eitaa logo
بانک تولیدات مجازی
6.3هزار دنبال‌کننده
42.1هزار عکس
23.1هزار ویدیو
3.3هزار فایل
بانک تولیدات مجازی معاونت تبلیغ حوزه‌های علمیه 🔰 اینجا سعی میکنیم بهترین تولید‌های رسانه‌ای را قرار دهیم تا ادمین‌های عزیز در کانال‌ها و سکو‌های خود منتشر کنند 🗒 موضوعات: 🔰مذهبی 🔰سیاسی 🔰فرهنگی ارتباط با ادمین @Mobalegh20 @ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 دلیل همراهی خانواده امام حسین در سفر کربلا 🔗 حضرت زینب و دیگر زنان بنی‌هاشم راویان عاشورا و رسواکننده بنی‌امیه بودند، چنان‌که در جمله معروفی می‌گوییم: کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود و شاید هدف اصلی از این همراهی نیز همین مطلب باشد و به جرأت می‌توان گفت که این همراهی و اسارت، تکلیف الهی برای آنان بود. 🔺 زمانی که محمد حنفیه از (برادرش) امام حسین علیه‌السلام خواست که آن حضرت، زنان و بچه‌ها را با خود همراه نکند، امام علیه‌السلام در پاسخ فرمود: رسول خدا را در خواب دیدم و ایشان در مورد زنان فرمودند: اِنَّ اللَّهَ قَدْ شاءَ اَنْ یراهُنَّ سَبایا ؛ خدا خواسته که آن‌ها را اسیر ببیند . شهادت امام حسین و به دنبال آن اسارت زنان و کودکان باعث شد تا چهره ظالم و بی‌ایمان بنی‌امیه بر مردم نمایان شده و حقانیت اهل‌بیت علیهم‌السلام درخشنده‌تر شود. به‌ عبارتی ‌دیگر، رضایت و خشنودی خداوند در این بود که زنان با همراهی امام حسین علیه‌السلام و جهاد تبیین بنی‌امیه را رسوا کرده و شکست بدهند. 📚 علامه مجلسی، بحارالانوار، موسسه‌الوفاء، ج44، ص364. 🔺 جهت مطالعه بیشتر به پیوند زیر مراجعه فرمایید: 🌐 https://btid.org/fa/news/311514 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🏴 الشام الشام الشام، شماره 1️⃣ 🔗 اسارت اهل‌بیت علیهم‌السلام در شام از سخت‌ترین مصائبی بود که بر آن‌ها روا شد که ذکر وقایع آن اشک هر انسانی را در می‌آورد. ✍🏻 ام كلثوم نزد شمر رفت و فرمود: از تو تقاضايى دارم. گفت: چه تقاضايى؟ فرمود: چون ما را وارد شهر كردى، به دروازه‌اى ببرى كه تماشاگر كمترى داشته باشد و به آنان [مأموران‌] بگو كه سرها را از ميان كجاوه‌ها بيرون ببرند و از ما دور كنند؛ زيرا از بس ما را به اين حال ديدند، خوار شديم. شمر در پاسخ تقاضاى او دستور داد سرها را بر نيزه كرده و در وسط كجاوه‌ها ببرند و در چنين وضعيتى آنان را در ميان مردم بگردانند. تا آنكه به دروازه دمشق رسيدند و بر پلّه‌هاى مسجد جامع همان جايى كه اسيران را نگه مى‌داشتند، ايستادند. 📚 جمعی از نویسندگان، با کاروان حسینی، بینش، ج6، ص99. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🏴 الشام الشام الشام، شماره 2️⃣ 🔗 اسارت اهل‌بیت علیهم‌السلام در شام از سخت‌ترین مصائبی بود که بر آن‌ها روا شد که ذکر وقایع آن اشک هر انسانی را در می‌آورد. ✍🏻 ابن عساكر به نقل از منهال بن عمرو می‌گويد: به خدا سوگند، من در دمشق بودم كه سر حسين بن على علیه‌السلام را به آنجا آوردند. در حضور سر، مردى سوره كهف را مى‌خواند تا به اين آيه رسيد: أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً . در اين هنگام سر با زبانى گويا به سخن آمد و گفت: شگفت‌تر از اصحاب كهف، كشتن و حمل كردن من است . 