بانک عکس دفاع مقدس
ما زنده ز خون شهداییم خوش است تا یاد کنیم از شهدا با "صلوات" سی آبان سال ۱۳۴۹ در آبادان متولد شد. ت
.
فقط یک درخواست...
وضعیت اقتصادی خانواده خوب نبود و او خبر داشت و هیچگاه از پدر یا مادرش چیزی درخواست نمیکرد. تنها یکبار با اصرار از مادرش خواست برایش لباس بخرد..!
🔹 مادر شهید میگوید:
"چند ماهی تا اعزام عبدالله باقی مانده بود که اصرار داشت لباس بسیجی میخواهم. من گفتم نمیتوانم برایت بخرم، میدانی چقدر پول میخواهد!؟ گفت: میروم از مادربزرگ قرض میکنم. بعد هر وقت داشتیم پولش را میدهیم. تعجب کرده بودم، تا حالا نشده بود عبدالله اینطور اصرار کند، هنوز در فکر بودم که عبدالله از خانه مادربزرگش برگشت ۱۰ تومان قرض کرده بود. گفتم: آخه مادر با ۱۰ تومان که لباس نمیشود خرید. گفت: خودم جایی را بلدم که دوستانم هم از آنجا لباس ارزان خریدهاند. با هم به شهرکرد رفتیم .عبدالله مرا به کوچه امامزاده معصومه و سراغ یک مغازهای که لباس دست دوم میفروخت بُرد.
🔹 آن لحظه آن قدر ناراحت بودم که حال خودم را نفهمیدم .گفتم عبدالله نمیگذارم لباس دست دوم بپوشی. عبدالله گفت: نه خیلی هم خوب است ,من از همین لباسها میخواهم. لباسها را خریدیم لباسها آن قدر به عبدالله بزرگ بودند که نمیتوانید تصور کنید. خلاصه به هر زحمتی بود اندازهاش کردم چند روز از این ماجرا گذشته بود که یک شب عبدالله وقتی از بسیج آمد گفت: قرار است به جبهه برود. آن لحظه فهمیدم که چرا اینقدر میخواست لباس بگیرد.
🔹 عبدالله بعد از دو سال که در جبهه بود و شهید شد همان لباسهای خون آلود به تنش بود."
#خاطره
#شهید_نوجوان
#عبدالله_قلیپور
💠 @bank_aks