💠 یادداشت حسین قدیانی:
🔹جرم ما این است: عمیقا فرزند شهیدیم
حق: اگر صدام فقط یک بار جان پدر ما بچههای دههی شصت را گرفت، سوپرانقلابیهای عاری از شرف و خالی از شعور هر روز دارند پدر ما را درمیآورند. والله متلکهایی که ما از حزباللهیها شنیدیم، از ضد انقلاب نشنیدیم. خدا نکند یک متن آدم به مذاق این جماعت خوش نیاید. در اوج بیانصافی کامنت میگذارند که «تو داری علیه آرمان پدرت مینویسی.» البته کاش فقط این بود که در نهایت بیمعرفتی، این کامنت را هم میگذارند: «امثال تو و #آسیه_باکری و #مصطفی_همت موسم شهادت پدر، سن و سالی نداشتید و فیالحال اگر دارید راه را اشتباه میروید، به این خاطر است که از نعمت تربیت پدر محروم بودهاید.»
🔹آری! ما فرزندان شهدای دفاع مقدس حتی بابت #یتیمی خود هم به حضرات انقلاباولی بدهکاریم. به خودمان که میگویند پسر نوح هیچ؛ فضول زندگی مادرانمان هم هستند. اگر ازدواج مجدد نکردند، یک طعنه و اگر ازدواج مجدد کردند، یک طعنهی دیگر. اینها وقتی با ما اینجور تا میکنند، تو میخواستی با دهههشتادیها چه تعاملی داشته باشند؟ بروم سر اصل سخن با یک بسمالله جانانه.
🔹اگر سایهی #شهدا بالای سر ما بچههایشان #مستدام نبود، ما نیز مثل بعضی از این شومنهای بیست و سی از سر ناچاری و البته پاچهخواری فقط به کشتههای یک طرف ماجرا ضریب میدادیم. این اما جریان ممتد #خون_پدر در رگهای ما شهیدزادهها است که اگر ظلم به نظام را میبیند، ظلم نظام را هم میبیند.
🔹جمهوری اسلامی در این چهل روز در وهلهی اول به خون پدران ما ظلم کرد که هرگز بر دهان یاوهگویانی چون علمالهدی و عباسی و پناهیان و شریعتمداری و نقدی و اشتری و رسایی و جلالی نکوباند و نه تنها نکوباند که به این سخنورهای ضد جمهور دروغگو، میدان بیشتر هم داد تا لحظه به لحظه جنگ جمهور با جمهور را تشدید کنند. آقایان یک دستشان اسلحه است و یک دستشان قلم و البته هر دو را هم با پارتیبازی گرفتهاند که نه رزمندهاند و نه نویسنده. هیهات! ما اگر قرار بود تسلیم این چیزها شویم، دیگر شهیدزاده نبودیم.
🔹در این ایام فقط به بسیج و نیروی انتظامی ظلم نشد، به مردم کوچه و بازار هم ظلم شد؛ چه وقتی در صدا و سیما ناموس ملت را هرزه خواندند، چه وقتی با فیلترینگ، نان مردم را آجر کردند، چه وقتی در کف خیابان، جواب اعتراض به گشت منحوس ارشاد را با باتوم دادند. از آزادی خرمشهر چند سال میگذرد؟ شهری که با خون شهدایی مثل پدر نازنینم آزاد شد، معالاسف هنوز در وضعیت جنگی است. لطفا نه به #آسیه گیر بدهید، نه به #مصطفی که مالهکشی روی ظلم، عدول از راه شهیدان است.
#حسین_قدیانی
▫️سایت حقدیلی haghdaily.ir
✅ @ghete26
به #بانوی_آب 💧بپیوندید:
https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
🏴 عظمت زینب کبری (سلاماللهعلیها)
🎙 رهبر انقلاب: یک مقایسهی کوتاه بین #زینب_کبری و بین همسر فرعون، #عظمت مقام زینب کبری را نشان میدهد. در قرآن کریم، زن فرعون نمونهی ایمان شناخته شده است، برای مرد و زن در طول زمان تا آخر دنیا. آن وقت مقایسه کنید زن فرعون را که به موسی ایمان آورده بود و دلبستهی آن هدایتی شده بود که موسی عرضه میکرد، وقتی در زیر فشار شکنجهی فرعونی قرار گرفت، که با همان شکنجه هم - طبق نقل تواریخ و روایات - از دنیا رفت، شکنجهی جسمانی او، او را به فغان آورد: «اذ قالت ربّ ابن لی عندک بیتا فی الجّنة و نجّنی من فرعون و عمله»؛ از خدای متعال درخواست کرد که پروردگارا! برای من در بهشت خانهای بنا کن. در واقع، طلب مرگ میکرد؛ میخواست که از دنیا برود. «و نجّنی من فرعون و عمله»؛ من را از دست فرعون و عمل گمرهکنندهی فرعون نجات بده. در حالی که جناب #آسیه - همسر فرعون - مشکلش، شکنجهاش، درد و رنجش، درد و رنج جسمانی بود؛ مثل #حضرت_زینب، چند برادر، دو فرزند، تعداد زیادی از نزدیکان و برادرزادگان را از دست نداده بود و در مقابل چشم خودش به قربانگاه نرفته بودند. این رنجهای روحی که برای زینب کبری پیش آمد، اینها برای جناب آسیه پیش نیامده بود.
🔸️ در روز عاشورا زینب کبری این همه عزیزان را در مقابل چشم خود دید که به قربانگاه رفتهاند و شهید شدهاند. بعد از شهادت، آن همه محنتها را دید، تهاجم دشمن را، هتک احترام را، مسئولیت حفظ کودکان را، زنان را. عظمت این مصیبتها را مگر میشود مقایسه کرد با مصائب جسمانی؟ اما در مقابل همهی این مصائب، زینب به پروردگار عالم عرض نکرد: «ربّ نجّنی»؛ نگفت پروردگارا! من را نجات بده. بدن پاره پارهی برادرش در مقابل چشم؛ دل به سمت پروردگار عالم، عرض میکند: پروردگارا! این قربانی را از ما قبول کن. ببینید این مقام، مقام چنین صبری، چنین دلدادگی نسبت به حق و حقیقت، چقدر متفاوت است با آن مقامی که قرآن کریم از جناب آسیه نقل میکند. این، عظمت مقام زینب را نشان میدهد. ۸۸/۱۱/۱۹
#الگوی_زن_مسلمان
#حضرت_زینب
#بانوی_آب
🔹️ @banooyeab