هدایت شده از بانک سخنرانی
✍ #داستان_منبر
#طی_الارض
👈 سفر کردن #امام_جواد علیه السلام در یک چشم به همزدن
✅ علی بن خالد میگوید: در زمان خلافت معتصم شخصی را به اتهام آن که ادعای پیامبری کرده است با بند آهنین به گوشهی زندان افکندند، من که کنجکاو شده بودم برای ملاقات او بدانجا رفتم و دربان را چیزی دادم تا مرا نزد او راه دهد. چون زندانی را دیدم و اندکی با او صحبت کردم دانستم که مردی است در کمال فهم و فراست ذهن و کیاست.
🔹پرسیدم: تو کیستی و چه ادعایی داری؟
🔸گفت: من اهل شام هستم و سالها در مسجدی که محل سر مبارک حضرت سیدالشهداء علیه السلام بود به عبادت مشغول بودم. روزی رو به قبله نشسته بودم و به ذکر حقتعالی مشغول بودم که ناگاه شخص جوانی پیش روی من پدید آمد و گفت: برخیز برویم.
🔻پس برخاستم و او راهی شدم، چون مقداری حرکت کردیم خود را در مسجد کوفه دیدم. گفت: این جا را میشناسی؟ گفتم: آری، مسجد کوفه است. پس او به نماز ایستاد و من هم بدو اقتدا کردم و چون از نماز فارغ شدیم از مسجد خارج گشتیم، هنوز چند قدمی نرفته بودم که خود را در مسجد النبی صلی الله علیه و آله در مدینه دیدم، با هم به روضه مبارکه وارد شدیم.
🔺او به پیامبر صلی الله علیه و آله سلام کرد و من نیز سلام کردم. او به نماز ایستاد و من نیز مشغول نماز شدم. پس از ادای نماز بیرون آمدیم، باز چند قدمی نرفته، خود را در مکه مکرمه دیدم! فرمود: اینجا را میشناسی؟ گفتم: آری، این جا مکه است و به طواف مشغول شدیم، آنگاه از مکه بیرون آمدیم و ناگاه خود را دوباره در مسجد راس الحسین علیه السلام یعنی همان جای اول دیدم.
🔹از این حال در شگفت بودم تا آن که سال دیگر در همان اوقات، آن شخص آمد و دیگر بار مرا برای زیارت اماکن متبرکه برد و چون خواست از من جدا شود او را قسم دادم و گفتم: تو را سوگند میدهم به حق آن کسی که چنین توانی به تو داده است که خود را معرفی کنی. فرمود: «من محمد بن علی بن موسی (حضرت جواد علیه السلام) میباشم.»
▪️روز دیگر این جریان را با دوستان خود در جلسه ای در میان گذاشتم ولی آنان این خبر را افشا کرده و به وزیر معتصم (محمد بن عبدالملک زیات) اطلاع دادند.
🔹او نیز مرا به جرم ادعای نبوت دستگیر کرد در حالی که چنین ادعایی ندارم و حقیقت امر را برای او شرح دادم ولی او به استهزاء گفت: او را آزاد کنید تا یک شبه از شام به کوفه و از کوفه به مدینه و از مدینه به مکه و آنگاه دوباره به شام بازگردد.
🔻علی بن خالد میگوید: در یکی از روزهای دیگر که به ملاقات زندانی رفتم نگهبانان را دیدم که مضطرب و پریشانند. گفتم: چه شده است؟
🔸گفتند: آن زندانی، دیشب غایب شده با آن که با غل و زنجیر بسته شده بود. معلوم نیست به زمین فرو رفته یا به آسمان رفته است.
🌹من دانستم که او از انفاس قدسیه حضرت #جواد_الائمه علیه السلام آزادی یافته است..
📗 منبع: اصول کافی: ۱/۴۹۲؛ بحارالانوار: ۵۰/۳۸.
🇮🇷 بانک سخنرانی مذهبی
✅ پیوستن به کانال 👇👇
🆔 @banksokhanrani
9.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ داستانی شنیدنی از #امام_جواد علیه السلام درباره زنده نگه داشتن نام #حضرت_فاطمه_زهرا سلام الله علیها
✔️#حجت_الاسلام_حسينی_قمی
🇮🇷 بانک سخنرانی مذهبی
✅ پیوستن به کانال 👇👇
🆔 @banksokhanrani