eitaa logo
مینارادمنش|بانوی ثروت ساز
1.9هزار دنبال‌کننده
198 عکس
8 ویدیو
6 فایل
﷽ مـــــن مــینــام😊 کارم چیه؟ تغییر دادن زندگی آدما و هُل دادنشون به سمت استقلال مالی💸 . *مشاور و مدرس کسب و کار* سرمایه نداری❗️جای خوبی اومدی یه هفته کانالم رو دنبال کن😊 . 📍ادمین اینجاست👇 @admin_servatsazz
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ درویشی با شاگرد خود دو روز بود که در خانه گرسنه بودند. شاگرد شبی زاری کرد و درویش گفت: «صبور باش، فردا خداوند غذای چربی روزی ما خواهد کرد.» فردا صبح به مسجد رفتند. بازرگانی دیدند که در کاسه‌هایی عسل و بادام ریخته و به درویش‌های مسجد می‌داد. به هر یک از آنها هم کاسه‌ای داد. درویش از بازرگان پرسید: «این هدیه‌ها برای چیست؟» بازرگان گفت: «هفت روز پیش مال‌التجاره عظیم و پرسودی از هندوستان در دریا می‌آوردم. به ناگاه طوفان عظیمی برخواست و ترسیدم. بادبان‌ها کم بود بشکند و خودم با ثروتم طعمه ماهی‌های دریا شویم. دست به دعا برداشته از خدا خواستم باد را فرو نشاند تا من به سلامت به ساحل برسم و صد درویش را غذایی شاهانه بدهم. دعای من مستجاب شد و باد خاموش شد و این نذرِ آن روز طوفانی است. ☀️درویش رو به شاگرد خود کرد و گفت: «ای پسر! یقین کن خداوند اگر بخواهد شکم من و تو را سیر کند، طوفانی چنین می‌فرستد بعد فرو می‌نشاند تا ما را شکم سیر کند. بدان دست او روزی رساندن سخت نیست.» ❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨 @banooye_servatsazz🌱
🎈 پادشاهي وزيري داشت كه هر اتفاقي مي افتاد مي‌گفت: خير است!! روزي دست پادشاه درسنگلاخها گيركرد ومجبور شدند انگشتش را قطع كنند،وزيردر صحنه حاضر بود گفت: خيراست! پادشاه ازدرد به خود ميپيچيد،از رفتار وزير عصبي شد،اورا به زندان انداخت، ۱سال بعد پادشاه كه براي شكار به كوه رفته بود، در دام قبيله اي گرفتارشد كه بنا بر اعتقادات خود، هرسال ۱نفر را كه دينش با آنها مختلف بود، سر ميبرند و لازمه اعدام ان شخص اين بودكه بدنش سالم باشد وقتي ديدند اسير، یكي از انگشتانش قطع شده، وي را رها كردند انجا بود كه پادشاه به ياد حرف وزير افتاد كه زمان قطع انگشتش گفته بود:خير است! پادشاه دستور ازادي وزير را داد وقتي وزير آزاد شد و ماجراي اسارت پادشاه را از زبان اوشنيد، گفت:خيراست! پادشاه گفت: ديگرچرا؟؟؟ وزير گفت:از اين جهت خيراست كه اگرمرا به زندان نينداخته بودي و زمان اسارت به همراهت بودم، مرا به جاي تو اعدام ميكردند. ميكردند.. 🌱مطالب بیشتر در کانال ما👇👇👇 @banooye_servatsazz🍃
🍂 مفضّل با فشار سخت زندگی روبرو شده بود، فقر و تنگ دستی، داشتن قرض و مخارج سنگین زندگی او را آزار می داد، در محضر امام صادق (ع) لب به شکایت گشود و بیچارگی های خود را مو به مو تشریح کرد. 🍃 "فلان مبلغ قرض دارم، فلان مشکل دارم، متحیّرم چه کنم و...."خلاصه در آخر کلامش از امام صادق(ع) در خواست دعا کرد . امام (ع) به کنیزش دستور دادند یک کیسه اشرافی که منصور برای وی فرستاده بود بیاورند. 🍃 بعد این کیسه را در اختیار مفضّل قرار می دهد، مفضّل رو به امام(ع) خطاب کرده می گوید: "آقا مقصودم آنچه در حضور شما گفتم دعا بود. ✨ حضرت می فرمایند :"بسیار خوب دعا هم می کنم، امّا این را بدان؛ هرگز سختی های خود را برای مردم تشریح نکن اولین اثرش این است که وانمود می شود تو در میدان زندگی زمین خورده ای و از روزگار شکست یافته ای، در نظر ها کوچک می شوی و شخصیّت و احترامت از میان می رود ✨ 📚 شهید مطهری، داستان راستان ❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨 @banooye_servatsazz🍃
🔔 روباه از شتر پرسید: عمق این رودخانه چقدر است؟ 🐪 شتر جواب ‌داد: تا زانو . ✅ ولی وقتی روباه توی رودخانه پرید ، آب از سرش هم گذشت! روباه همانطور که در آب دست و پا می زد و غرق می شد به شتر گفت: تو که گفتی تا زانووووو! . و شتر جواب داد: بله ، تا زانوی من ، نه زانوی تو! ❌ هر تجربه ای که برای دیگران مناسبه برای ما مناسب نیست @banooye_servatsazz🍃