eitaa logo
بانوی آب
5.6هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
165 فایل
به آینده امیدواریم! 🦋 آینده بهشتی، در گرو مجاهدت شبانه روزی است مادرانه این جهاد را زیبا کنیم؛ مادرها انسان سازند... @bdayyani
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم خلاصه باب اول حیات ابدی و سعادت سرمدی برای انسان موقوف است به دفع اخلاق ذمیمه و اوصاف رذیله و کسب ملکات و صفات قدسیه. و این میسر نمی شود مگر به شناختن رذایل صفات و فضایل ملکات و دانستن معالجاتی که در علم اخلاق از برای تهذیب نفس مقرر است. حکمای سلف نام علم را به غیر از «علم اخلاق» به علم دیگری حقیقتا اطلاق نمی کردند و به این سبب آن را «اکسیر اعظم» می نامیدند و اول به شاگردان خود این علم را می آموختند و تحصیل سایر علوم را برای کسی که تهذیب اخلاق نکرده بی ثمر می دانستند . همچنانکه به فرموده رسول اکرم ص: «قصم ظهری رجلان:عالم متهتک و جاهل متنسک»؛ یعنی«دو گروه پشت مرا شکستند: یکی عالمی که پرده شریعت را بدرد و به علم خود عمل نکند و دیگری جاهلی که آداب عبادت را نداند و بدون علم عبادت کند.» 💧به بانوی آب بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
♦️ادامه خلاصه باب اول: باید دانست که سعادت مطلق حاصل نمیشود مگر اینکه صفحه نفس در جمیع اوقات از همه اخلاق ذمیمه خالی و به تمام اوصاف حسنه آراسته باشد، و اصلاح بعضی صفات یا در بعض اوقات، اگر چه خالی از ثمر نیست لیکن موجب سعادت ابدیه نمیشود . پس «سعید مطلق » کسی است که اصلاح جمیع صفات و افعال خود را بر وجهی نموده باشد که ثابت و پایدار بوده باشد از تغییر احوال؛ در آنها خللی راه نیابد و از تبدل ازمان متغیر نشود و سیلاب محنت‌ها و مصیبت‌ها رخنه در بنیان صبر و شکرگزاریش نکند و خار و خس شبهات را به دامن اعتقادش دسترسی نباشد، بد کردن مردمان با او، او را از احسان باز ندارد و دشمنی نمودن دیگران با او در دوستی او خللی ایجاد نکند تا جایی که از عالم جسمانیات بالاتر رود و داخل در خیل مجردات شود و در قوت نفس و تجرد به مرتبه ای رسد که تصرف در افلاک بلکه در جمیع کائنات نماید. 💧به بانوی آب بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
بسم الله الرحمن الرحیم باب دوم ✅ فصل اول؛ قوای چهارگانه رییسه نفس 🔻اول «عقل»؛ که ادراک حقایق امور و تمیز میان خیرات و شرور و امر به افعال جمیله و صفات ذمیمه کند. 🔻دوم «قوه شهویه»؛ که فایده ایجاد آن بقای بدن است از طریق تناول(خوردن) و تناسل (زاد و ولد) که در صورت طغیان و مخالفت با حکم عقل انسان را در زمره بهایم(چهارپایان) درآورد. 🔻سوم «قوه وهمیه»؛ که درک امور جزییه کند، دانستن دقایق اموری که به وسیله آنها به مقاصد صحیحه می رسد و در صورت سرکشی وسرپیچی از صواب دید عقل، شغل آن مکر، خدعه، تلبیس«پنهان کردن حقیقت»، خیانت، فتنه وفساد شود و آدمی را در سلک شیاطین وارد نماید. 🔻چهارم «قوه غضبیه»؛ که دفع مضرات خارجی‌ از بدن کند و در صورت سرکشی قوه شهویه و وهمیه از اطاعت عقل ایشان را مقهور نموده به راه راست آورد اما خود اگر طغیان کند و از اطاعت عقل سرباز زند چون سباع(حیوانات وحشی) درنده، همه شغلش ظلم، ایذاء، درندگی، عداوت و بغض شود. 💧به بانوی آب بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