📚 جمعی از نویسندگان، با کاروان حسینی، بینش، ج۶، ص۱۰۰. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🏴 الشام الشام الشام، شماره 3️⃣ 🔗 اسارت اهل‌بیت علیهم‌السلام در شام از سخت‌ترین مصائبی بود که بر آن‌ها روا شد که ذکر وقایع آن اشک هر انسانی را در می‌آورد. ✍🏻 خوارزمی از امام زين العابدين علیه‌السلام نقل مى‌كند كه فرمود: چون سر حسين علیه‌السلام را نزد يزيد آوردند، مجالس شراب برپا مى‌كرد و سر پدرم را مى‌آورد و مقابل خود مى‌گذاشت و شراب مى‌نوشيد. 📚 جمعی از نویسندگان، با کاروان حسینی، بینش، ج۶، ص۱۱۷. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🏴 الشام الشام الشام، شماره 5️⃣ 🔗 اسارت اهل‌بیت علیهم‌السلام در شام از سخت‌ترین مصائبی بود که بر آن‌ها روا شد که ذکر وقایع آن اشک هر انسانی را در می‌آورد. ✍🏻 ابن سعد نقل می‌کند: آنان (اسرای کربلا) را درحالى كه با ريسمان بسته شده بودند، بر یزید وارد كردند. چون در مقابلش ايستادند، على بن الحسين علیه‌السلام به او فرمود: اى يزيد تو را به خدا سوگند، درباره رسول خدا چه گمان دارى؟ اگر ما را چنين بسته به ريسمان مى‌ديد، آيا دلش بر ما نمى‌سوخت؟ پس يزيد فرمان داد ريسمان را قطع كردند و آثار شكست در وى پديدار شد. 📚 جمعی از نویسندگان، با کاروان حسینی، بینش، ج۶، ص۱۴۴. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🏴 الشام الشام الشام، شماره 7️⃣ 🔗 اسارت اهل‌بیت علیهم‌السلام در شام از سخت‌ترین مصائبی بود که بر آن‌ها روا شد که ذکر وقایع آن اشک هر انسانی را در می‌آورد. ✍🏻 راوی نقل می کند: در شام یزید فرزندان پيامبر را همانند اسيران ترك و روم بر پلكان مسجد نگه داشت. سپس آنان را در خرابه‌ای جاى داد كه نه از گرما حفظشان مى‌كرد و نه از سرما؛ به طورى كه صورت‌هايشان پوست انداخت و رنگ‌هايشان تغيير كرد. 📚 جمعی از نویسندگان، با کاروان حسینی، بینش، ج۶، ص۲۴۳. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🏴 الشام الشام الشام، شماره 8️⃣ 🔗 اسارت اهل‌بیت علیهم‌السلام در شام از سخت‌ترین مصائبی بود که بر آن‌ها روا شد که ذکر وقایع آن اشک هر انسانی را در می‌آورد. ✍🏻 سید بن طاووس نقل می‌کند که بانوان حرم را بدون روبند و برقع (نقاب) به سوی شام بردند و این در فرهنگ عرب‌ها مرسوم نبود مگر برای اسیرانی که از ممالک دیگر مانند روم آورده می‌شدند. بدین ترتیب دستگاه حاکم قصد داشت ایشان را مرتد و خارجی معرفی کنند. 📚 سید بن طاووس، لهوف، العالم، ص۱۴۳. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🏴 الشام الشام الشام، شماره 4️⃣ 🔗 اسارت اهل‌بیت علیهم‌السلام در شام از سخت‌ترین مصائبی بود که بر آن‌ها روا شد که ذکر وقایع آن اشک هر انسانی را در می‌آورد. ✍🏻 وقتى يزيد با چوب‌دستى بر دندان‌هاى حسين علیه‌السلام زد و اشعار حصين بن حمام را خواند، همه حاضران او را نكوهش كردند و ترك گفتند. ابو برزه اسلمى كه در آنجا حضور داشت گفت: چوب‌دستى‌ات را بردار، من بارها ديدم كه رسول خدا دندان‌هايش را مى‌بوسد. ای یزید بدان كه تو در روز قيامت مى‌آيى در حالى كه شفاعت‌كننده تو ابن زياد است و حسين علیه‌السلام در حالى مى‌آيد كه محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله از او شفاعت مى‌كند. 