💠 درس اخلاق امام خمینی در بیان شهید مطهری
🟢 شهید مطهری درباره درس های اخلاق استادش امام خمینی رحمه الله چنین می گوید: درس اخلاقی که به وسیله شخصیت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته می شد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود، نه اخلاق به مفهوم خشک علمی، مرا سرمست می کرد. بدون هیچ اغراق و مبالغه ای این درس مرا آن چنان به وجد می آورد که تا دوشنبه و سه شنبه هفته بعد خودم را شدیداً تحت تأثیر آن می یافتم. بخش مهمی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس و سپس در درس های دیگری که در طی دوازده سال از آن استاد الهی فراگرفتم، انعقاد یافت؛ راستی که او روح قدسی الهی بود .
📚 برای مطالعه بیشتر کلیک کنید:
🔸 B2n.ir/s09044
📎 #امام_خمینی
📎 #درس_اخلاق
📎 #خاطرات_امام
📎 #اعتقادات
🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزههای علمیه
@banketolidat
💠 شهید مطهری از ایمان امام می گوید
🟢 مقام معظم رهبری: شهید مطهّری رضوان الله تعالی علیه در پاریس یک ملاقاتی با امام کرده بود ــ خود شهید مطهّری کوه ایمان بود؛ او در مقابل ایمانِ امام اظهار حیرت و شگفتی می کرد ــ ایشان بعد از برگشتن گفت که من چهار ایمان در امام مشاهده کردم.
🔻 یکی ایمان به هدف؛ هدف یعنی اسلام؛ هدف امام اسلام بود؛ یکی ایمان به راه؛ راهی که در پیش گرفته بود؛ راه امام راه مبارزه بود؛ یکی ایمان به مردم، به مؤمنین؛ یعنی همان چیزی که خداوند متعال درباره ی پیغمبر می فرماید: یُؤمِنُ بِاللهِ وَ یُؤمِنُ لِلمُؤ منین و چهارم، از همه بالاتر، ایمان به رب، ایمان به خدا، اعتماد به خدا.
📚 دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای، B2n.ir/h79762
🔸 https://btid.org
📎 #امام_خمینی
📎 #شهید_مطهری
📎 #خاطرات_امام
📎 #اعتقادات
🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزههای علمیه
@banketolidat
💠 جریانی که اشک امام خمینی را درآورد
🟢 مقام معظم رهبری: بار دیگر موقعى گریه امام را دیدم كه سخن مادر شهیدى را براى ایشان بازگو كردم. در شهرى سخنرانى داشتم. بعد از پایان سخنرانى، همین كه خواستم سوار ماشین شوم، دیدم خانمى پشت سر پاسدارها خطاب به من حرف مى زند. گفتم راه را باز كنید، تا ببینم این خانم چه كار دارد. جلو آمد و گفت: از قول من به امام بگویید بچه ام اسیر دست دشمن بود و اخیراً مطلع شدم كه او را شهید كرده اند. به امام بگویید فداى سرتان، شما زنده باشید؛ من حاضرم بچه هاى دیگرم نیز در راه شما شهید شوند.
🔻 من به تهران آمدم، خدمت امام رسیدم، ولى فراموش كردم این پیغام را به ایشان بگویم. بعد كه بیرون آمدم، سفارش آن مادر شهید به ذهنم آمد، برگشتم و مجدداً خدمت امام رسیدم و آنچه را كه آن خانم گفته بود، براى ایشان نقل كردم. بلافاصله دیدم آن چنان چهره امام درهم رفت و آن چنان اشک از چشم ایشان فرو ریخت، كه قلب من را سخت فشرد.
📚 دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای، B2n.ir/b82836.
🔸 https://btid.org
📎 #امام_خمینی
📎 #وصیت _نامه_امام
📎 #خاطرات_امام
📎 #مقام_معظم_رهبری
📎 #اعتقادات
🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزههای علمیه
@banketolidat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 احترام ویژه امام خمینی به آیت الله خامنه ای
🔸 https://btid.org
📎 #امام_خمینی
📎 #آیت_الله_خامنه_ای
📎 #خاطرات_امام
📎 #اعتقادات
🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزههای علمیه
@banketolidat
💠 خاطره درس آموز از امام
🟢 مقام معظم رهبری: من می خواهم عرض بكنم به جوانان عزیزمان، جوان هاى انقلابى و مؤمن و عاشق امام كه حرف می زنند، می نویسند، اقدام می كنند؛ كاملاً رعایت كنید. این جور نباشد كه مخالفت با یک كسى، ما را وادار كند كه نسبت به آن كس از جادۀ حق تعدّى كنیم، تجاوز كنیم، ظلم كنیم؛ نه، ظلم نباید كرد. به هیچ كس نباید ظلم كرد.
🔻 من یک خاطره از امام رحمه الله نقل كنم: ما یک شب در خدمت امام بودیم. من از ایشان پرسیدم نظر شما نسبت به فلان كس چیست - نمی خواهم اسم بیاورم؛ یكى از چهره هاى معروف دنیاى اسلام در دوران نزدیک به ما، كه همه نام او را شنیدند، همه می شناسند - امام یک تأمّلى كردند، گفتند: نمی شناسم. بعد هم یک جملۀ مذمت آمیزى راجع به آن شخص گفتند. این تمام شد.
🔻 من فرداى آن روز یا پس فردا - درست یادم نیست - صبح با امام كارى داشتم، رفتم خدمت ایشان. به مجردى كه وارد اتاق شدم و نشستم، قبل از اینكه من كارى را كه داشتم، مطرح كنم، ایشان گفتند كه راجع به آن كسى كه شما دیشب یا پریشب سؤال كردید، همین، نمی شناسم . یعنى آن جمله مذمت آمیزى را كه بعد از نمی شناسم گفته بودند، پاک كردند.
