هدایت شده از تبلیغات بانوی خَلّاق💕
ماجرای دزدیدن دختری مذهبی توسط پسر ولگرد😱😔
سرم را پایین میندازم و ازپلھ ها بھ سرعت بالا مے روم. مثل دیوانھ ها بھ اتاقم پناه مے برم و در را محڪم پشت سرم مے بندم. ڪیفم راروی میز میگذارم و خودم راروی تخت میندازم. صدای گریھ ام بالا مے گیرد و تمام بدنم مے لرزد. بایاداوری دستهای ڪثیف سپهر ڪھ بازوهایم را چنگ زدند. نفسم مے گیرد یاد زمانے مے افتم ڪھ از نگاه چپ یڪ مرد عصبے مے شدم و خجالت مےڪشیدم.زمانےڪھ در خیابان مراقب بودم ، حتے اتفاقے یڪ مرد بھ من نخورد.حالا چطور جواب بابامو بدهم؟ اگر بفهمه
چطور خودم را مے بخشیدم .ازخودم متنفرم.
.
.
دراتاق باز مے شود و من بھ دنبال صدایش سرم را از ترس روی تخت برمیدارم که.....😱😱😭
https://eitaa.com/joinchat/2859073572Cf44dab0743
#فوووووووول_احساسی🖤