📚 جمعی از نویسندگان، با کاروان حسینی، بینش، ج۶، ص۱۲۷. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🏴 الشام الشام الشام، شماره 6️⃣ 🔗 اسارت اهل‌بیت علیهم‌السلام در شام از سخت‌ترین مصائبی بود که بر آن‌ها روا شد که ذکر وقایع آن اشک هر انسانی را در می‌آورد. ✍🏻 قطب راوندى می‌گويد: چون رئيس يهود بر يزيد وارد شد، گفت: اين سر كيست؟ گفت: سر يك شورشى است. گفت: او كيست؟ گفت: حسين (علیه‌السلام). گفت: پسر چه كسى است؟ گفت: پسر على(علیه‌السلام). گفت: مادرش كسيت؟ گفت: فاطمه (علیهاالسلام). گفت: فاطمه(علیهاالسلام) كيست؟ گفت: دختر محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله). گفت: پيغمبرتان؟! گفت: آرى. گفت: خداوند به شما پاداش خير ندهد! ديروز پيامبرتان بود و امروز پسر دخترش را كشتيد؟ واى بر تو، ميان من و داود (علیه‌السلام) هفتاد و چند پدر فاصله هست. باز هم هر وقت يهوديان مرا مى‌بينند، تعظيم مى‌كنند. آن گاه بر روى طشت خم شد و سر را بوسيد و گفت: گواهى مى‌دهم كه خدايى جز اللّه نيست و اين كه جدّ تو رسول خدا است و بيرون رفت. پس يزيد فرمان به قتل وى داد. 📚 جمعی از نویسندگان، با کاروان حسینی، بینش، ج۶، ص۱۷۸. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
💢 جز زیبایی چیزی ندیدم ✅ ابن زیاد بعد از واقعه کربلا همچنان خود را پیروز میدان می‌دانست؛ ازاین‌رو سعی کرد اسرای کوفه را در مجلس خود ذلیل نشان دهد، اما با پاسخ کوبنده حضرت زینب سلام‌الله‌علیها مواجه شد. 🔺 حضرت زینب خطاب به او فرمود: انَّما یفتَضِحُ الفاسِقَ و یَکذِبُ الفاجرَ و هو غیرُنا و ما رَایتُ اِلّا جَمیلاً و ثَکَلتکَ امُّکَ یا ابنَ مَرجانَه. رسوایی مال فاسق و فاجرهاست. دروغ را فاسق و فاجرها می‌گویند و از ساحت ما دور است و من جز زیبایی چیزی در کربلا ندیدم، مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه . 📚 خوارزمی، مقتل الحسین، انوارالهدی، ج۲، ص۴۷. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🔰 سریال متنی وقایع اسارت در شام، قسمت 1️⃣ ✍🏻 ابن زياد به يزيد نامه نوشت و او را از كشته شدن امام حسين علیه‌السلام و اخبار خانواده‌اش باخبر كرد و هنگامی‌که نوشته ابن زياد به يزيد بن معاويه رسيد و از واقعه آگاه شد، پاسخ ‌نامه را داد و او را مأمور روانه كردن سر امام حسين علیه‌السلام و سرهاى كشتگانِ همراه او و نيز اثاث و زنان و خانواده حسين علیه‌السلام كرد. 🔺 ابن زياد مِحفَر بن ثَعلَبه عائذى را خواست و سرها و اسيران و زنان را به او سپرد. مِحفَر، آنان را تا شام به سانِ اسيران كفّار برد و اهالی همه جا، صورت‌های آنان را می‌دیدند. 📚 ری شهری، دانشنامه امام حسین علیه السلام، دارالحدیث، ج۸، ص۲۳۷. