.
زهرا نوشت؛ پای علی کم نیاورید
خرج علی کنید حیات و ممات را...
❤️😭
@banoo_nevesht
کتاب های ششم، هفتم و هشتم گروه «بانوخوانی»
از آثار خانم زویا پیرزاد است.
در هفته های آتی، در گروه #بانوخوانی ، سه کتاب «چراغ ها را من خاموش میکنم، عادت میکنیم، مثل همهی عصر ها» را روی میز مطالعه ی مان داریم.
📅 تاریخ شروع همخوانی: سه شنبه ۱۲ تیر ماه
❌❌همچنین بزودی و بازه ی شهریورماه، احتمالا سراغ مطالعه آثار خانم منیرو روانی پور خواهیم رفت.❌❌
اگر تمایل به همخوانی دارید با @fbanoo هماهنگ کنید.
چهار دوره انتخابات است، که یکی از بهترین گزینه های
جبهه ی انقلاب، برای ریاستجمهوری را، آقای «سعید جلیلی» میدانم.
_ سعید جلیلی نجیب و سالم است.
_ نگاه راهبردی و استراتژیک بسیار قوی ای دارد.
_ بر بخش مهمی از مسائل و موضوعات کشور مسلط است.
_ جدی است و از خودش شخصیت دارد. واداده و آویزان شخصیتهای دیگر ، برای هویت پیدا کردن نیست.
_ کارنامه اش نشان میدهد که در برابر فساد، زد و بند و رانت ، با هیچ کس شوخی ندارد.
_ ظرفیتها و توانمندیهای مردم و کشور را عمیقاً فهم کرده و نسبت به بالقوه کردن و حمایت از آنها بسیار مصمم است.
_ مسیر اجرایی خیلی از مسایل کشور را میفهمد.
_ امیدوار است. امیدوار... نه ناامید و تاریک بین!
و...
از هفته های قبل ، مدام به این فکر میکنم که اگر مجبور شوم اینبار هم بین او و یکی دیگر از شخصیت های انقلابی، دیگری را انتخاب کنم، چقدر تکرار این کار، برایم سخت و آزاردهنده خواهد بود.
ولی بعد از گذر این سالهای سخت و اندوختن اجباری اندکی تجربه انتخاباتی، به این نتیجه رسیده ام که ما به تنهایی عامل و انتخاب کننده ی بین خوب ها و خوبترها نیستیم!
خیلی چیزها دست ما نیست. اراده و رای و قدرت تشخیص ما، هیچ وقت نمیتواند بتنهایی، سرنوشت انبوهی از مردم را مشخص کند. تلخ است، اما بعد از اینهمه تلاش و فعالیت جهادی برای تبیین و روشنگری مردم ، نظر چند نفر را تغییر داده ایم؟! نه ما که تاریخ همین است! بشر اهل تجربه است نه فهم قبل از واقعه!
نه این ناامیدی نیست. این دقیقا معنای زیبای همان جمله ی حکیمانه است که ؛ ما مامور به انجام وظیفه ایم و نه تضمین کننده ی نتیجه.
صحنه گردان انتخابات ، رای میلیون ها نفر آدم است و خدا بهترین مقدر کننده ی سرنوشت هاست. او بارها و بارها در طول تاریخ، اراده ی جمعی مردم را (حتی غلطترین هایشان را) به ثمر نشانده و بعدها با نشانه هاو تعابیر مختلف، نتیجه ی انتخاب درست و غلط مردم را بهشان نمایانده و افکار بسیارشان را تصحیح کرده است.
ما مگر چند دوره ی انتخابات و چند دولت را میبینیم ؟ در حالی که خدا صدها حکومت و هزاران فرقه از مردم را دیده و بارها مسیرهای اشتباهشان را تحمل کرده است. او رب است و قصدش تربیت کردن و ما سرگردان بین نام ها و انتخاب ها و دلهره هاییم و کم طاقت.
این همه صبر مختص خداست. و مای بنده هم باید از این صبر الهی درس بگیریم.
وقتی پیرمرد حکیم انقلابمان با آن چهره ی مطمین، و با اینکه خیلی بهتر از ما عرصه را میفهمد، و از بد و خوب ماجرا با خبر است. بعد از رای آوردن زید و امر (که تا نتوانستند به کشور خیانت کردند) می گوید:«من با همه ی این اتفاقات هزینه آور، به آینده خوشبین و امیدوار هستم».
یعنی مثل من نوعی ، خیلی باید بدویم و بالا و پایین ببینیم تا درک کنیم؛ مسیر به معنای واقعی کلمه رو به خیر است. حتی اگر این و آن رای نیاورند و حتی اگر مسیر رو به خیر ما، به خاطر افراد ناصالحی طولانیتر طی شود.
بله.
فرق دارد چه کسی رای بیاورد، کسی که مسیر را سریع تر کند با کسی که سنگلاخ توی راه می اندازد خیلی فرق دارد.
اما انتهای راه خیر است. چون اراده ی خدا و تمام کائناتش بر این است!
