اصلا خواب رو دوست نداره
حتی اگه دوروزه هم نخوابیده باشه بازم دوست ندارم چشمای معصومش رو روی هم بزاره.
به جاش خیلی چیز ها دوست داره که مهمترینش بازیه.....
امروز چون صبح زود بیدار شده بود بهش گفتم اگه الان استراحت کنی قول میدم بیدار که شدی باهات بازی کنم
با یه قیافه درهم گفت ،چه بازی؟
گفتم بادکنک بازی
بازم درهم بود با خودم مرور کردم که باید وعده های بیشتری بدم
گفتم قلقلک بازی
یکم اخماش باز شد و یه لبخند کوچولو و کنترل شده روی لبش
فهمیدم پس حرفام داره اثر میکنه
تیر آخر رو زدم و گفتم تازه اگه به همه کارهام رسیدگی کردم و خسته نبودم کیک خامه ای هم درست میکنیم.
چشماش برق زد ولی بهش یاد آوری کردم اگر وقت کردم.....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کشک و بادمجون درست کردم واسه نهار
چون قابلمه سنگیه گرما رو تو خودش نگه میداره
با اینکه زیرش خاموشه اما قل قل میکنه.
از صبح نوای خونم و همدم انجام کارهام این نوحه شده🖤
دلم دوباره داره بی قراری میکنه واسه بین الحرمین .
امیدوارم حضرت ام البنین گره دل منم باز کنه🥺