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🔰 سریال متنی وقایع اسارت در شام، قسمت 2️⃣ ✍🏻 اسرا چون به دمشق رسيدند، دختر امام حسین علیه‌السلام به شمر نزديک شد و به او گفت: درخواستى از تو دارم. گفت: درخواستت چيست؟ گفت: هنگامى كه ما را به شهر در آوردى، ما را از دروازه‌اى ببر كه تماشاگر كمترى دارد و به آنها بگو كه اين سرها را از ميان ما بيرون ببرند و دور كنند كه از كثرتِ نگاه‌هايشان به ما در اين حال، خوار شده‌ايم. شمر، از سرِ سركشى و ناسپاسى، در پاسخ درخواست او فرمان داد كه سرها را بر سر نيزه و در وسط كاروان، حركت دهند و به همان حال، آنها را از ميان تماشاگران عبور دادند تا آنها را به دروازه دمشق رساند و بر راه پلّه مسجد جامع، آن جا كه اسيران را نگاه مى‌دارند، ايستادند. 📚 ری شهری، دانشنامه امام حسین علیه السلام، دارالحدیث، ج۸، ص۲۵۱. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🔰 سریال متنی وقایع اسارت در شام، قسمت 3️⃣ ✍🏻 سهل بن سعد می‌گوید: به سوى بيت المقدس، روانه شدم و به شام رفتم. ديدم كه پارچه و پرده و ديبا آويخته‌اند و شاد و خوشحال‌اند و زنانى هم پيش آنان، دف و طبل مى‌زنند. با خود گفتم: شايد شاميان، عيدى دارند كه آن را نمى‌شناسيم. ديدم مردمى سخن مى‌گويند. گفتم: اى مردم! آيا شما در شام، عيدى داريد كه ما آن را نمى‌شناسيم؟! گفتند: اى پيرمرد ! تو را غريبه مى‌بينيم؟ گفتم : من سهل بن سعد هستم . پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله را ديده‌ام و از او حديث شنيده‌ام. گفتند: اى سهل! آيا تعجب نمى‌كنى كه آسمان، خون نمى‌بارد و زمين، ساكنانش را فرو نمى‌برد؟ گفتم: چرا اين گونه شود؟ گفتند: اين ، سر حسين (علیه‌السلام) از خاندان پيامبر خدا است كه آن را از سرزمين عراق به شام هديه مى‌برند و اكنون مى‌رسد. گفتم : شگفتا! سر حسين (علیه‌السلام) را هديه مى‌برند و مردم، خوشحالى مى‌كنند؟! 📚 ری شهری، دانشنامه امام حسین علیه السلام، دارالحدیث، ج8، ص247. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🔰 سریال متنی وقایع اسارت در شام، قسمت 4️⃣ ✍🏻 هنگامى كه اسيران بر يزيد بن معاويه وارد شدند، او بيرون آمد تا آنان را ببيند. كودكان و زنان خاندان على، حسن و حسين علیهم‌السلام را ديد و سرهايى را كه بر سر نيزه بودند و آنان به گردنه عُقاب [كه مشرف بر دمشق بود]، رسيده بودند. هنگامى كه آنان را ديد، این شعر را سرود: هنگامى كه کجاوه‌ها پديدار شدند و سرها بر تپّه‌های جَيرون، بالا آمدند، كلاغ بانگ زد. گفتم: بانگ بزنى يا نزنى، من طلب‌های خود را از پيامبر ستاندم. 📚 ری شهری، دانشنامه امام حسین علیه السلام، دارالحدیث، ج۸، ص۲۷۷. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🔰 سریال متنی وقایع اسارت در شام، قسمت 5️⃣ ✍🏻 امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید: عبيد اللّه آنان را به سوى يزيد، روانه كرد. هنگامى كه بر او وارد شدند، يزيد، همه بزرگانى را كه در شام حضور داشتند، گِرد آورد و آنگاه، اسيران را وارد كردند و حاضران، پيروزى يزيد را به او تبريك گفتند. مُحَفِز بن ثَعلَبه، صدايش را بلند كرد و گفت: اين، محفِّز بن ثَعلَبه است كه فرومايگان تبهكار را براى اميرمؤمنان، آورده است. يزيد بن معاويه، در پاسخ او گفت: آنچه مادر محفِّز به دنيا آورده، بدتر و فرومایه‌تر است! 