باب دوم فصل دوم؛ لذات والام قوای چهارگانه(عقلیه، وهمیه، غضبیه و شهویه) بدان که لذت هر یک از قوا مناسب با طبیعتی است که به جهت ان خلق شده (که بیان ان گذشت) و المش در خلاف آن. عجب از کسانی که چنان پندارند که لذات و آلام منحصر است در لذات و آلام جسمانیه چه در دنیا و چه در اخرت. گویا به گوش ایشان نرسیده کلام سید اولیا «ع» که می فرمایند: « الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک و لکن وجدتک اهلا للعباده فعبدتک» چه کمال است در آنچه انسان در آن شریک است با سایر حیوانات و صاحب آن شرم از اظهار ان دارد. بلکه فی الحقیقه لذات جسمانیه لذت نیستند بلکه دفع الامی چندند که از برای بدن حاصل شود چون گرسنگی و... و چگونه نیل به لذات جسمانیه کمال باشد حال آنکه دامن کبریایی خالق عالم از لوث این لذات پاک باشد. پس هر که را اندک هوشی باشد بر او لازم است سعی در استیلای قوه عقلیه و جد و جهد «در استیفای» سعادت ابدیه و صرف وقت در تحصیل صفات جمیله و دفع اخلاق رذیله و انکه پیرامون شهوات نفسانیه و لذات جسمانیه نگردد مگر به قدر ضرورت. پس بر خود رحم نماید پیش از آنکه اخلاق رذیله مستحکم شود و صفات ردیه عادت گردد و لشکر شیطان مملکت دل را تسخیر نماید و جوانی که وقت قوت و توانایی است سپری گردد. با این وجود مایوس نباش و بدان که درهای فیض الهی گشاده است و امید نجات برای هر کسی وجود دارد و لیکن چنین مپنداری که صفا و نورانیتی را که از نفس فوت می شود به جهت کدورات و تیرگی هایی که از معصیت حاصل می شود توان دوباره تحصیل نمود و صفایی که اگر معصیتی صادر نشده بود حاصل میشد توان تحصیل نمود زنهار، این اندیشه ای است محال، زیرا که نهایت امر آن است که آثار این معصیت را به افعال حسنه محو کنی. 💧به بانوی آب بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
باب دوم فصل سوم و چهارم برای انسان اگرچه قوا و جوارح بسیاری است ولیکن همه مطیع و فرمانبردار قوای چهارگانه اند و آنچه منشأ اثر و باعث نیک و بد صفات و خیر و شر ملکات است این چهار قوه اند. شأن قوه عقلیه و قوه وهمیه ادراک امور است ولیکن اولی ادراک کلیات می کند که آن را «عقل نظری و قوه عاقله» می نامند و دومی تصور جزییات و چون مبدا تحریک بدن در افعال جزیی است از این جهت آن را «عقل عملی یا عامله» می نامند. اما غضبیه مبدا حرکت بدن به سوی دفع امور «غیرملائمه»=ناسازگار و شهویه مبدا حرکت آن به سوی تحصیل امور ملائمه است. از تهذیب قوه عاقله صفت «حکمت» و از تهذیب قوه وهمیه ملکه «عدالت» و از تهذیب قوه غضبیه صفت«شجاعت» و از تهذیب قوه شهویه خلق«عفت» پیدا می شود. سایر صفات حسنه و اخلاق فاضله از این چهار صفت نشات میگیرد؛ همچنانکه «حکمت» منشأ فراست، حسن تدبیر ، توحید و ...است و «شجاعت» منشأ صبر، علو همت، حلم، وقار و... و «عفت» سبب سخاوت، حیا،امانت،گشاده رویی و ... می باشد. @banooyeab
بسم الله الرحمن الرحیم با توجه به درخواست بعضی از دوستان مبنی بر روان سازی و به روز کردن متن کتاب معراج السعاده برای استفاده بهتر عزیزان ان شا الله از این هفته مطالب با زبان ساده در اختیار شما قرار خواهد گرفت. مطالب امروز خلاصه ای از مطالب جلسات گذشته با زبان روان و ساده است. راه رسیدن به سعادت اخروی و حیات ابدی، از بین بردن رذایل اخلاقی و به دست آوردن فضایل اخلاقی است و این امر نیاز به شناخت صحیح از آنها و راههای درمان ان دارد. اما آنچه اهمیت دارد ملزم بودن به این امر در همه اوقات است تا بتوان ان شا الله به ثبات اخلاقی رسید. عقل(قوه درک حقایق کلی و تشخیص صحیح)، شهوت، وهم(قوه درک جزییات) و غضب چهار نیرویی هستند که به