❌ نکته: در انتخابات باید حواسمان باشد مخالفت با یک شخص، موجب نشود از مدار حق خارج شویم.
📚 برای مطالعه بیشتر کلیک کنید:
🔸 B2n.ir/s89699
📎 #امام_خمینی
📎 #انتخابات
📎 #خاطرات_امام
📎 #مقام_معظم_رهبری
📎 #اعتقادات
🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزههای علمیه
@banketolidat
💠 اشک نیمه شب امام
🟢 مقام معظم رهبری: علت اینکه امام بزرگوار ما یک کلمه اش در این فضای عظیم عمومی کشور، در شدت و محنت، در همه ی حالات اثر شگفت آوری می گذاشت، معنویت او بود، صفای باطن او بود، ارتباط و اتصال او به خدا بود، اشک های نیمه شب او بود.
🔻 فرزند امام - مرحوم حاج سید احمد - همان وقت در زمان حیات امام به من گفت: نیمه شب که امام بلند می شود، از بس گریه می کند، این دستمال های معمولی برای پاک کردن اشکش کفاف نمی دهد؛ مجبور است اشک چشمش را با حوله پاک کند؛ اینقدر اشک می ریزد.
🔻 آن مرد پولادین، آن مردی که حوادث و لطماتی به سمت او سرازیر می شد که یک ملت را تکان می داد و او را تکان نمی داد، آن مردی که عظمت و هیمنه ی قدرت های جهانی در نظر او هیچ و پوچ بود، آن مرد در مقابل عظمت الهی، در حال دعا و استغاثه، آن جور اشک می ریخت.
📚 دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری، https://khl.ink/f/10432.
🔸https://btid.org
📎 #امام_خمینی
📎 #نماز_شب
📎 #خاطرات_امام
📎 #اعتقادات
🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزههای علمیه
@banketolidat
💠 خلاصه وصیت نامه امام از زبان مقام معظم رهبری
🟢 مقام معظم رهبری: وقتی امام دچار ناراحتی قلبی شده و به بیمارستان رفتند، اولین نفر از مسؤولان كشور بودم كه پس از بروز حادثه، بالاى سر ایشان حاضر شدم. روزهاى نگران كننده و سختى را گذراندیم. خدمت امام رحمه الله رفتم و هنگامى كه نزدیک تخت ایشان رسیدم، منقلب شدم و نتوانستم خودم را نگهدارم و گریه كردم. ایشان تلطّف فرمودند و با محبّت نگاه كردند. بعد چند جمله گفتند كه چون كوتاه بود، به ذهنم سپردم؛ بیرون آمدم و آنها را نوشتم.
🔻 در آن لحظاتی كه امام رحمه الله ناراحتى قلبى پیدا كرده بودند، ایشان انتظار و آمادگى براى بروز احتمالى حادثه را داشتند؛ بنابراین مهمترین حرفى كه در ذهن ایشان بود، قاعدتاً مى باید در آن لحظۀ حساس به ما مى گفتند. ایشان فرمودند: قوى باشید، احساس ضعف نكنید، به خدا متكى باشید، أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَینَهُمْ باشید، و اگر با هم بودید، هیچكس نمى تواند به شما آسیبى برساند . به نظر من، وصیت سى صفحه ای امام رحمه الله مى تواند در همین چند جمله خلاصه شود.
📚 دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای، B2n.ir/w77540
🔸 https://btid.org
📎 #امام_خمینی
📎 #وصیت_نامه_امام
📎 #خاطرات_امام
📎 #ایران_قوی
📎 #اعتقادات
🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزههای علمیه
@banketolidat
💠 خاطره ای از تأثیر ساده زیستی امام بر پیرمرد آمریکایی
🟢 سرگرد حسین مرتاضی نقل می کند: بهمن ماه بود. به مناسبت دهه فجر، بیست تا سی نفر از مهمانان کشورهای خارجی خدمت حضرت امام رسیده بودند. یکی از آنها، یک مسلمان آمریکایی بود؛ پیرمردی با چهره خیلی شفاف و محاسن بلند. از آن زمانی که وارد منزل امام شدند، این شخص شروع به گریه کرد، عجیب گریه می کرد. تمام آنهایی که در اتاق بودند، تحت تأثیر گریه او قرار گرفتند.
🔻 او به زبان دست و پا شکسته، انگلیسی و عربی سؤال کرد: بیت الخمینی کلّه...؟ ؛ همه منزل خمینی، همین است؟! گفتیم: آری. ما روی حیاط را با پلاستیک و چادر سقف زده بودیم تا حیاط برای حضرت امام گرم باشد. وقتی مرد وارد حیاط شد، با حالت عجیبی به آنجا نگاه می کرد و مدام سؤال می کرد بیت الخمینی؟... و می گفت: امام کجاست؟ با اشاره گفتیم: صبر کن! امام الآن می آیند.
🔻 برایش غیرمنتظره بود رهبر جامعه اسلامی که تمام دنیا را با یک پیامش می لرزاند چنین منزل محقری داشته باشد و از آنجا بتواند این چنین بر جامعه اسلامی حکمرانی کند و عجیب بود زمانی که حضرت امام تشریف آوردند، ایشان همین طور گریه می کرد. با گریه دست امام را بوسید و عقب عقب از مقابل حضرت امام عبور کرد. گریه این مرد و تعجبی که از منزل حضرت امام کرده بود، بسیار عجیب بود.
📚 برای مطالعه بیشتر کلیک کنید:
🔸 https://btid.org/fa/news/247228
📎 #امام_خمینی
📎 #ساده_زیستی
📎 #خاطرات_امام
📎 #اعتقادات
🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزههای علمیه
@banketolidat