📚 ری شهری، دانشنامه امام حسین علیه السلام، دارالحدیث، ج۸، ص۲۶۳ و۲۶۷. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🔰 سریال متنی وقایع اسارت در شام، قسمت 6️⃣ ✍🏻 زنان و هر كه را از خاندان حسين علیه‌السلام مانده بود، طناب‌پیچ آوردند و چون به همان حال، پيشِ روى يزيد ايستادند، على بن الحسين علیه‌السلام فرمود: تو را ـ اى يزيد ـ به خدا سوگند می‌دهم، گمان می‌بری اگر پيامبر خدا صلی‌الله‌عليه‌وآله ما را بر اين حال می‌دید، چه می‌کرد؟ یزيد، فرمان داد طناب‌ها را بريدند و شكست در چهره‌اش رخ نمود. سَكينه دختر حسين علیه‌السلام نيز گفت: اى يزيد! آيا دختران پيامبر خدا به اسارت مى‌روند؟! 📚 ری شهری، دانشنامه امام حسین علیه السلام، دارالحدیث، ج8، ص275. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🔰 سریال متنی وقایع اسارت در شام، قسمت 7️⃣ ✍🏻 زینب عليهاالسلام، هنگامى كه سر امام حسين علیه‌السلام را ديد، گريبان خويش را گرفت و آن را دريد. سپس با صدايى غم‌آلود كه دل‌ها را به درد می‌آورد، ندا داد: اى حسين! اى محبوب پيامبر خدا! اى پسر مکه و مِنا! اى پسر فاطمه زهرا، سَرور زنان! اى پسر دختر مصطفى! (علیهم السلام) راوى می‌گوید: به خدا سوگند، هر كه را در مجلس حاضر بود، گرياند و يزيد، ساكت بود. 📚 ری شهری، دانشنامه امام حسین علیه السلام، دارالحدیث، ج8، ص289. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🔰 سریال متنی وقایع اسارت در شام، قسمت 8️⃣ ✍🏻 يزيد به مردم، اجازه ورود داد و آنان، وارد شدند. سر امام، پيشِ روى يزيد بود و او با سرِ چوب‌دستی‌اش بر دندان‌های پيشينِ امام حسين علیه‌السلام می‌زد. مردى از ياران پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله به نام ابو بَرزه اَسلَمى به او گفت: آيا با چوب‌دستی بر دندان‌های حسين (علیه‌السلام)، می‌زنی؟ هان كه چوب‌دستی‌ات برجایی از دهان او فرود آمد كه بسیار ديدم كه پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله آن را می‌بوسید. اى يزيد، تو روز قيامت می‌آیی، درحالی‌که ابن زياد، شفيع توست و اين می‌آید، درحالی‌که محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله شفيع اوست. سپس برخاست و رفت. 📚 ری شهری، دانشنامه امام حسین علیه السلام، دارالحدیث، ج8، ص289. