون می نویسد: «روح زمانی مبتلا به بیماری می شود که هنر «سیاست» وظیفه خود را به درستی انجام ندهد و سخن وری و چاپلوسی را بر جای اجرای عدالت و قانونگذاری بنشاند، در چنین جامعه ای روح دچار زوال شده و جامعه در مسیر فروپاشی قرار می گیرد»
افلاطون علاوه بر اینکه سیاست را هنر می داند [و بالطبع سیاستمدار را هنرمند]، مهمترین وظیفه سیاست را تامین سلامت روح و روان جامعه می داند. افلاطون سنگ بنای سلامت روانی یک جامعه را تصویب «قوانین عادلانه و خوب» و اجرا شدن «عدالت» می داند و معتقد است جامعه ای که سیاستمدارانش از اجرای قوانین درست سر باز زنند یا در مسیر تحقق عدالت گام برندارند، جامعه ای است که به بیماری روح دچار است و محکوم به تباهی و نابودی است.
غایت و هدف اصلی فلسفه سیاسی افلاطون تربیت شهروندان بافضیلت و تامین سلامت روح و روان جامعه است و هر قانونی نیز باید در راستای همین هدف وضع شود.
در اندیشه افلاطون، جامعه سالم [که در آن «سیاست» در معنا و هدف درست خود حرکت می کند] جامعه ای است که شهروندان با قوانین خوب به بهترین شیوه ممکن تربیت شده و فضایل انسانی را کسب می کنند و شهروندانی که به این صورت تربیت می شوند، شهروندانی هستند که از مسیر عدالت خارج نشده و در جایگاهی که شایستگی و لیاقت آن را ندارند قرار نمی گیرند.
در مقابل، جامعه بیمار، جامعه ای است که «هنر سیاست» به «ابتذال» و انحراف کشیده شده است و جای سیاستمدارانی که قرار است با قانوگذاری و اجرای عدالت، ظرایف هنری خود را به نمایش بگذارند، چهره هایی به غایت جاهل بر جایگاه قانوگذاری و مجریان عدالت تکیه می زنند و جامعه و شهروندان را از سلامت روح به بیماری روح و روان مبتلا می سازند. در چنین وضعیتی جامعه و شهروندانش درست تربیت نشده و فضائل انسانی را کسب نمی کنند و عده ای بدون داشتن لیاقت و شایستگی و بدون درک و شناخت خاصی از ظرایف هنر سیاست ورزی، مناصب مختلف را اشغال کرده و بیماری روح را گسترش می دهند. و طبیعتا شهروندان تحت قیمومیت و حکومت چنین افرادی به انسانهایی تک بعدی، خشن و افسرده تبدیل می شوند که توان برقراری ارتباط صحیح و زندگی سالم را از دست می دهند.
#جامعه
#سیاست
🆔 @bange_nay110
💎 شهروندانِ یک جامعه
💡حسین بشیریه در یکی از آخرین آثارش با نام "از اینجا تا ناکجا" تقسیمبندیای دارد که قابل توجه است.
بشیریه در این کتاب از چهارنوع شهروند نام میبرد؛
➖شهروند آگاهِ فعال، ناآگاه ِ فعال، آگاهِ غیرفعال و ناآگاهِ غیرفعال.
بشیریه مینویسد که انفعال سیاسی فقط به شهروندان "ناآگاه غیرفعال" اختصاص ندارد و بسیاری از افراد با داشتن آگاهی و نظر سیاسی از مشارکت سیاسی اجتناب میکنند که این هم انفعال سیاسی است.
بشیریه آنگاه این نقل قول افلاطون را میآورد که "کیفر کسانی که آنقدر هوشمندند که در سیاست مشارکت نمیکنند، آن است که زیر سلطهی آدمهای کودن زندگی کنند."
در این نوشته کوتاه به نظرات بشیریه در این کتاب نمیپردازم و فقط این اصطلاحات را وام گرفتهام که حرف خودم را بزنم و آن اینکه اصلاحطلبان همواره تلاش کردهاند که مشارکت سیاسی را در شرکت در انتخابات متجلی بدانند و شهروندی را که در "انتخابات" جمهوریاسلامی شرکت نمیکند را شهروند منفعلی بدانند که حتی اگر آگاه باشد منجر به سلطهی کودنها - از نظر اصلاحطبان، اصولگراها کودن هستند- میشود.
مشارکت سیاسی، شرکت در بیعت با رژیم که در قالب انتخابات خود را نشانمیدهد نیست. عدم مشارکت در چنین نمایشی نه تنها انفعال سیاسی نیست بلکه اکت سیاسی سودمندی است.