تدبیر امور نفس می پردازند و بقیه اعضا و جوارح تحت امر انهایند. در بین این قوا اگر قوه عقل در راس امور قرار بگیرد انسان راه صلاح را در پیش می‌گیرد و به حسن عاقبت می رسد والا در زمره بهایم(غلبه قوه شهویه) یا شیاطین(غلبه قوه وهمیه) یا وحوش(غلبه قوه غضبیه) در می اید. از تهذیب قوه عاقله صفت «حکمت» و از تهذیب قوه وهمیه ملکه «عدالت» و از تهذیب قوه غضبیه صفت«شجاعت» و از تهذیب قوه شهویه خلق«عفت» پیدا می شود. سایر صفات حسنه و اخلاق فاضله از این چهار صفت نشات میگیرد؛ «حکمت» عبارت است از شناخت حقایق موجودات و آن بر دو قسم است: «حکمت نظری» و آن علم به حقایق موجوداتی است که وجود آنها در اختیار ما نیست و «حکمت عملی» که آن علم به حقایق موجوداتی است که وجود آنها به قدرت و اختیار ماست مانند افعالی که از ما صادر می شود. «عفت» که مطیع بودن قوه شهویه از برای قوه عاقله است. «شجاعت» که آن فرمانبرداری قوه غضبیه از عاقله است. «عدالت» و آن اطاعت قوه عامله(وهمیه) است از قوه عاقله، در جمیع تصرفاتش یا در خصوص قرار دادن غضب و شهوت در تحت فرمان عقل. برخی «عدالت» را به اتفاق و اجتماع قوا بر فرمانبرداری عاقله تفسیر نموده اند که می توان این تفسیر را از لوازم تفسیر اول دانست. @banooyeab
بسم الله الرحمن الرحیم باب دوم فصل پنجم، ششم و هفتم گفتیم که از تهذیب «قوه عاقله»، صفت «حکمت» و از تهذیب «قوه واهمه»، صفت «عدالت» و از تهذیب «قوه غضبیه»، صفت «شجاعت» و از تهذیب «قوه شهویه»، صفت «عفت» حاصل می شود و کار فرمای انها «قوه عامله» یا همان «واهمه» است (به جهت ادراک جزییات امور) که تحت فرمان عقل قرار گرفته و گفتیم که این چهار صفت مبدا جمیع فضایل اخلاقی اند. اما در مورد رذایل اخلاقی؛ باید گفت که افراط و تفریط در صفات چهارگانه «حکمت»، «عدالت»، «عفت» و «شجاعت» عامل ایجاد رذایل اخلاقی است. چنانکه افراط در صفت «حکمت» عامل ایجاد صفت «جربزه» می شود که آن تفکر در امور بیهوده و عدم ثبات فکر در موضعی معین است و از تفریط در صفت «حکمت»، صفت «بلاهت» حاصل می شود که آن تعطیلی تفکر به مقدار ضرورت است که به آن فطانت می گویند یا کمتر از حد ضرورت که جهل بسیط نامیده می شود. و دیگر افراط و تفریط در صفت «شجاعت» است که افراط در آن منجر به «تهور» و تفریط در آن موجب «جبن» می شود که «تهور» روی آوردن به اموری است که عقل حکم به دوری از آن ها می‌کند و «جبن» روی گرداندن از اموری است که نباید از آن روی گردانده شود. اما افراط و تفریط در صفت «عفت» که افراط را «شره » می گویند و آن غرق شدن در لذات جسمانی است بدون توجه به حکم عقل و شرع و دیگری «خمود» که جانب تفریط است و آن ترک اموری است که برای حفظ بدن یا بقای نسل لازم است. و در نهایت افراط و تفریط در صفت «عدالت» است که افراط در آن را «ظلم» و تفریط در آن «تمکین ظالم و ذلت در برابر اوست باوجود قدرت بر دفع ظلم». همچنانکه گفتیم تمامی فضایل اخلاقی از چهار صفت «حکمت»، «عفت»، «شجاعت» و «عدالت» ناشی می شود تمامی رذایل اخلاقی نیز از این هشت صفت نشأت می گیرد مانند مکر و حیله که از «جربزه» و تکبر که از «تهور» و سوء ظن که از «جبن» و ریا که از «شره» است. و منشأ هر صفت یکی از قوای چهارگانه است یا بیش از یکی از قوا مانند حسدی که منشا آن هم عداوت است و هم رسیدن به نعمتی که مورد حسادت است که در اولی به «قوه غضبیه» و در دومی به «قوه شهویه» باز می گردد. 💧به بانوی آب بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
