eitaa logo
از لاک جیغ تا خدا
2.8هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
4.3هزار ویدیو
56 فایل
﷽ حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ ️ ارتباط با ما👇 @R_Nurzade لینک پیام ناشناس👇 https://daigo.ir/pm/sOgMoT
مشاهده در ایتا
دانلود
از لاک جیغ تا خدا
هواداران خلیفه خیلییی خوشحال هستند آنها باخود چنین می‌گویند. ابوبکر چه خلیفه خوبی است ... او می‌خو
درست حدس زدید از راه 《 ارث 》 دقت کن ! ( اگر ما فرض کنیم اصلا پیامبر فدک را به فاطمه نداده باشد بعد از مرگ پیامبر طبق قانون ارث فدک به فاطمه می‌رسد ) هیچکس نمیتواند این مطلب را انکار کند که خدا فدک را به پیامبر داده است همه این قبول دارند پس ، فدک مال پیامبر بود وقتی پیامبر از دنیا رفت یک دختر و چند همسر داشت طبق قانون اسلام به همسران پیامبر از اصل زمین فدک چیزی نمی‌رسد فقط قسمتی از درختان فدک به آنها به ارث می‌رسد. تمام فدک به فاطمه می‌رسد چون فاطمه تنها فرزند پیامبر است که بعداز پیامبر باقی مانده است . البته درختان فدک را باید قیمت کرد و یک هشتم قیمت آن درختان را بین همسران پیامبر تقسیم کرد . این قانون ارث است ! که همه آنرا قبول دارند اما امروز ابوبکر حدیثی از پیامبر نقل کرده است که ( پیامبران از خود چیزی به عنوان ارث باقی نمی‌گذارد ) طبق حدیث . ابوبکر فدک بعداز پیامبر از بیت المال حساب می‌شود و فاطمه هیچ حقی در آن ندارد ومردم باور کردند که واقعا پیامبر این حدیث را گفته است و برای همین چیزی از فدک به فاطمه نمی‌رسد چون پیامبران از خود مال و ثروتی را که باقی بگذارند همه آن اذعان مردم است ... اما ناگهان صدای فاطمه در مسجد می‌پیچد فاطمه با ابوبکر سخن می‌گوید ! ای ابوبکر! تو می‌گویی پیامبر فرموده که هیچکس از پیامبران ارث نمی‌برد و پیامبران ارثی از خود باقی نمی‌گذارند ای ابوبکر ! آیا تو قرآن را قبول داری ؟؟ مگر نشنیدی که خداوند در سوره نمل آیه ۱۶ می‌فرماید :《 وَ وَرِثَ سُلَیمانُ داود 》 وسلیمان از داود ارث برد ... بگو بدانم ! مگر داود پیامبر نبود ، چگونه شد که سلیمان از داود ارث برد ! ای ابوبکر ! آیا سخن زکریا را در قرآن خوانده ای انجا که خدا در سوره مریم . آیه ۵ آن سوره از زبان زکریا چنین می‌گوید : 《 فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي》 《 خدایا به من فرزندی عطا کن که ازمن ارث ببرد 》 یحیی فرزند زکریا است . آیا مگر یحیی پیامبر خدا نیست ؟ آیا می‌شود که یحیی از زکریا ارث ببرد و سلیمان هم از داود ارث ببرد اما من از پدرم ارث نبرم ؟؟؟ چرا به پیامبر دروغ می‌بندی آیا میخواهی به قانون روزگار جاهلیت حکم کنی ؟؟ آیا میدانی توچه گفتی ؟؟ مگر پیامبر خود پیرو قرآن نبود ، چطور می‌شود که پیامبر بر خلاف قرآن سخن بگوید . ای ابوبکر ! هرآنچه میخواهی انجام بده اما این را بدان که خداوند به زودی میان من وتو داوری خواهد کرد سخن فاطمه به پایان می‌رسد.... منبع ⬅️ کتاب فریاد مهتاب 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از لاک جیغ تا خدا
درست حدس زدید از راه 《 ارث 》 دقت کن ! ( اگر ما فرض کنیم اصلا پیامبر فدک را به فاطمه نداده باشد بعد