عرصه ی انتخابات همیشه برای انتخاب اصلح هموار نیست. چون انتخاب کنندگان اصلح، بخشی از مردم اند و نتیجه را یک ملت تعیین میکند.
برای همین است که تن به ائتلاف میدهیم. برای همین است که گاهی مجبوریم مقبولیت را بر بهترین گزینه های حکمرانی ترجیح دهیم.
چون ما تجربه تلخ سال ۹۲ را همین ۱۱ سال پیش تجربه کردیم! خیلی نگذشته از دورهای که برخی از همفکرهای ما تصور کردند ، رای روحانی حداقلی است و میدان دست انقلابی هاست. عدم اجماع نظرشان ، منجر به تحقق آن ۸ سال کذایی شد.حتی همین حالا هم عده ای هنوز در این تحلیل اشتباه غرقند که رای پزشکیان ، خیلی کم است!
ائتلاف گاهی راهبردی تلخ اما ضروری است.
و ما از آخرین ائتلاف انقلابیون شر ندیدیم! انتخاب رییسی شهید، حاصل همین ائتلاف ها بود!
من امیدوارانه منتظرم نتیجه ی انتخاب نهایی ائتلاف انقلابیون، فرد شایسته ای باشد. و البته در این شرایط، خودم را ملزم به همراهی با این ائتلاف میدانم.
لکن یقینا کله خیر...
#انتخابات #جبهه_انقلاب
#ائتلاف_ضروری_است
@banoo_nevesht
با این فرمون آقایون اصولگرا
داریم به لحظه های ملکوتی تکرار انتخابات ۹۲ نزدیک میشیم.
.
.
مغز استخوانم میسوزه.
فقط امید به خدا.
#فاتحه_ائتلاف_خوانده_شد
ناراحتم!
اما نا امید نه.
به این فکر میکنم که ما همیشه باید برای خدا تلاش کنیم.
نه برای آدمها! نه برای نام ها!
آدمها همینند. کم باهم کنار می آیند و زیاد از هم طلبکارند. و خیلی هایشان توی میدان عمل، توپ را می اندازند توی زمین مردم. بار زیادی از دوش مردم برنمیدارند. که گاهی سنگین ترش هم میکنند.
و از همه مهمتر... خیلی فراموشکارند.
فراموشکاری البته ایراد همه مان است.
این افیون فراموشی خیلی هامان را فرو داده توی تکرارهای فاجعه آمیز.
بعد از رفتنت... سید! با توام!
بعد از پرواز اردیبهشتی ات، لحظه های نفرتانگیزی دیده ایم.
نه که تماما سیاه، نه.
ولی پر از جای خالی تو...!
کاش نمیرفتی!
کاش الان، نه توی روستاهای محروم سیستان ، نه لب مرز، نه در میدان... که لااقل گوشه ی پاستور، پشت میزت نشسته بودی و انگار هیچ آب از آب تکان نخورده.
اما من خلاف همه میگویم توباز هم بارها و بارها تکرار میشوی. زمانه حتی بهتر از تو خواهد زایید.
موی ما مثل مادرهای ما شاید سفید شود تا مثل رجایی ، مثل بهشتی، مثل مطهری، دوباره تکرار شود. اما این سلسله قطع نمیشود.
ما به امید ظریف کاری های خدا زنده ایم، به امید سورپرایز هایش. به امید زیباترین درام هایی که برای ما مینویسد.
امید به خدا...
#انتخابات۴۰۳
@banoo_nevesht
ما به انقلابمان دچاریم.
تاروپود مان بهم گره خورده است.
ذرات وجود ما و الیاف این قالی کرمان را، فقط طرح و نقش «ظهور» از هم جدا میکند.
ما را خدا به پای هم نوشته!
#انتخابات۴۰۳
#انقلاب_اسلامی
#ظهور
@banoo_nevesht
هستم
ولی خستم
این دو سه روز دیگه ام به خیر و خوشی و ان شاءالله به عاقبت بخیری بگذره ، بر میگردم .
کلی کار عقب مونده دارم.
کتابهام هم روهم تل انبار شده.
همه چی روبراه میشه ان شاءالله
🤧🤧🤧
@banoo_nevesht
صبح شد
و پلک روی هم نگذاشتم.
ما اینطور برای وطن خواب و خوراک نداریم!
کاش لااقل بدرد هم میخوردیم!
@banoo_nevesht
عزیز دل وطن!
آخرین روزهای دولتت را نفس کشیدیم.
رفت که بپیوندد به تاریخ.
برای همیشه.
فقط کاش آن دنیا خیلی از اخبار انتخابات خبر دار نشوی!
مثلا کاش بهت نگویند ۸۰ درصد مردم روستاهای ورزقان، همان نقطه صفر مرزی کذایی، که تو را ازما گرفت ، به مخالف تو رای داد!
به کسانی که توی این ۲ هفته، بیشترین هتک و توهین را به دوران ریاست جمهوری ۲سال و هفت ماهه ات کردند.
#مظلوم
@banoo_nevesht
هدایت شده از گاه گدار
سر سفره کدام رسانه بزرگ میشویم ما؟
امیرالمومنین در آغاز خلافتش، با آرای بالای مردم به حکومت رسید. مردم با تاخیری ۲۵ ساله فهمیدند مدیریت جامعه را باید دست امیرالمومنین بسپارند.