هدایت شده از بانوی آب
باب دوم فصل هشتم ⛔️مشتبه شدن صفات رذیله به صفات حسنه ⚠️دانستیم که «حکمت» علم به حقایق موجودات است که از آثار آن علم الیقین و اعتقاد جازم، اطمینان نفس و ثبات خاطر است و نباید آن را با فرا گرفتن بعضی از مسائل و بیان آن بدون اعتقاد و اطمینان قلبی اشتباه گرفت. ❌اما صفت«عفت» که اطاعت «قوه شهویه» از عقل و اقدام به آنچه به صلاح معاش و معاد است و ترک خلاف ان با هدف رسیدن به کمال نفس و تحصیل سعادت دنیا و آخرت است، اما اگر غرض از این امور فریب مردم و یا محافظت از ابروی خویش و یا ترس از کسی باشد یا به جهت رسیدن به امور دنیوی یا از سر ناچاری و ناتوانی در انجام ان باشد یا به جهت نفرت از آن امور یا به جهت نگرانی از ابتلا به بعضی از امراض یا ناخوشی‌ها یا به جهت بی اطلاعی از ان ها و لذات حاصل از آن ها، این ها دیگر «عفت» به حساب نمی ایند. ادامه دارد... 💧به بانوی آب بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
باب دوم ادامه فصل هشتم ⛔️مشتبه شدن صفات رذیله به صفات حسنه. 🔴اما صفت «شجاعت» که تمکین «قوه غضبیه» از عقل است با هدف تحصیل کمال و سعادت، اما اگر شخص خود را در امور هولناک اندازد به جهت تحصیل جاه و مال و یا از خوف امیر و سردار یا به جهت فخر فروشی بر دیگران یا به جهت تعصب بر خویشان و نزدیکان و یا از روی عادت بر غالب بودن بر دیگران (چرا که عقل نیز در شرایطی حکم به فرار می دهد و این خلاف شجاعت نیست)، چنین شخصی از ملکه «شجاعت» نصیبی ندارد و منشأ صدور این امور از از او یا شهوت است یا جبن. ⛔️اما ملکه «عدالت» و آن بدان معنی است که جمیع افعال به نحو اعتدال و به فرموده عقل باشد و پاکیزه از اغراض دنیویه، همچون ریا و تسخیر دلهای مردمان و یا تحصیل مال، جاه و مقام. و اینگونه اند مابقی فضایل اخلاقی. ادامه دارد... 💧به بانوی آب بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
باب سوم فصل اول حرکات و افعالی که هر چیزی را از مرتبه نقص به کمال می رساند یا از قدرت و اختیار ما خارج است که «حرکات طبیعیه» گویند؛ (مانند رشد نطفه در شکم مادر) و یا اینکه تحت قدرت و اختیار ماست که آن را «حرکت صناعیه» می گویند (مانند آنچه نجار با قدرت و اختیار خود با چوب می سازد). و چون حرکات طبیعیه از مصادر و مبادی عالی و متعالی صادر می شود، قطعا موافق مصلحت و حکمت است و ترتیب آن اتم و احسن است، پس بر آدمی لازم است که در حرکات صناعی خود (مانند تهذیب اخلاق و تحصیل فضایل صفات) به حرکات طبیعی اقتدا کند. و چنانکه طبیعت اول قوه شهویه را به ظهور می رساند ( طلب قوت و غذا از راه ناف یا شیر مادر) و بعد غضبیه را (چنانکه طفل با گریه خود دیگران را مطلع می کند تا هنگام درد و ناراحتی او را کمک کنند یا زمانی که بزرگتر می شود میل برتری بر دیگران را دارد) و بعد از آن قوه عقل و تمیز را (که قابلیت تعلیم در او ایجاد می شود) -که در این زمان عمل طبیعت در تدبیر قوا به مرتبه کمال می رسد- پس در تهذیب اخلاق نیز باید به این ترتیت تدبیر و تکمیل نمود. پس باید در ابتدا در تهذیب قوه شهویه سعی نمود و بعد از آن غضبیه و بعد آن عاقله، که ثمره این ترتیب، تسهیل تهذیب اخلاق و آسانی ان است زیرا شکی نیست که گذشتن از غیر ضروری شهوت، از ترک جاه و برتری و نیکی در مقابل بدی و اغماض از انتقام دشمنان قوی بسی آسانتر است. و بعد از تسخیر این دو قوه، تحصیل ملکه حکمت، که از ان دو صعب تر است، به آسانی ممکن گردد.