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🔰 سریال متنی وقایع اسارت در شام، قسمت 9️⃣ ✍🏻 فاطمه دختر امام حسين علیه‌السلام می‌فرماید: هنگامی‌که پيشِ روى يزيد نشستيم، مردى سرخ‌رو از شاميان برخاست و گفت: اى اميرمؤمنان! اين دختر را به من ببخش. بر خود لرزيدم و گمان كردم كه اين، برايشان رَواست. لباس عمّه‌ام زينب عليهاالسلام را گرفتم. عمه‌ام به آن مرد شامى گفت: به خدا سوگند، خطا كردى و پَستى نشان دادى. به خدا سوگند، اين، نه حق توست و نه حق يزيد. يزيد، خشمگين شد و گفت: تو خطا كردى. اين، حق من است و اگر بخواهم چنين كنم، می‌کنم. زينب عليهاالسلام گفت: به خدا سوگند، هرگز! خداوند، اين حق را براى تو ننهاده است، مگر آن‌که از دين ما خارج شوى و به دين ديگرى بگروى. يزيد، از خشم، عقل از سرش پريد و گفت: با این‌گونه سخن، با من رويارو می‌شوی؟! آنانى كه از دين خارج‌شده‌اند، پدر و برادرت هستند. زينب عليهاالسلام گفت: تو و جدّ و پدرت، اگر مسلمان باشيد، به دين خدا و دين پدرم و دين برادرم، هدایت ‌شده‌اید. 📚 ری شهری، دانشنامه امام حسین علیه السلام، دارالحدیث، ج8، ص292. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🔰 سریال متنی وقایع اسارت در شام، قسمت 🔟 ✍🏻 امام سجاد علیه‌السلام در کاخ یزید فرمود: واى بر تو، اى يزيد! اگر می‌دانستی چه کرده‌ای و چه‌ کاری با پدر و با خاندان و برادر و عموهايم کرده‌ای، به کوه‌ها می‌گریختی و بر خاكستر می‌آرمیدی و از این‌که سر حسين، پسر فاطمه و على (علیهم‌السلام) را ـ او كه امانت پيامبر خدا صلی‌الله‌عليه‌وآله در ميان شما بود ـ بر دروازه شهر نصب‌کرده باشند، فرياد و فغان می‌کردی. پس بشارتت باد به رسوايى و پشيمانى در فردا، آنگاه كه بی‌تردید، مردم را در آن روز [براى حساب]، گرد می‌آورند! . 📚 ری شهری، دانشنامه امام حسین علیه السلام، دارالحدیث، ج8، ص305. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🔰 سریال متنی وقایع اسارت در شام، قسمت 1️⃣1️⃣ ✍🏻 بعد از سخنان امام سجاد علیه‌السلام يزيد با همنشينانش، مشورت كرد و آن‌ها به قتل او سفارش كردند. امام علیه‌السلام سخن آغاز كرد و پس از حمد و ثناى خداوند، به یزید فرمود: اين افراد به تو سفارشى كردند، به خلاف سفارشى كه هم‌نشینان فرعون به او كردند. فرعون، در كار موسى و هارون، با آنان مشورت كرد و آنان به او گفتند: به او و برادرش مهلت ده. ولى اينان كشتن ما را به تو سفارش كردند و اين، علّتى دارد . يزيد گفت: علّت چيست؟ امام فرمود: آنان حلال‌زاده بودند و اينان حرام‌زاده‌اند و پيامبران و فرزندانشان را جز حرام‌زادگان نمی‌کشند . 📚 ری شهری، دانشنامه امام حسین علیه السلام، دارالحدیث، ج8، ص309. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🔰 سریال متنی وقایع اسارت در شام، قسمت 1️⃣2️⃣ ✍🏻 يزيد، فرمان داد منبر و سخنران، حاضر كنند تا از حسين و پدرش على (علیهما‌السلام)، به بدى ياد كند. سخنران، از منبر بالا رفت و پس از حمد و ثناى خداوند، نكوهش و ناسزاى فراوانى نثار على علیه‌السلام و حسين علیه‌السلام كرد و در ستايش معاويه و يزيد، زیاده‌روی كرد. امام بر او بانگ زد و فرمود: واى بر تو، اى سخنران! خشنودىِ آفريده را با خشم آفريدگار خريدى! جايگاهت را از آتش [دوزخ] برگیر . سپس فرمود: اى يزيد! اجازه بده تا از اين چوب‌ها، بالا بروم و سخنانى بگويم كه رضايت خدا را فراهم آورد و براى اهل مجلس، اجر و ثوابْ داشته باشد ، اما يزيد نپذيرفت. مردم گفتند: اى امير مؤمنان! به او اجازه بده تا بالا برود. شايد از او چيزى بشنويم [و استفاده‌ای ببريم]. يزيد به آنان گفت: اگر اين از منبر بالا برود، جز با رسوا كردن من و خاندان ابوسفیان، پايين نمی‌آید. 