😔😔
🔴در روزگارے ڪه زنها در خیابانها لباسهای تنگ و ناجور مےپوشندو
لاڪ هاے شبرنگ مےزنند،
و در روز و شب مثل چراغ ها، برق مےزنند💡🕯
از دامن این زنها دیگر مردها بہ معراج نمےروند❌
بلڪه به تاراج مےروند😔
#تلنگر_و_تفکر
@bano_basir
به خاطر فوت مشکوک یه دختر هزاران روسری در آورده شد
ولی به خاطر سیصدهزار شهید حاضر نشدن یک سانت روسری هاشون را جلو بکشند!
#تلنگر_و_تفکر
@bano_basir
#تلنگر_و_تفکر
انسانبیندو بینهایتقرارگرفتهاست
بینهایتصعودوبینهایتسقوط
انتخابباشماست!!
⤴️علامه حسنزادهآملی
رحمت الله علیه
@bano_basir
#تلنگر_و_تفکر
⤵️آیتالله ناصری ره:
اینجا جای موندن نیست ،
نخوای بری هم به زور میبرنت...
#قدر_خودتو_بدون
#ابددرپیش_داریم
@bano_basir
#تلنگر_و_تفکر
*به خود بیایم*
+ باخودتمیگۍ
فقطیہ *چَتِسادَس* ؛همین!
⛔ اما حواستباشہ...
اون *لبخندۍ* کہروۍِلبتهست'
آغازِسرازیرۍِ *گنآهه* ‼️
💠مولا علـے علیه السلام فرمودند :
بـهاندازهایڪهطاقـت *عذاب* داری؛ *گناه* کن🔥
‼️دودقیقهرواینحدیـثفڪرکن
#قدر_خودتو_بدون
#تقوای_مجازی
@bano_basir
#تلنگر_و_تفکر
یه چیزایی رو نباید
تو مدرسه و کف خیابونا یاد گرفت.....
باید سر سفره پدر و مادرت
یاد بگیری!
مثل : حیا ، شرف ، نجابت ، مردانگی
و تعهد .....!!!
@bano_basir
#تلنگر_و_تفکر
ملتفتباشید؛
ملتفتماهستند ... !🌱
〖الَمیَعلَمبِانَاللہُیَری〗
آیانمیدانیدڪہخداوندمیبیند ؟!
⤴️-آیتاللہبہجت-
@bano_basir
#تلنگر_و_تفکر
به خاطر ترس از ریزش ممبر و فالوور
از بیان کردن اعتقادات و ارزشات دست نکش مومن:))))
چونکه
«کلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ...»
@bano_basir
#تلنگر_و_تفکر
لذات این دنیا به طرفه العینی میگذرد
دنیا سریع میگذرد...
زندگی و حیات آنجاست
برای آنجا مراقبت کنید...!
⤴️آیت اللّٰه بهجت(ره)
#قدر_خودتو_بدون
@bano_basir
خدا میدونه چقدر در طول تاریخ با ضرب المثل «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها» آبروی آدمها رو بردیم و به اونها تهمت زدیم!💔
خدا میدونه یک جمله نادرست چقدر میتونه رو فرهنگ یک مملکت تاثیر بذاره...
#تلنگر_و_تفکر
@bano_basir
#تلنگر_و_تفکر
مرگت که فرارسید؛جسمی که سالها مایه ی فخر فروشی و جذب نگاه های هرزه بوده رهایت میکند . . .
آنوقت تو هستی و کوهی از گناه!
تو هستی و نگاه های تحقیر آمیز . . .
تو هستی و نگاه های اهل بیت و شهدا؛
کمی به خودت بیا….
#حجاب_فرمان_الهی
@bano_basir
#تلنگر_و_تفکر
#غیرت_دینی
⤵️شیخ رجبعلی خیاط به همراه
شیخ حسن تزودی
در امامزاده صالح تهران نشسته بودند
که جناب شیخ می گوید:
{یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما"
حسین جان!
ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم
و در رکاب شما به شهادت میرسیدم}
وقتی اینگونه آرزو می کند
می بینند هوا ابری شد
و یک تکه ابر بالای سر آنها
قرار گرفت و شروع کرد
به باریدن تگرگ
شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند
و به امامزاده پناه می برد؛
وقتی بارش تگرگ تمام می شود
شیخ از امامزاده بیرون می آید
و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد
او امام حسین(؏) را زیارت می کند
و حضرت به او می فرمایند:
شیخ رجبعلی!
روز عاشورا مثل این تگرگ تیر
به جانب من و یارانم می بارید
ولی هیچ کدام جا خالی نکردند
و در برابر تیرها مقاوم و
راست قامت ایستادند
دیدی که چگونه از دست
این تگرگ ها فرار کردی
مگر می شود هر کس
ادعای عشقِ والا را داشته باشد؟!
@bano_basir