بسم الله الرحمن الرحیم باب سوم؛ فصل دوم پنج مقدمه در تزکیه نفس: ۱.اجتناب از مصاحبت و هم نشینی با اشرار و صاحبان اخلاق بد و معاشرت با صاحبان اوصاف حسنه و توجه به چگونگی سلوک ایشان با خالق و مخلوق. ۲.مراقبت از اعمالی که از آثار صفات حسنه است؛ مانند کسی که می‌خواهد محافظت ملکه سخاوت را نماید یا آن را تحصیل کند، باید پیوسته اموال خود را به موافق طریقه عقل و شرع به مستحق بذل نماید و هر گاه میل به بخل و امساک کرد نفس خود را مورد عتاب قرار دهد. ۳.پیوسته مراقب احوال و اعمال خود باشد تا خلاف مقتضای حسن خلق از او سر نزند و در صورت بروز آن خود را تادیب کند با سرزنش و ملامت خود و یا با تحمل امور سخت و ناگوار چون روزه، صبر، نذر و ... «دو نکته مهم و کلیدی» ✅ و زنهار که در هیچ حال از خود غافل نشود (استقامت در مراقبه) چرا که غفلت کسالت آورد و به سبب کسالت فیض عالم قدس منقطع شود و ابواب فیوضات بسته شود. و از سعی و تلاش، هر روز صفات تازه ای برای انسان حاصل شود و در مرتبه کمالات و سعادات ترقی کند تا به مرتبه ای رسد که پرده طبیعت از پیش بصیرت او برداشته می شود و محل اسرار ملک و ملکوت بلکه محرم خلوت جبروت می گردد. ✅ و باید به امور دنیا و متعلقات آن بیش از قدر لازم و ضرورت توجه ننماید.» ادامه دارد...
◾️ ◾️ 🔳 ادامه باب سوم؛ فصل دوم ⚫️ در مابقی مقدمات تزکیه نفس ۴. دوری کردن از آنچه باعث تحریک شهوت و غضب است با چشم و گوش و دل. ۵. فریب نفس خود را نخورد و اعمال و رفتار خود را حمل بر صحت نکند و در پی کشف عیوب خود باشد چه از طریق دوستان یا دشمنان و یا دقت در اعمال دیگران و پی بردن به درستی و نادرستی آن وترک عمل نادرست. و در نهایت در هر شبانه روزی یکبار اهل محاسبه کشیدن از خود باشد و عمل نیک خود را با شکر پروردگار و با عمل ناپسند خود با عتاب و ملامت و توبه مقابله نماید. به 💧بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
باب سوم؛ فصل سوم؛ بخش اول ✅ تشخیص امراض نفسانی 🔶امراض قوای نفسانی یا به سبب افراط است یا تفریط یا کیفیت نامطلوب. به عنوان نمونه؛ 🔶افراط در قوه شهویه مانند خوردن غذا بدون میل و رغبت 🔶و تفریط در آن مانند ترک ازدواج و قطع نمودن نسل و کیفیت نامناسب در آن دوری نکردن از لقمه حرام و شبهه ناک است و اینگونه اند مابقی قوا. ♦️اسباب امراض نفسانی یا اسباب نفسانیه است مانند ضعیف بودن قوه ادراک به صورت مادرزادی یا اسباب خارجی‌ اند مانند همنشینی با بدان و یا اسباب جسمانیه است مانند برخی امراض که سبب کج خلقی شود. ♦️اما راه معالجه امراض نفسانی در امراض جسمانیه برای معالجه ابتدا به غذاهایی که طبع آنها ضد طبع مرض است علاج می کنند مانند خوراندن غذاهایی با طبع سرد برای مرضی که منشا آن حرارت است. اگر مرض دفع شد که فهو المطلوب اما اگر دفع نشود دوا می دهند و اگر دوا فایده نبخشد با زهر و سمومات معالجه می نمایند و در نهایت کار به قطع کردن و سوزانیدن می رسد. در امراض نفسانیه و دفع صفات رذیله نیز قاعده کلیه در معالجه همین است... ادامه دارد... 💧به بانوی آب بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