مردم با شنیدن سخن فاطمه به فکر فرو می‌روند عجب ! پیامبر بارها گفته بود که بعداز من افرادی پیدا می‌شوند که به دروغ سخنانی را به من نسبت می‌دهند. اولین نفر آن دروغگویان همین جناب خلیفه است . مگر پیامبر نفرمود هرگاه حدیثی را برای شما نقل کردند آن را به قرآن عرضه کنید و اگر آن حدیث مخالف قران بود آن را قبول نکنید اکنون معلوم شد که خلیفه نسبت دروغ به پیامبر داده است . آیا آبروریزی بدتر از این دیگر سراغ دارید ؟؟ همه آنهایی که درمسجد حضور دارند با سخنان فاطمه از خواب غفلت بیدار شده اند آری، فاطمه اکنون به هدف خود رسیده است او می‌خواست به بهانه فدک حقیقت این حکومت رابرای مردم بازگو کند و دراین کار موفق شد او پیروز این میدان است . صدای امروز فاطمه برای همیشه در گوش تاریخ طنین خواهد انداخت . سخن فاطمه چراغ راه هر کسی است که طالب حقیقت است و این فریاد فاطمه است که مایه آزادی و آزادگی است اکنون فاطمه روبه قبر پدر خود می‌کند و چنین می‌گوید: «ای پدر مهربانم ، بعد ازتو حوادثی در این شهر روی داد که اگر تو می‌بودی هیچوقت هیچکدام از آنان رخ نمیداد پدرجانم ، تا زمانیکه توزنده بودی همه مردم به من احترام می‌گذاشتند و من پیش همه عزیز بودم اما امروز که تو رفته ای در حق من ستم میکنند و من هرلحظه در فراغ تو اشک میریزم » مسجد سراسر اشک و گریه می‌شود سرو صداها بلند می‌شود هیاهویی برپا می‌گردد. فاطمه مسجد راترک می‌کند او کار روشنگری خورا به خوبی انجام داده است ... منبع ⬅️ کتاب فریاد مهتاب پایان قسمت 12 ادامه دارد ..... 🌸🍃
از لاک جیغ تا خدا
#شب_یازدهم_ سفر در مدینه
خب بریم ادامه سفر در مدینه🚞 باهم گوش میدیم سوالی بود حتما بپرسید
Part13_فریاد مهتاب.mp3
4.67M
دوازدهم _سفر_ درمدینه
🍃🌸 «﷽»🌸🍃
🌸🍃السلام علیک یا صاحب الزمان⁦🌸🍃
مَااَصَابَکَ مِن حَسَنَةٍ فَمِنَ الله هر خیری به تو رسد از جانب خداست سوره نسا : ۷۹ ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
•.°⛓💔 از شخصـے پرسیدند : 🤔 تا بهشت چقدر راه است؟🚶‍♂ گفت : یڪ قدم☝️🏽 گفتند : چطور؟!シ گفت : مثل شهیدان یڪ پایتان را ڪہ روے نفس بگذارید پاے دیگرتان در بهشت است...:)🌿' 💚 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱❤ خواهر هایش لحظه ای او را زمین نمی گذاشتند. قبل از تولد شهرام، ما به خانه ای در ایستگاه شش فرح آباد، نزدیک مسجد فرح آباد)قدس( رفتیم؛ یک خانه شرکتی سه اتاقه در ایستگاه شش، ردیف ۲۳۴ . در آن خانه واقعا راحت بودیم. بچه ها پشت سر هم بودند و با هم بزرگ می شدند. من قبل از رسیدن به سی سالگی، هفت تا بچه داشتم. عشق می کردم وقتی بازی کردن و خوردن و خوابیدن و گریه ها و خنده های بچه هایم را می دیدم. خودم که خواهر و برادری نداشتم و وقتی می دیدم چهار تا دخترم با هم عروسک بازی می کنند، کیف می کردم. گاهی به آنها حسودی می کردم و حسرت می خوردم و پیش خودم میگفتم: »ای کاش فقط یه خواهر داشتم. خواهری که مونس و همدمم می شد. مادرم چرخ خیاطی دستی داشت. برای من و بچه ها لباس های راحتی می دوخت. برای چهار تا دخترم با یک رنگ، سری دوزی می کرد. بعدها مهری که خوش سلیقه بود، پارچه انتخاب می کرد و مادرم به سلیقه او لباس ها را می دوخت. مادرم خیلی به ما می رسید، هر چند روز یک بار به بازار لین یک احمدآباد می رفت و زنبیلش را پر از ماهی شوریده و میوه میکرد و به خانه ما می آورد. ر بختیاری بود و غیرت عجیبی داشت بدون نوه هایش، لقمه ای از گلویش پایین ُ او ل نمیرفت 🌱❤ کتاب من میترا نیستم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا