📌 درباره نهاوند بیشتر بدانیم...
📚 کهن شهر نهاوند
نَهاوند، مرکز شهرستان نهاوند در استان همدان است. طبق برآورد سال ۱۴۰۰ شهر نهاوند با۹۱۰۰۰ نفر جمعیت، سومین شهر بزرگ استان به حساب میآید. که با احتساب روستاها جمعیت آن به ۱۷۷۰۰۰ نفر می رسد.
نهاوند از تاریخی ترین و با تمدنترین شهرهای ایران است و نام آن به دفعات در منابع تاریخی ذکر شده است.
در دوره ساسانیان، بخشی از ایالت پهله، ماد نهاوند یا ماه نهاوند نام داشت.
نخستین ساکنان نهاوند حدود هزاره سوم پیش از میلاد کاسیها بودند.
در تقسیمات باستانی ایران، نهاوند و بروجرد دو نقطه شهری از ماه نهاوند بودند.
#قسمت_اول
#درباره_نهاوند_بیشتر_بدانیم.
🌺بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 گفت و گو با خانم سلطنت زرگری، بزرگ بانوی گروه پیشمرگان نهاوند
شما هم اگر بانویی رو میشناسید که در جنگ تحمیلی، پشت جبهه و در نهاوند فعالیت جهادی داشته، به ادمین کانال معرفی کنید..👇
@banooyenahavand
#پیشمرگان_نهاوند
#قسمت_اول
🌺بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️بچم خیلی شیطونه...
⭕️بچم حرف گوش نمی کنه...
⭕️بچم جیغ می زنه و...
🔺 اینا شکایت های خیلی از پدر و مادرهاست...
❇️ شاید شما هم سوالاتی درباره تربیت فرزند دلبندتون داشته باشید،
یا بخواید بدونید راه حل مشکلاتی که گفتیم چیه...
📣📣 ان شاالله از این به بعد، هر هفته یک روز با مشاور باتجربه شهرمون، خانم روحانی بزرگوار همراه میشیم و سوالاتمون رو درباره تربیت فرزند، از ایشون می پرسیم.
🔷 شما هم اگه سوالی درباره تربیت فرزند یا مشکلات خاص کودک و نوجوان داشتید، میتونید با ادمین کانال درمیون بذارید تا در کلیپ های آینده، مشاور ما به سوالات شما پاسخ بدن.🌺
#تربیت_فرزند
#قسمت_اول
ادمین کانال
@banooyenahavand
🌺بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand
🏴آیین عزاداری محرم در نهاوند
◾️چهل منبر
❇️در مراسمی که به دوران قاجار و ماقبل از آن برمی گردد، در محله سیدان در نزدیکی شاهزاده محمد(ع)، در کوچه و پس کوچه های قدیمی، مراسم آیینی ۴۰ منبر انجام می شد و در خانه ۴۰سید حسینی و فاطمی شمع و فانوس روشن شده و برای امام حسین(ع)عزاداری می کردند و همچنین در شب شام غریبان، به یاد کودکان آواره امام حسین(ع)، نذوراتی مانند شیر شربت و حلوا و خرما، پخش می کردند.😢😔
❇️در عصر تاسوعا هم خانه هایی که اکثرا مربوط به سیدها بودند، منبر خود را بیرون از درب منزل قرار می دادند، تا هرکسی نذری دارد، شمعی روشن کند و بر روی آن قرار دهد.
❇️ نهاوندی ها اعتقاد داشتند اگر کسی شمع روشن کند و بر روی چهل منبر بگذارد حاجتش برآورده می شود.🖤
مشابه این آیین مذهبی در روز تاسوعا در شهرهای خرم آباد و بروجرد نیز انجام می شد و به آیین چهل منبر معروف بود. 🌷
#آیین_عزاداری_محرم_در_نهاوند
#قسمت_اول
🌺بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand
31.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️با شوهرم اختلاف داریم...
⭕️شوهرم عصبانیه...
⭕️به بن بست رسیدیم...
🔺 اینا شکایت های بعضی از خانوماست...
❇️ شاید شما هم سوالاتی درباره مشکلات و اختلافات در زندگیتون داشته باشید،
یا بخواید بدونید راه حل مشکلاتی که گفتیم چیه...
📣📣 ان شاالله از این به بعد، هر هفته یک روز با مشاور باتجربه شهرمون، خانم ابوالفتحی، استاد دانشگاه و کارشناس خانواده در صدا و سیمای استان همدان، همراه میشیم و سوالاتمون رو درباره مشکلات خانواده، از ایشون می پرسیم.
🔷 شما هم اگه سوالی درباره نحوه حل اختلافات خانوادگی داشتید، میتونید با ادمین کانال درمیون بذارید تا در کلیپ های آینده، مشاور ما به سوالات شما پاسخ بدن.🌺
#حل_تعارضات_همسران
#قسمت_اول
ادمین کانال
@banooyenahavand
🌺بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand
📣 آشنایی با بزرگ بانوی نهاوندی...
🔅نهضت اسلامی مدیون خدمات و زحمات شیر زنانی است که مجاهدانه در راستای پیروزی این نهضت مبارزه کردند تا انقلاب به ساحل پیروزی برسد.
🍃🥀 نامش خورشید است و گرمای وجودش سالیانی دور، زمانی که همسرش به جرم عدالتخواهی و مبارزه با طاغوت در تابستان سال ۱۳۵۲ در سیاهچاله های رژیم پهلوی گرفتار شد، خانه را گرم کرد وشاداب نگه داشت.
🔅خودش را ستون خانه کرد، پای چرخ خیاطی نشست تا چرخ زندگیش را بدون حضور مرد خانه به تنهایی بچرخاند؛
خورشید خانه اش شد و شب و روز تابید و.....
بچه ها را چون نگهبانی همیشه بیدار مراقبت کرد تا آنگونه که پدرشان میخواست پرورش یابند. مصمم بود تا بچه ها را طوری تربیت کند که روی پای خودشان بایستند.
🔅بچه ها کم کم قد کشیدند و بزرگ شدند. ۵ بچه و ۶ سال عدد کمی نیست...
در این مدت چشمش به در و دستش به چرخ خیاطی بود تا حاج محمد را یکبار دیگر در کنار خود و بچه ها ببیند.
🔅روزگار را به سختی گذراند، هرچند که او بانویی کتوم است و نه در گذشته و نه امروز، زبان به شکایت و عجز باز نکرده، ولی غم این همه سالهای پر از مرارت را از چشمهای همیشه نمناکش میتوان فهمید.
🔅القصه، خانه خورشید خانم در سردترین روزهای سرد سال در بهمن ماه سال ۱۳۵۷ دوباره گرم شد و حاج محمد به همراه سایر زندانیان سیاسی به برکت فداکاری امام و مردم غیور ایران آزاد شد.
تیمار و پرستاری از یک زندانی سیاسی بعد از آزادی، خود حکایتی دارد که می شود برایش کتاب چندجلدی نوشت...
🔅حاج محمد مرد میدان بود و در خانه نشستن را عار میدانست. روزگاری شهردار خوبان شد و هرجا به وجودش نیاز بود، نه نمی گفت و مشغول می شد.
روح بزرگ او در قفس تن نمیگنجید، بارها وبارها خانه و زن و زندگی را رها می کرد و عازم جبهه ها می شد....
و خورشید خانم
مثل گذشته اورا به خدا می سپرد و منتظر میماند ....🍃🥀
اما این پایان ماجرا نبود و.....
🔆برای شنیدن ادامه روایت و شناخت این بزرگ بانوی نهاوندی، ما را دنبال کنید.
🥀🍃🥀🍃
#بانوان_موفق_نهاوند
#قسمت_اول
🌺بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand
🔥 #رمان_فرار_از_جهنم 👣🔥
اتحاد، عدالت، خودباوری
من متولد ایالت لوئیزیانا، شهر باتون روژ هستم. ایالت ما تاثیر زیادی در اقتصاد امریکا داره همیشه در کنار بزرگ ترین سازه های اقتصادی، بزرگ ترین جمعیت های کارگری حضور دارن ... .
هر چقدر این سازه ها بزرگ تر و جیب سرمایه دارها کلفت تر میشن ... فلاکت و فاصله طبقات هم بیشتر میشن ... و من در یکی از پایین ترین و پست ترین نقاط شهری به دنیا اومدم ... .
شعار مدارس و دانشگاه های ما اتحاد، عدالت، اعتماد و خودباوریه ... این چیزیه که از بچگی و روز اول، هر بچه ای توی لوئیزیانا یاد می گیره ... ما در سایه اتحاد، جامعه ای سرشار از عدالت بنا می کنیم و با اعتماد و خودباوری به خودمون کشور و آینده رو می سازیم ... ولی از نظر من، همه شون یه مشت مزخرفات بیشتر نبود ... .
.
برای بچه ای که در طبقه ما به دنیا بیاد ... چیزی به اسم عدالت و آینده وجود نداره ... برای ما کشوری وجود نداشت تا بهش اعتماد کنیم ... برای ما فقط یک مفهوم بود ... جنگ ... جنگ برای بقا ... جنگ برای زنده موندن ... .
.
بله ... من توی منطقه ای به دنیا اومدم که جولانگاه قاچاقچی ها و دلال های مواد مخدر، دزدها، آدمکش ها و فاحشه ها بود ... منطقه ای که هر روز توش درگیری بود ... تجاوز، دزدی، قتل و بلند شدن صدای گلوله، چیز عجیبی نبود ... درسته ... من وسط جهنم متولد شده بودم ... و این جهنم از همون روزهای اول با من بود ... .
.
من بچه ی یه فاحشه دائم الخمر بودم که مدیریت و نگهداری خواهر و برادرهای کوچک ترم بامن بود ... من وسط جهنم به دنیا اومده بودم ...
#رمان_فرار_از_جهنم
#قسمت_اول
🌺بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand
634.5K
🔺وسواس چیه؟
🔺وسواس چه آسیبی به زندگیم میزنه؟
🔺چطور میتونم وسواس رو کنار بذارم؟
👈پاسخ خانم ابوالفتحی، کارشناس و مشاور خانواده به این سوالات رو میشنویم.
#قسمت_اول
🌺بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand
🔆خانم فاطمه نظام الاسلامی
🍃متولد ۱۳۶۶ در شهرستان نهاوند. روستای بیان
🔹ایشان در سن ۱۵ سالگی شروع به نوشتن متنهای ادبی نمودند و در سال دوم دبیرستان با کمک اساتید ادبیات به شعر علاقه مند شده و شروع به سرودن شعر نمودم.
پس از آن وارد انجمن های ادبی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شده و فعالیتهای خود را در زمینه نویسندگی ادامه دادند.
📔 کتاب شعرایشان با نام ((من و غروب دلتنگ)) در استان قم به چاپ رسیده است.
🥇همچنین این بانوی نهاوندی، ۲ مقام بین المللی شعر، چند مقام کشوری، چندین مقام استانی و صدها مقام شهرستانی در این زمینه کسب کرده اند.
📽در زمینه علمی، تحصیلات خود را در زمینه تصویر برداری آغاز نموده و به کارگردانی و تصویرسازی خاتمه دادند
و در حین تحصیل، در مرکز فنی و حرفه ای شروع به آموختن هنرهایی همچون معرق، منبت، مشبک، خیاطی، انواع دوره های کامپیوتر، انواع رشته های گل سازی و تابلو سازی پرداختند.
🔹در این دوران، این بانوی پرتلاش نهاوندی، به دلیل شرایط سخت معیشت خانواده، از طریق این هنرها کسب درآمد نموده و در دوره های دیگر شرکت نموده و هزینه رفت و آمد بین روستا و شهر را فراهم می کردند.
🔹پس از پایان تحصیلات، به همراه خواهرشان، خانم ام البنین نظام اسلامی، در روستای بیان اقدام به تاسیس مجتمع فنی و حرفه ای زرین نمودند و خانم فاطمه نظام اسلامی، قسمت فناوری اطلاعات را به عهده داشتند.
🎞این بانوی افتخار آفرین، آتلیه عکاسی نیز تاسیس نمودند و صبح ها مشغول تدریس در آموزشگاه بودند و بعدازظهرها چرخ آتلیه را میچرخاندند.
#قسمت_اول
#بانوان_موفق_نهاوند
🌺بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand
📣 ماسک تخم شنبلیله
🔺شنبلیله یک درمان طبیعی موثر برای ریزش مو است. اگر به دلیل کمبود مواد مغذی دچار ریزش مو شده باشید با استفاده از بذر شنبلیله می توانید همه املاح و مواد مغذی لازم را دریافت کنید.
🔅از شنبلیله در درمان ریزش مو، شوره سر، برطرف کردن خشکی پوست سر و موها، طاسی و کم پشتی مو استفاده می شود.
🔰حتی اگر موها رنگ شده و دچار آسیب شده نیز می توانید از خواص درمانی شنبلیله برای احیا و رشد موهای سالم استفاده کنید. این درمان هیچ آسیبی به موها نمی رساند و از درمان های طبیعی و ارزان قیمت است.
⚜برای تهیه ماسک، ۲ قاشق غذاخوری دانه شنبلیله را در آب خیس کنید و بگذارید یک شب در یک مکان خنک بماند.
بذرها را با استفاده از همان آب به صورت خمیر خرد کنید. از هاون هم می توانید برای خمیر کردن بذرهای شنبلیله استفاده کنید.
💠این ماده لیز و لزج است. همین لزج بودن می تواند برای شادابی و درخشش موها معجزه کند و از ریزش مو پیشگیری نماید.
🔶 با استفاده از انگشتان دست می توانید خمیر شنبلیله را به موها بمالید. از پوست سر و ریشه موها استفاده کنید. همه قسمت های پوست سر و ساقه موها به خمیر شنبلیله آغشته شود.
🔸20 دقیقه خمیر را روی موها نگهدارید. بهتر است در این مدت با کلاه رنگ پلاستیکی موها را بپوشانید. بعد از این زمان می توانید موها را با شامپوی ملایم شستشو دهید
به همین سادگی 🌺
ادامه دارد...
#زیبایی
#قسمت_اول
🌺بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand
📣📣معرفی یک بانوی موفق و فرهیخته ی نهاوندی🌹
خانم فاطمه سیاوشی
🔅مدیر دبستان قرآنی مائده نهاوند،
نویسنده و فعال فرهنگی و قرآنی و...
🍃سلام و صلوات برپیشگاه مقدس منجی موعود عج
فعالیتهای اجتماعی من برمی گرده به سن نوجوانی و دوران تحصیلی مقطع راهنمایی که در جلسات خانگی قرآن و کانون مساجد حضور پیدا می کردم.
چون قرآن رو با صوت و لحن می خواندم مورد تشویق اعضای جلسه قرار می گرفتم.
🔅در مقاطع مختلف تحصیلی همیشه جزء دانش آموزان فعال در برگزاری مراسمات ملی و مذهبی در مدرسه و داوطلب برای شرکت در مسابقات مختلف قرآنی فرهنگی و هنری بودم. نظیر سرود و تواشیح و .. و اکثرا حائز رتبه می شدم.
⚜ با اینکه در دوران کودکی دچار فلج اطفال شده و پای راستم معلول بود اما هیچگاه حتی لحظه ای به معلولیت و کم توان بودنم فکر نکردم و اجازه ندادم که این نقص کوچک موجب خسران بزرگ در زندگیم شود.
💠بعد از پایان تحصیلات و کسب دیپلم ادبیات ، به ندای حضرت امام خمینی ره لبیک گفته در آزمون استخدامی آموزشیاران نهضت سوادآموزی شرکت و پذیرفته شدم و دوران جدیدی از زندگی ام آغاز شد.
🔰از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴ به عنوان آموزشیار در خدمت مادران و خواهران بی سواد بوده وایشان را به دنیای زیبای علم و آگاهی رهنمون گشتم.
🔹سال ۱۳۸۵ به استخدام آموزش و پرورش در آمدم و از دنیای تعلیم و تربیت بزرگسالان به دنیای شیرین و پر هیاهوی کودکان و نوجوانان رسیدم.
🔸در مقطع ابتدایی و از شمال استان شهرستان رزن و روستاهای دور افتاده و محروم تدریس در پایه های مختلف تحصیلی را آغاز کردم و پس از سه سال به منطقه خزل شهرستان نهاوند منتقل شدم.
🔷برای ارتقاء علم و دانش و ادامه ی تحصیل سال ۱۳۸۷ در آزمون سراسری شرکت کرده و در دانشگاه فرهنگیان پردیس باهنر همدان در رشته دینی ، عربی پذیرفته شدم.
🔶ترم دوم دانشگاه به قید قرعه برنده ی زیارت خانه ی خدا و مشرف به زیارت معصومین آرميده در مدینه و موفق به طواف کعبه شدم.
🔘بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی با تأسیس مدارس خاص قرآنی در دوران وزارت دکتر حاجی بابایی به عنوان مدیر اولین و تنها مدرسه قرآنی منطقه خزل انتخاب شدم.
#بانوان_موفق_نهاوند
#قسمت_اول
🌺بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساخت جامدادی عروسکی با قوطی😍
هم آموزش عروسک سازیه، هم قوطی رومیزی.👌
#قسمت_اول
#ایده
🌺بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand
🌱سخت نگیر، خوشبختی فقط به خریدن حلقه گرون نیست.
♦️خوشبختی به داشتن چیزای دیگه ست...
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#خوشبختی
#قسمت_اول
🌺بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand
نیاز به مهارت حل مسائل.mp3
2.76M
تو زندگی خیلی مشکل دارم...😔
⁉️چطور مشکلاتمو حل کنم؟؟
#قسمت_اول
#سرکار_خانم_روحانی
🌺بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand
❤️ #من_میترا_نیستم ❤️
#قسمت_اول 😍😍
(کبری طالبی نژاد :مادر شهید)
بعد از این که خودش را شناخت و فهمید از زندگی چه میخواهد، اسمش را عوض کرد
میگفت :من میترا نیستم اسمم زینبه، با اسم جدیدم صدام کنید. از باباش و مادربزرگش به خاطر این که اسمش را میترا گذاشته بودند ناراحت بود.
من نُه ماه بچه ها را به دل می کشیدم اما وقتی به دنیا می آمدند ساکت می نشستم و نگاه میکردم تا مادرم و جعفر روی آنها اسم بگذارند.
اسم پسر اولم را جعفر انتخاب کرد و دومی را مادرم. جعفر اسم های اصیل ایرانی را دوست داشت.
مادرم با این که حق انتخاب اسم بچه ها را داشت، اما حواسش بود طوری انتخاب کند که خوشاینده دامادش باشد.
زینب ششمین فرزندم بود و وقتی به دنیا آمد مادرم اسمش را میترا گذاشت. او خوب می دانست که جعفر از این اسم خوشش خواهد آمد.
بعد از انقلاب و جنگ دخترم دیگر نمی خواست میترا باشد دوست داشت همه جوره پوست بیاندازد و چیز دیگری بشود
چیزی به اراده و خواست خودش نه به خاطر من جعفر یا مادر بزرگش،اینطور شد که اسمش را عوض کرد.
اهل خانه گاهی زینب صدایش می کردند. اما طبق عادت چند ساله اسم میترا از سر زبانشان نمیافتاد.
زینب برای اینکه تکلیف اسمش را برای همیشه روشن کند، یک روز، روزه گرفت و دوستان همفکرش را برای افطار به خانه دعوت کرد.
می خواست با این کار به همه بگوید که دیگر میترا نیست و این اسم باید فراموش شود. دو دوست دیگر زینب هم میخواستند اسمشان را عوض کنند.
برای افطار دختر ها، برنج و خورشت سبزی پختم همه چیز آماده بود و منتظر آمدن دوستان زینب بودیم اما آنها بدقولی کردند و آن شب کسی برای افطار به خانه ما نیامد.
زینب خیلی ناراحت شد به او گفتم: مامان چرا ناراحتی؟ خودت نیت کن اسمت را عوض کن! ما هم کنارِتیم مادربزرگ و خواهر و برادرتم نیت تو رو میدونن.
آن شب زینب سر سفره افطار به جای برنج و خورشت، فقط نان و شیر و خرما خورد. و گفت: افطار امام علی چیزی بیشتر از نون و نمک نبوده.
آنقدر محکم حرف میزد و به چیزی که میگفت اعتقاد داشت، که دیگران را تسلیم خودش می کرد.
با این که غذای مفصلی درست کرده بودم بدون ناراحتی کنار زینب نشستم و بااو نون و شیر خوردم.
اون شب، زینب رو به تک تک اعضای خانواده کرد و گفت: از امشب به بعد اسم من زینبه. از این به بعد به من میترا نگید.
مادرم رویش را بوسید و به او تبریک گفت. شهلا و شهرام هم قول دادند که زینب صدایش کنند.
ادامه دارد...
#زینب_کمایی
#بانوان_بهشتی
🌺بانوی نهاوند
🌺@banooye_nahavand