همینجا نقطه بگذارید. تاریخ را تند تند ورق بزنید و بیایید ۴ سال و ۹ ماه بعد. ماه رمضان است و در روز نوزدهم، امیرالمومنین ترور میشود. فکر میکنید میزان مقبولیت امیرالمومنین بعد از این چند سال چقدر است؟ فکر میکنید جریان عمومی جامعه دست کدام حزب است؟
امیرالمومنین تقریبا تمام شهرهایی که زیر نظرش بوده را از دست داده و دایره حکومتش در سرزمین پهناور اسلامی که از شمال آفریقاست تا بخشهایی از افغانستان و پاکستان امروزی، محدود است به کوفه و یکی دو شهر نزدیکش.
رقیب امیرالمومنین در حکومت، معاویه است. تکتک شهرهایی که سقوط کرده، به دست معاویه افتاده. معاویه اما چطور و با چه قدرتی توانسته این طور ورق را برگرداند؟
(ادامه دارد ...)
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
هدایت شده از گاه گدار
سر سفره کدام رسانه بزرگ میشویم ما؟
(ادامه ...)
سیاست معاویه رقم زدن یک جنگ ترکیبی بود. از یک طرف نیروهای نظامیاش را راه انداخت و شهرهای زیادی را با زور شمشیر از امام گرفت و از طرف دیگر دستگاه رسانهای قدرتمندی را علیه امام فعال کرد تا شخصیت امام را ترور کند.
در رمضان سال ۴۰ هجری امیرالمومنین شهید شد، اما جنگ معاویه با امیرالمومنین تمام نشد. شاخه نظامی نیروهای معاویه البته دیگر کارشان تمام شده بود اما سربازهای رسانهای و فعالین فرهنگی کارشان ادامه داشت.
معاویه یک سیاست رسانهای را به همه فعالین رسانهایاش ابلاغ کرده بود: تخریب وجهه امیرالمومنین، تا هر جا که ممکن است. برای این سیاست هم چند مدل عملیاتی در نظر گرفته بود:
یک: توهین به امیرالمومنین در همه رسانههای رسمی حکومت. تا سال ۱۰۰ قمری روی خیلی از منبرهای مساجد جامع و در خیلی از نمازهای جمعه، سخنرانها حرفشان را با سب (لعنت فرستادن به) امیرالمومنین شروع میکردند.
دو: تولید انبوه اخبار جعلی (فیک نیوز) درباره امیرالمومنین. معاویه بولتنهای جهتداری را به شبکه رسانهای خودش در سراسر جهان اسلام میداد تا روایتهای غلطی را درباره امیرالمومنین در بدنه عمومی مردم پخش شود.
سه. محدودسازی خوراک رسانهای برای جامعه طرفداران خودش. معاویه ورود قاریان و حافظان قرآن را از سرزمینهای دیگر اسلامی به منطقه شام، محدود کرده بود. معاویه نگران این بود که چهرههای محبوبی مثل قاریان، در جمع مردم خاطرهها و احادیثی درباره امیرالمونین بگویند که با سیاهنماییهای او در تضاد باشد.
نتیجه عملیاتهای رسانهای معاویه این شد که در آغاز سال ۶۱ هجری، در سرزمین کربلا، یک جمله و یک فریاد بر سر اباعبدالله بلند شود.
اباعبدالله در روز عاشورا، روبهروی لشکر عمر سعد ایستاد، خودش را معرفی کرد، نشانههایی داد تا همه بشناسندش، بعد از تمام چند هزار آدمی که روبهرویش بودند یک سوال پرسید. پرسید چرا میخواهید من را بکشید؟ چه حقی را ضایع کردهام که به خاطرش میخواهید مجازاتم کنید؟ کدام حکم خدا را نقض کردهام که به خاطرش لایق مرگ باشم؟
جواب مردم یک جمله بود: «بغضا لابیک». یعنی اینکه ما خرده حسابهایی با پدرت داریم. یعنی اینکه برای انتقام از پدرت میخواهیم تو را بکشیم. یعنی اینکه نفرت و عقده و کینهای که از پدرت داریم ما را تا اینجا کشانده.
این آدمها سر سفره رسانههای معاویه بزرگ شده بودند. شبکههای تلوزیونیشان را سمت فرستندههای معاویه تنظیم کرده بودند، سلبریتیهای حزب معاویه را دنبال میکردند و روزنامههای همجهت با بنیامیه را میخواندند.
تعداد زیادی از مسلمانها، ۵۰ سال بعد از فوت پیامبر، تبدیل شده بودند به کینهورزانی نسبت به نزدیکترین آدم به پیامبر. آنقدر دشمنی در رگهاشان با ولی خدا جوشیده بود که دست از سر پسرش هم بر نمیداشتند.
این آدمها، محصول رسانههای حزب معاویه بودند.
متن های شبانه آقای آراسته رو دنبال میکنید؟
👇👇
http://zil.ink/mrarasteh
@banoo_nevesht