🔴در جواب دوستی که گفتند
میخوام بخاطر بچههام شرکت کنم:
🎖یاد حرف شهید مطهری افتادم
که گفته بودند:
اولین و مهمترین استاد من پدرم بود که شب هنگام وقتی از خواب بیدار می شدم می دیدم ایشان مشغول تلاوت قرآن و عبادت است و این صوت تلاوت قرآن ایشان هنوز در گوش من است و روی تربیت من اثرگذار بود.
✍#شهید_مطهری #قرآن_بخوانیم #کودک_قرآنی #قرار_روزانه_قرآنی
https://eitaa.com/banki_mohadeseh
معرفت حسین علیه السلام، شما را بالا می برد، شما را انسان می کند، شما را آزادمرد می کند، شما را اهل حق و حقیقت می کند، اهل عدالت می کند، یک مسلمان واقعی می کند...
✍#شهید_مطهری #شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم
https://eitaa.com/banki_mohadeseh
7.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بشنویم از زبان استاد مطهری
داستان آیت الله بروجردی و
دغدغهی روزهای آخر عمرشان ⚖️
برای خدا انجام دادن کاری،
مگر چقدر اهمیت دارد ⁉️‼️
🎙#شهید_مطهری #درس_اخلاق
https://eitaa.com/joinchat/2086863050Cf26dc1069e
داستان حماسی از یک زن هاشمی😇
▫️ نقل کردند در جنگ خندق که مسلمین محصور بودند و کفار آنها را محاصره کرده بودند، پیغمبر اکرم زنها را در یک حصار مخصوصی در یک محل معینی قرار داده بود. مردی است به نام حَسّان بن ثابت، شاعر معروف، شاعری بسیار زبردست است و با زبانش هم خیلی به اسلام خدمت کرده و شاعر مُخَضْرَم هم هست، یعنی هم در دوره جاهلیت شاعر بوده است و هم در دوره اسلام، و او را از شعرای درجه اول عرب میشمارند.
▫️ او نیز مانند اکثر شعرای دیگر و مانند اکثر کسانی که شغلشان حرف زدن است و نیرویشان بیشتر در حرف زدن مصرف میشود و قهراً در عمل کوتاه هستند [در عمل ناتوان بود.] آنجا که دیگر پای عمل و جنگ به میان آمد، میدان جنگ را رها کرد و رفت در میان زنها مخفی شد. 😨
▫️اتفاقاً یکی از افراد دشمن آمد و وقتی اطلاع پیدا کرد که اینجا زنها هستند، به همان دژ زنها حمله کرد. زنها به حسّان گفتند: بلندشو شمشیر را بردار، دشمن آمد. ولی او این کار را نکرد، مثل بعضیهای دیگر چادر سرش کرد .رفت آن عقبها مخفی شد. ولی اینجا دیگر جای این نبود که زنان شجاعت به خرج ندهند.
صفیه دختر عبدالمطّلب مردانه آمد جلو، شمشیر را برداشت، زد و آن مرد را از پا درآورد.🤩🤩
✍️#شهید_مطهری #نشر_بامنبع
https://eitaa.com/joinchat/2086863050Cf26dc1069e
▫️پس از شهادت امام صادق علیه السلام ابوبصیر آمد به امّ حمیده تسلیتی عرض کند. امّ حمیده گریست. ابوبصیر هم که کور بود گریست.
▫️بعدامّ حمیده به ابوبصیر گفت: ابوبصیر! نبودی و لحظه آخر امام را ندیدی؛ جریان
عجیبی رخ داد. امام در یک حالی فرو رفت که تقریباً حال غشوهای بود. بعد چشمهایش را باز کرد و فرمود: تمام خویشان نزدیک مرا بگویید بیایند بالای سر من حاضر شوند. ما امر امام را اطاعت و همه را دعوت کردیم.
▫️وقتی همه جمع شدند، امام در همان حالات که لحظات آخر عمرش را طی میکرد یکمرتبه چشمش را باز کرد، رو کرد به جمعیت و همین یک جمله را گفت: انَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلوةِ
هرگز شفاعت ما به مردمی که نماز را سبک بشمارند نخواهد رسید. این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
▫️امام نفرمود که شفاعت ما به مردمی که نماز نمیخوانند نمیرسد؛ آن که تکلیفش خیلی روشن است، بلکه فرمود به کسانی که نماز را سبک میشمارند. یعنی چه نماز را سبک میشمارند؟ یعنی وقت و فرصت دارد، میتواند نماز خوبی با آرامش بخواند ولی نمیخواند. نماز ظهر و عصر را تا نزدیک غروب نمیخواند، نزدیک غروب که شد یک وضوی سریعی میگیرد
▫️و بعد با عجله یک نمازی میخواند و فوراً مهرش را میگذارد آن طرف؛ نمازی که نه مقدمه دارد نه مؤخره، نه آرامش دارد و نه حضور قلب.
✍️#شهید_مطهری #آزادی_معنوی #نشر_بامنبع
https://eitaa.com/joinchat/2086863050Cf26dc1069e