البته باید گفت که این عدم مشارکت به تنهایی موجب شکست یک رژیم اقتدارگرا نمیشود و برای به شکسترساندن چنین حکومتهایی باید کارهای دیگری انجام شود.
شهروند آگاه اگر همهی فعالیتش در شرکتنکردن در انتخابات خلاصه بشود نمیتواند از سروری کودنها در نظام سیاسی جلوگیری کند.
برای به ثمررساندن انقلاب نیاز است که درصد قابل توجهی - و نه همه و یا اکثریت- از شهروند "آگاه غیرفعال"، فعال بشوند.
از سوی دیگر همهی شهروندان "ناآگاه فعال" کسانی نیستند که قصد داشته باشند که شهروندان "آگاه فعال" را سرکوب کنند.
مخالفان حکومت باید تلاش کنند تا هرچه بیشتر از میزان شهروندان "ناآگاه فعال" ریزش کنند و دست از فعالیت بردارند و از سوی دیگر اگر شهروندان "آگاه غیرفعال" بیشتری به شهروندان "آگاه فعال" بپیوندند میتوانند از قدرت شهروند "ناآگاه فعال" که فعالیتش را در اختیاز سرکوب ِ ماشین کشتار قرار داده است بکاهند.این کار شدنی است.
📚برای آشنایی بیشتر با این تقسیمبندی حسین بشیریه، به کتاب "از اینجا تا ناکجا"، نشر نی، ۱۳۹۸، ص ۷۳ تا ۷۷ رجوع شود.
#جامعه
#مردم
#آگاهی
🆔 @bange_nay110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📨 چه رابطه ای میان میزانِ مشارکت مردم در انتخاباتِ یک کشور و محبوبیتِ آن حکومت نزد مردم وجود دارد؟
👤مقام رهبری
۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۰
🤨 ننگ است برای یک ملتی که در انتخابات ریاست جمهوری ۳۵ درصد، ۴۰ درصد شرکت میکنند.
پیداست مردم به نظام سیاسى شون نه اعتماد دارند، نه اعتنا دارند، نه امید دارند.
به شهروندان آمریکایی گفتند به چه کسی رای میدهید؟ گفته بودند چه فایده، چه فرقی میکند؟ به هیچکس.
#انتخابات
#جامعه
#مردم
#بی_اعتنایی
#ناامیدی
🆔 @bange_nay110
🔴چرا ما مردم ایران حالمان بد است؟
✍️مصطفی ملکیان
🔹اگر ما در ایران کنونی الان حالمان اینقدر بد است به خاطر این است که این ۴ تا را (خوشی، آزادی، برابری، عدالت)، هیچکدامشان را نداریم.
🔹هیچکدامشان را نداریم به لحاظ خوشی که خب اصلا کاریکاتور بدون شرح باید بگوییم دیگر. دیدید یک کاریکاتورهایی میکشند در کتابها بعد زیرش مینویسند بدون شرح، یعنی اینقدر این کاریکاتور واضح است که ما نباید زیرش یک عبارت هم بنویسیم. خب خوشی ما که این است.
عدالت هم که خودتان میبینید آزادی هم ، همه اش را خودتان میبینید دیگر من چه بگویم برابری هم که همینطور، اما مطلب بر سر این است که کدام یک از اینها مهمتر است؟ کدام یک از اینها مهمتر است؟ اینجاست که میخواهم یک نکته ای را بگویم.
🔹اگر من رهبر یک کشور باشم، رئیس جمهور یک کشور باشم نخست وزیر یک کشور باشم، خلاصه از سردمداران یک کشور باشم، شکی نیست که باید خوشی شهروندان در درجه اول برایم مهم باشد.خوشی چرا ؟ چون خوشی شهروندان نیازهای فیزیولوژیک و بیولوژیک را فراهم میکند که اینها در قاعده هرم نیازها قرار میگیرند. در قاعده مخروط. یعنی یک شهروند انتظارش، توقعش از کسانی که کشور را اداره میکنند این است که اول خوراک، نوشاک، پوشاک، مسکن، سوخت، استراحت، خواب، فراغت و تفرج را که نیازهای بیولوژیک و فیزیولوژیک ما هستند را فراهم بکند. اول اینها، بعد باید برود سراغ خواسته های دیگر، چون آن خواسته ها جنبه فیزیولوژیک شان کمتر است، جنبه بیولوژیک شان کمتر است.