📚 ری شهری، دانشنامه امام حسین علیه السلام، دارالحدیث، ج8، ص333. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🔰 سریال متنی وقایع اسارت در شام، قسمت 1️⃣3️⃣ ✍🏻 امام سجاد علیه‌السلام از منبر بالا رفت و پس از حمد و ثناى خداوند، خطبه‌ای خواند كه چشم‌ها را گرياند و دل‌ها را بيمناک كرد. حضرت فرمود: اى مردم! به ما شش چيز داده‌ شده و با هفت چيز، برتر گشته‌ایم. دانش و بردبارى و بزرگوارى و شيوايى گفتار و شجاعت و محبت در دل‌های مؤمنان، به ما داده ‌شده است. با هفت چيز، برترى داريم؛ پيامبرِ برگزيده، محمد صلی‌الله‌عليه‌وآله از ماست. علىِ صدیق (علیه‌السلام) از ماست. جعفرِ طیار از ماست. شيرِ خدا و پيامبر، حمزه، از ماست. سَرور زنان جهان، فاطمه بتول (علیهاالسلام)، از ماست. دو سِبط اين امّت و دو سَرور جوانان بهشت، از ما هستند. هر كس مرا می‌شناسد، كه می‌شناسد و هر كس مرا نمی‌شناسد، او را از حَسَب و نَسَبم باخبر می‌کنم. 📚 ری شهری، دانشنامه امام حسین علیه السلام، دارالحدیث، ج۸، ص۳۳۳. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🔰 سریال متنی وقایع اسارت در شام، قسمت 1️⃣4️⃣ ✍🏻 یزید به مؤذّن دستور داد كه اذان بگويد و این‌گونه سخنان امام سجاد علیه‌السلام را قطع كرد. هنگامی‌که مؤذّن گفت: اللّه أكبر، امام علیه‌السلام فرمود: بزرگى را بزرگ شمردى كه با ديگران، سنجيده نمی‌شود و با حواس، دريافت نمی‌شود. هيچ چيز، از خداوند، بزرگ‌تر نيست. هنگامی‌که مؤذّن گفت: أشهد أن لا إله إلّا اللّه ، امام علیه‌السلام فرمود: مو و پوست و گوشت و خون و استخوان و مغز استخوانم، به آن، گواهى می‌دهد. هنگامی‌که مؤذّن گفت: أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه، امام علیه‌السلام از بالاى منبر به سوى يزيد، رو كرد و فرمود: اى يزيد! اين محمد، جد من است يا تو؟ اگر ادّعا كنى كه جد توست، دروغ گفته‌ای و اگر بگويى جد من است، پس چرا خاندانش را كُشتى؟! 📚 ری شهری، دانشنامه امام حسین علیه السلام، دارالحدیث، ج۸، ص۳۳۳. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat
🔰 سریال متنی وقایع اسارت در شام، قسمت 1️⃣5️⃣ ✍🏻 یزید دستور داد آنان را در خانه‌ای مخروبه با ديوارهايى سست، جاى دادند. يكى از اسيران گفت: ما را در اين خانه، جاى داده‌اند تا بر ما فروریزد. نگهبانانِ گمارده بر ايشان هم ـ كه از قِبطيان مصر بودند ـ گفتند: به اينان بنگريد كه می‌ترسند اين خانه بر آنان فروریزد، درحالی‌که برايشان بهتر از آن است كه فردا، بيرونشان ببرند و نگاهشان بدارند و گردن‌هایشان را يكى پس از ديگرى بزنند. امام سجاد علیه‌السلام به زبان قِبطى فرمود: به اذن خدا، هیچ‌یک از اين دو نخواهد شد و همین‌گونه نيز شد. 📚 ری شهری، دانشنامه امام حسین علیه السلام، دارالحدیث، ج8، ص343. 🌐 https://btid.org 📎 📎 📎 📎 @banketolidat