♦️باب سوم؛ فصل سوم؛ بخش دوم ✅ راه معالجه امراض نفسانی در امراض جسمانیه برای معالجه ابتدا به غذاهایی که طبع آنها ضد طبع مرض است علاج می کنند مانند خوراندن غذاهایی با طبع سرد برای مرضی که منشا آن حرارت است. اگر مرض دفع شد که فهو المطلوب اما اگر دفع نشود دوا می دهند و اگر دوا فایده نبخشد با زهر و سمومات معالجه می نمایند و در نهایت کار به قطع کردن و سوزانیدن می رسد. ✅ در امراض نفسانیه و دفع صفات رذیله نیز قاعده کلیه در معالجه همین است؛ ابتدا باید افعالی که ضد صفت رذیله اند را انجام دهند که به منزله غذای ضد مرض است. اگر فایده نبخشید به سرزنش و ملامت نفس بر آید و با خود عتاب و خطاب کند که این به منزله دوا است. 🔶 اگر باز هم فایده نکرد نوبت به زهر و سموم است که در اینجا ارتکاب اعمالی است بر خلاف آن صفت رذیله منتها با شدت بیشتر مثلا صفت جبن (ترسو بودن) را با انداختن خود در مواضع هولناک درمان کند تا جایی که ملکه تهور (بی باکی غیر عاقلانه) در او ایجاد نشود و یا اعتراف به جهل برای برطرف کردن رذیله عجب و غرور و ... . 🔶 و در نهایت اگر این امور نیز نفعی برای او نداشت شروع به ریاضت های سخت کند مانند اینکه منع کند خود را از غذا و آب و استراحت مگر به قدری که در بقای حیات احتیاج به آن است تا جایی که پا از دایره شریعت مقدسه بیرون ننهد و در این مرحله استفاده از راهنمایی استادی حاذق که علاج هر مرضی را داند مطلوب است. 💧به بانوی آب بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
◾️باب چهارم؛ مقام اول؛ فصل اول ♦️عدالت ✅عدالت حالتی است در نفس انسان که به سبب آن قادر شود بر تعدیل صفات و افعال و نگاهداشتن آنها در حد وسط به دور از افراط و تفریط. حد وسط امری واحد است به خلاف اطراف امور که دچار تکاثرند و هر چه از کثرت دورتر و به وحدت نزدیکتر افضل و اشرف است چرا که منشا هر زیبایی و شرافتی اعتدال و وحدت است. شناختن حد وسط نیز متوقف بر دانستن قواعد شریعت الهیه و نوامیس نبویه است. ✅ درجات عادل 🔶اول؛ عادل اکبر: و ان شریعت الهیه است. 🔶دوم؛ عادل اوسط: و آن سلطان عادل است که تابع شریعت مصطفویه باشد. 🔶سوم؛ عادل اصغر: و آن طلا و نقره است که رعایت مساوات در معاملات کند، که در ایه ۲۵ سوره حدید به آن ها اشاره شده: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ؛ که منظور از کتاب در ایه قران و منظور از میزان، درهم و دینار و منظور از آهن، شمشیر سلطان عادل است. ♦️و ضد عادل جابر است که آن هم درجاتی دارد: 🔶اول؛ جابر اعظم: و آن کسی است که از حکم شریعت بیرون رود. 🔶دوم؛ جابر اوسط: و ان شخصی است که از اطاعت سلطان عادل سر پیچد. 🔶سوم ؛جابر اصغر : و ان کسی است که رعایت حکم درهم و دینار نکند یا زیاده بردارد یا از حق دیگران بکاهد. 🏴 @banooyeab
بسم الله الرحمن الرحیم باب چهارم ؛ مقام اول؛ فصل دوم ✅اقسام عدالت ♦️اول: آنکه میان بندگان و خالق ایشان است. عدالت عمل به مساوات است به قدر امکان. حق -سبحانه و تعالی- بخشنده حیات و عطا کننده جمیع کمالات است، آنچه هر زنده به آن محتاج، از او اماده، و خوان نعمت و احسان و روزی از برای هر کسی نهاده که زبان از شمارش و حمد و ثنای آن قاصر است. ما به ازای این عدالت حقی واجب برای خدا بر بندگان است که آن کسب معرفت و تحصیل محبت او و سعی در به جا آوردن فرمان و جد در اطاعت پیغمبران او و انقیاد احکام شریعت و امتثال آداب دین و ملت است هر چند که توفیق اینها نیز از جمله نعمت های اوست. ♦️دوم: عدالتی که میان زندگان و ذوی الحقوق ایشان است از اموات؛ چون ادای قرض و وصیات انان و یاد آنها با صدقه و دعا. ♦️سوم: عدالتی که میان مردم است؛ چون اداکردن حقوق و رد امانات و انصاف دادن در معاملات و تعظیم بزرگان و احترام پیران و فریاد رسی مظلومان و دستگیری ضعیفان. در حدیث نبوی «ص» وارد است که برادران مومن بر یکدیگر سی حق دارند که آدمی بری الذمه نمی شود مگر با بجا آوردن آن ها، یا آنکه برادرش او را عفو کند و از کوتاهی او از ادای حقش در گذرد؛ اول... ادامه دارد... 