🔹بنابراین نمیتوانند رجال سیاسی به بهانه اینکه ما داریم یک چیز دیگری فراهم میکنیم این قسمتها را مغفول قرار بدهند و بگویند بله، شما گرسنه هستید، ولی ما داریم یک چیز دیگری فراهم میکنیم. من بارها از این مثال استقاده کردم که در دوران حکومت موسولینی در ایتالیا یک خبرنگار انگلیسی آمد ۸ ماه در ایتالیا میگشت بعد از ۸ ماه یک مصاحبه ای کرد با موسولینی. گفت جناب موسولینی شما گفته اید که ایتالیا دوران شکوفایی را دارد میگذراند، من رفتم در کارخانه ها، در مزارع، رفتم در شهر، در روستا هر جا رفتم دیدم همه مردم پژمرده، افسرده، گرسنه، دستخوش بیماری و اغلب شان بی سوادند. شما گفته اید ایتالیا در حال شکوفایی است. بعد موسولینی همان چیزی را گفت که بعد به بقیه هم یاد داد گفت من گفتم ایتالیا در حال شکوفایی است شما وضع ایتالیایی ها را میگویید. ایتالیا غیر از ایتالیایی هاست، ایتالیا در حال شکوفایی است، ولو تمام ایتالیایی ها هم پژمرده و افسرده و فرسوده و ناخوش اند. یعنی یک چیز موهومی به نام ایتالیا وجود دارد که درسته که مردم ایتالیا خیلی وضعشان خراب است، این همان چیزی است که الان گفتیم که ما در قدرت، شوکت، حکمت در همه چیز ما داریم ترکتازی میکنیم، چهار نعل میرویم، اما مردم مان این هستند که شما میبینید و همه اش همین است.
🔹هر چه بر وزن «فعلت» است اینها را میآورند قدرت، حشمت، شوکت، حکمت، همه چی داریم، اقتدار داریم و همه چیز داریم اما مردم مان اینجوری اند. بنابراین میخواهم این را عرض بکنم که وقتی سؤال بکنیم که از میان این ۴ تا آرمان میگوییم کدامشان مهمتر است میگوییم اگر این سوال را مخاطب تو رجال سیاسی اند، رجال سیاسی اول باید خوشی فراهم کنند، چون اگر خوشی فراهم نشد آنهایی که متعالی تر از اینها هستند و معنوی تر از اینها هستند هیچ وقت فراهم نمی شود.
🔹این را ما از قدیم هم میدانستیم، عواممان هم میدانستند در ضرب المثل هایمان هم هست که شکم گرسنه ایمان ندارد. واقعا هم همین است. گرسنگی نکشیدی تا عاشقی یادت برود. چون عشق یک مقدار بالاتر از گرسنگی است، یک مقدار جنبه فیزیولوژیک اش کمتر است، بنابراین وقتی من گرسنگی بکشم،عاشقی هم یادم میرود.
📚سخنرانی مصطفی ملکیان در رونمایی از کتاب چرا نابرابری معضل آفرین است، خانه آشنا
#ایران
#جامعه
#حکومت
#مدیریت
🆔 @bange_nay110
✔️حسینبنعلی در برابر فساد سیستماتیک
✍️دکتر داود فیرحی
دولت صدر اسلام به نوعی یک دولت رانتی است، رانت مبتنی بر غنیمت به این معنی که پول زیادی دست دولت است و بنابراین همه چیز سرنوشت جامعه وارد کف باکفایت یا بیکفایت دولتمردان میشود و به همین دلیل در چنین جامعهای ما شاهد یکهتازی دولت هستیم، دولتها در چنین جامعهای تمامیتخواه میشوند و سرنوشت کلیت جامعه را در دست میگیرند، نه تنها قدرت اقتصادی دستشان است، یعنی به جای اینکه سیاست منطق اقتصاد پیدا کند، اقتصاد منطق سیاست پیدا میکند و دولت با پولی که دستش هست، دین، فرهنگ و نظام آموزش و پرورش، افکار عمومی و رسانهها (منابر)را کنترل میکند و در چنین شرایطی یکی اختناق برای آزادی خواهان و فرصت طلبی برای فرصت طلبان رخ میدهد و لذا جامعه را به دو بخش معترضان و بهره مندان از وضعیت موجود تقسیم میکند.
با نگاهی به جامعه عرب قبل از اسلام، مشاهده میکنیم که هنوز دولت به معنای علمی امروز آن شکل نگرفته است و آنچه وجود دارد دولت- شهر، ادامه سنت یونانی – رومی است که از طریق شام به مکه سرازیر شده و در حال ورود به مدینه هم هست. از درون این سنت تاریخی ما با دو الگوی کوچک حکمرانی مکه با سنت اشرافی و الگوی مدینه با سنت شورایی روبرو هستیم؛ وقتی پیامبر اسلام وارد مدینه میشود، سنت مدنی را انتخاب میکند و حکومت را به سمت سلسله قراردادها کشانده و یک رگه شورایی به حکومت میدهد اما از بعد از پیامبر کم کم شاهد ادغام سنت مدینه با مکه و به تدریج غلبه سنت مکه بر تمدن اسلامی هستیم.
