سن و سال بهانه بود
عاشق که این حرف ها
سرش نمیشود !!
اسفند ۱۳٦۲ ، اردوگاه دز
نیروهای تیپ ۱۰ سیدالشهدا (ع)
این نوجوان کوچکترین مرد عملیات خیبر بود
#نوجوانان
#دفاع_مقدس
💠 @bank_aks
از هجده کشور در جنگ اسیر گرفتیم !!
۶ اسفند سال ۱۳۶۲
شمالشرقی القرنه ، جزیره مجنون
اسرای عراقی در منطقه عملیاتی خیبر
عراق در طول جنگ با ایران از نیروهایی
با تابعیت کشورهایی چون سودان، اردن ،
مراکش و ... استفاده میکرد.
#اسرای_عراقی
#عملیات_خیبر
💠 @bank_aks
اسرای عراقی با تابعیت سودان !
https://t.me/bank_aks
https://eitaa.com/bank_aks
☑️ بانک عکس دفاع مقدس
هشت سال !
با منتخب جهان جنگیدیم
یک وجب خاک ندادیم ....
#غیرت
#حماسه
#مدافعان_وطن
#دفاع_مقدس
💠 @bank_aks
تنها دلیل اینکه سرافرازِ محشریم:
سربازهای خانهی موسی بن جعفریم
مراسم توسل و عزاداری
رزمندگان گردان موسیبنجعفر (ع)
لشکر ۱۴ امام حسین علیهالسلام
قبل از عملیات کربلای۴ سال ۱۳۶۵
💠 @bank_aks
دلتنگ تر میشویم
با دیدنِ لبخندهایی که
جاماندن را ،
بیشتر به رُخِمان میکِشند
#شهید_حاج_حسین_خرازی
#رزمندگان_لشکر14_امامحسین
💠 @bank_aks
مردی که سرانجام کوپنش را گرفت ...
در خرمشهر فک و صورتش خرد شد !
علیرغم ۱۰ بار عمل جراحی، اثری دلخراش
روی صورتش بر جای ماند ولی کوتاه نیامد
و عاقبت در آوردگاه خیبر کوپنش را گرفت!
این تعبیر خودِ شهید بود بارها گفته بود که
«شهادت»، کوپنی است تا کوپن شهادت، به
اسمِ کسی صادر نشود به شهادت نمیرسد
شهادت : ۸ اسفند ۱۳۶۲
منطقه جفیر ، عملیات خیبر
#شهید_محمدحسین_شیخحسنی
#لشکر17_علی_بن_ابیطالب
#روحش_شاد_باصلوات
💠 @bank_aks
بر خُلقِ خوش محمّدی صلوات
اسفند ۱۳۶۵ دزفول
اردوگاه شهید مدنی
عکاس: حمیدرضا رهبر
#رفاقت
#مهربانی
#دفاع_مقدس
💠 @bank_aks
عشقت اُویس کرد
سربازان خمینی را
که ندیده عاشقی کنند ..!
#رزمنده
#سپاهیان_محمد
#لبیک_یا_رسولاللهﷺ
💠 @bank_aks
گذرِ زمان؛
همه چیز را باخود میبرد
جز ردّ نگاه شهدا ...
اسفند ماه ۱۳٦٤
تهران روبروی مسجد قبا
تشییع پیکر شهید علی حلاجیان
از شهدای عملیات والفجر ۸
(شهادت: ۱۳٦٤/۱۲/۱۲)
عکاس: محمد شمس
#پنجشنبه_های_دلتنگی
#یاد_شهدا_باصلوات
💠 @bank_aks
بانک عکس دفاع مقدس
گذرِ زمان؛ همه چیز را باخود میبرد جز ردّ نگاه شهدا ... اسفند ماه ۱۳٦٤ تهران روبروی مسجد قبا تشیی
.
امدادگری که سر نداشت ....
عملیات والفجر هشت
جاده فاو - ام القصر اسفند ۱۳۶۴
راوی : همرزم شهید
آتش بسیار سنگین بود ،۲۴ ساعته آتش میریخت. در کنار آن افراد پیاده دشمن همراه با تانک وارد جاده میشدند که منطقه را بگیرند و ما را به عقب برانند. در روز ۱۲ اسفند ماه در یکی از پاتکها، عراق محوطه ۶۰ - ۷۰ متری را به آتش بسته و جهنمی به پا شده بود و خطر بسیار نزدیک شده بود و این احتمال را میدادیم که ممکن است خط هر لحظه سقوط کند. علی که امدادگر بود مرتب سر مجروحها حاضر میشد و به جایی رسید که او هم تفنگش را برداشت تا تیراندازی کند.
در یک لحظه توپ مستقیم تقریباً از نوک خاکریز رد شد و گرد و خاک زیادی به پا شد و چند دقیقه طول کشید تا گرد و خاک خوابید و تازه متوجه شدیم چه اتفاقی افتاده است. در حدود ۳ متریمان یک پیکر افتاده بود که از سینه به بالای پیکر وجود نداشت و نمیتوانستیم تشخیص دهیم که چه کسی است.
ما دوستی به نام شهید سعید امیریمقدم داشتیم که با علی بسیار جفت و جور بود و وقتی نگاهی به پوتینهای شهید انداخت. گفت این پوتینهای من است که علی پوشیده بود و فهمیدیم که آن پیکر بیسر مربوط به #شهید_علی_حلاجیان است..
ای خوشا با فرق خونین در لقاء یار رفتن
سر جدا پیکر جدا در محضر دلدار رفتن
| روحششادباذکرصلوات |
@bank_aks