ابنخلدون در مقدمه خود میگوید: «اگر مناقشه بین بنیهاشم و بنیامیه شکل بگیرد چون پتانسیل قدرت بنی امیه بالاست، سرانجام، بنیامیه، قدرت را خواهد برد». یعنی خلافت، ظاهر مبتنی بر بیعت پیدا میکند اما باطنی در درون اشرافیت در حال ساخت است و به تدریج ابن خلدون توضیح میدهد که چنین خلافتی در سه مرحله قابل انتقال به سلطنت است. ابتدا کمی دموکراتیک است، سپس ظاهر دموکراتیک پیدا میکند و سرانجام بعد از ۴۰ سال به شدت و سرعت به سلطنت میغلتد و عناصر خود را نشان میدهد.
سال ۱۵ هجرت برای تاریخ ایران و شام سال مهمی است چون در این دوره، قادسیه در حال شکلگیری است و به پایانش میرسد و امپراطوری ثروتمند ایران و بلافاصله روم در هم میشکند و تمام ثروت آن وارد مدینه میشود و به این ترتیب سیستمی با توجه به ورود این ثروت به خزانه دولت، پدیدهای به نام رانت وارد مدینه میشود. تا سال ۱۳ هجرت، اگر غنیمتی هم بود به صورت مساوی تقسیم میشد، نویسندهای به نام الکان دهلوی در کتاب حیات الصحابه توضیح دقیقی از این دگردیسی و تحولات داده است و میگوید وقتی خلیفه اول میخواست بیت المال را تقسیم کند میگفت برای من مجاهد و غیرمجاهد تفاوتی ندارد، فضل و امتیاز و ثواب آنها نزد خداوند است، این پول برای شکم آنهاست، فرقی ندارد مجاهد باشد یا قائد.
خلیفه دوم در سال ۱۵ هجرت فرمولی را برای توزیع غنائم تعریف کرد که این فرمول تا آخر بنیامیه باقی بود و آغاز فساد دولت اسلامی بود، فرمول از این قرار بود که سهم هر شهروند یا مسلمان مساوی با میزان نزدیکی نسبی به پیامبر، ضرب در سبقت در اسلام میشود. عمر خلیفه دوم مساله را فهمیده بود و بنابراین گفت حق تبدیل ثروت به سرمایه را ندارید اما میتوانید از ثروت استفاده کنید جالب این که فرزندان اینها به فساد افتادند. در مقابل، خلیفه سوم، خصوصیسازی را آغاز کرد و سکه را تبدیل به زمینهای زراعی کرد و تمام انفال کم کم به صحابه فروخته شد.
در این شرایط گسست ساختاری بین دولت و جامعه به وجود میآید و دولت به شدت امنیتی میشود و تلاش میکند خود را حفظ کند و برای حفظ خود از هیچ اقدام خشنی پرهیز نمیکند. در این شرایط از لحاظ روانشناسی اجتماعی، در مدینه و مکه و جاهای دیگر، یک دوگانگی شکل گرفت، یعنی مردم مدینه و مکه و شام غرق ثروت هستند و جاهای دیگر دارد تبدیل به جوامع فرسوده میشود و در آن ها نوعی احساس پوچی شکل میگیرد.
جامعهای که دچار ظلم ساختاری و فساد سیستماتیک شد و مصلحان در آن جامعه، صدایشان، خفه شد، آن جامعه به صورت اتوماتیک در چرخه ویرانی افتاده و در حرکت است و هیچکسی، ترمزی برای آن نمیتواند داشته باشد. امامحسین میبیند که جامعه در این شیب قرار گرفته است و لذا تلاشهایی را مأیوسانه آغاز میکند.
✔️سخنرانی مرحوم دکتر داود فیرحی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در دارالزهراء تهران، ۲۶ شهریور١٣٩٧، شب هشتم محرم
#امام_حسین
#جامعه
#ظلم
#فساد
🆔 @bange_nay110
✍️ وظیفهی ما و پزشکیان برای نجات ایران!
همهی مایی که به دکتر مسعود پزشکیان رأی دادیم، به امید «تغییرات بنیادین» پا پیش گذاشتیم. اما با همهی آنهایی که به او رأی ندادند در یک عقیده مشترک بودیم و آن اینکه چنین تغییراتی به این سادگی و سهولت ممکن نیست.
این یک بینشِ مردود، عقبمانده و جهانسومی است که فکر کنیم وقتی به کسی رأی میدهیم، باید کنار بنشینیم و خیلی طلبکارانه از او انتظار داشته باشیم که همهی مشکلات را یکتنه حل کند و همهی موانع را شخصاً از پیش رو بردارد.
گاهی فراموش میکنیم که بخش مهمی از مشکلات و راهحل آنها ممکن است خود ما باشیم! برای مثال فراموش میکنیم که اندکی صرفهجویی در مصرف انرژی، ممکن است دست دولت منتخب را در ادارهی امور کشور بازتر کند. یا صیانت و پاسداری تکتک ما از محیطزیست ممکن است هزینههای دولت را کاهش و امکان سرمایهگذاری آن را در افقهای دیگر تقویت کند.
تفکر و تربیت رایج در کشورهای پیشرفته مبتنی بر این اصل نوشته و نانوشته است که آحاد جامعه باید بیش از آنکه منتظر معجزه و گرهگشایی از سوی دولتها باشند، خود به یاری خود برخیزند و دولتهای منتخب، مردمی و مورد اعتماد را در پیشبرد امور حمایت کنند.
کشور ما به دلایل دور و نزدیک تاریخی، مشکلات انباشتهشدهای دارد که از میان برداشتن آنها بهطبع کار یک دولت و یک دورهی ریاستجمهوری نیست. این مشکلات جز به تدریج و جز با دراز کردن دست دوستی مردم به سوی دولتی که برآمده از ارادهی آنها باشد، حل نمیشود.
در این بین، پزشکیان به تایید و تصریح همگان، آدم صاف و صادق و بیشیله پیلهای است و بدون شک از ته دل دوست دارد به این مملکت خدمت کند. به نظر نمیرسد او که امکانش را پیشتر داشته، حالا به فکر انباشت ثروت یا تمرکز قدرت در دستان خود باشد.
پزشکیان، بیاغراق، نه «اسب زینشده»، که زمین سوختهای را تحویل گرفته که در وهلهی اول نیاز به بازسازی دارد. در گام نخست و از همه مهمتر هم این اعتماد متقابل میان ملت و دولت است که باید ترمیم و تقویت شود.
از همین رو، یاری کردن پزشکیان، یاری کردن خود ماست. ساختن آیندهی خود و فرزندان ماست. بازگرداندن مملکت به ریل پیشرفت و توسعه است. و تنها گذاشتن او در این شرایط، بیش از هر چیزی آسیب رساندن به امید و انتظار بهحق خودمان است.
بیاییم و با خودمان عهد کنیم که پزشکیان را در این شرایط صعب و سخت تنها نگذاریم و با هر کاری که از دستمان برمیآید، ولو خاموش کردن یک لامپ اضافی، مصرف چند لیتر آب کمتر، تفکیک زبالههای خشک و تر، تحویل یک لبخند به یکدیگر، تسهیل امور روزمرهی زندگی برای دیگر هموطنان، قناعتپیشهگی و ... زمینهای فراهم کنیم تا او بتواند انرژی خود را مصروف مسایل و مصائب کلیدی و کلانی چون فرهنگ، بهداشت، آموزش و پرورش، ارتباطات و سیاست خارجه کند.
به عبارت دیگر، همچنانکه پزشکیان با چانهزنی در سطوح بالای قدرت، ما مردم نیز بیاییم در بین خودمان همدلی و وفاق ایجاد کنیم تا دیگر هر فرد یا فکر عوامفریبی به صرافتِ کلاه گذاشتن بر سر ما نیفتد و با پنهان کردن پنجه و پوزهی تیز خود، در لباس میش به سراغ ما نیاید.
تردیدی نیست که با این راهبرد مترقی و مدنی، خیلی زودتر از آنکه فکر میکنیم، این مملکت به مدار عقلانیت، اعتدال، توسعه و آرامش بازخواهد گشت و بعد از سالها، روی صلاح و مصلحت و رستگاری را خواهد دید.
در این بین، کافیست به این بیندیشیم که پزشکیان انتخاب ناگزیر ما در این بزنگاهِ مهم تاریخی بوده است و موفقیت او، موفقیت همهی ما و درسی بزرگ به بدخواهان، کاسبان تحریم و منادیان تحقیر ملت متمدن ایران خواهد بود.
#پزشکیان
#جامعه
#مردم
🆔 @bange_nay110