💧به بانوی آب بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین باب چهارم؛ مقام اول؛ فصل سوم گفتیم که نهایت کمال و سعادت برای هر شخص اتصاف اوست به صفت عدالت در همه امور؛ اما اعتدال در علم: بر طالب علم لازم است که از دین و شریعت هدایت طلبد و به احادیث صحیح تمسک بجوید و از عقل سلیم در فهم آن یاری طلبد و نفس خود را به عبادت و طاعت و مجاهده و ریاضت تصفیه نماید تا قابلیت قبول آن علوم در او ایجاد شود و در جمیع امور ظاهریه و باطنیه حالت اعتدال را رعایت نماید تا امر معاش و معاد منضبط گردد و سعادت ابد را دریابد. 💧به بانوی آب بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین باب چهارم؛ مقام اول؛ فصل چهارم حقیقت عدالت این است که عقل بر جمیع قوا غالب شود. بدان که کسی که خود را اصلاح نکرده باشد قابلیت اصلاح دیگران را ندارد نه قابلیت تدبیر منزل خود را دارد و نه شایستگی رسیدگی به امور مردم را. طبیبی که باشد ورا زرد روی از او داروی سرخ رویی مجوی اما اگر کسی خود را اصلاح کرد و در میان مردم حاکم و فرمانروا شد جمیع مفاسد اصلاح می شود از این جهت است که بالاترین اقسام عدالت، عدالت پادشاه است. پیامبر اکرم ص می فرمایند: مقرب ترین مردم در روز قیامت در نزد خدا پادشاه عادل است و دورترین ایشان از رحمت خدا پادشاه ظالم است. 💧به بانوی آب بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
باب چهارم؛ مقام دوم در درمان افراط و تفریط در قوه عاقله که افراط در آن جزبزه و تفریط در آن جهل است. اما جربزه؛ که به نوعی وسواس در تفکر گفته می شود که در نهایت منجر به انکار همه اشیا و حقایق می شود مانند گروه سوفسطاییان و درمان آن رجوع به معتقدات و اعمال علمای اعلام است که در صحت تفکر شهرت داشته و بر آن استقامت دارند. اما جهل که خالی بودن نفس از علم است و در قبح آن همین کافی است که بداند جاهل فی الحقیقه انسان نیست چراکه فضیلت انسان بر سایرین به علم و معرفت است و در برخی از احادیث جهل را موجب دخول در جهنم می دانند.
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین باب چهارم؛ مقام دوم؛ فصل پنجم ✅ اما حد اعتدال قوه عاقله که آن حکمت است و ان عبارت است از علم به حقایق اشیا؛ ✅ که افضل اوصاف کمال و بالاترین صفت ربوبیت است، ✅ و به واسطه آن انسان به شرف جوار رب العالمین می رسد و داخل عالم ملائکه مقربین می شود و حیات ابدی و سعادت سرمدی از برای انسان از آن است، ✅ علم و تجرد همواره در کنار یکدیگرند بدین معنی که هر قدر صفت علم در نفس زیاد شود تجرد آن نیز زیاد می شود و صفت تجرد بالاترین مرحله ای است که برای انسان متصور است. ✅ «تجرد»؛ یعنی خود را از علایق و وابستگی های دنیوی دور کردن و برای مشاهده حقایق و حق آماده شدن و به معنی خالی کردن قلب از ماسوی الله و به معنای بریدن از دو جهان و تعینات و فانی شدن در حق می باشد. به 💧بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین باب چهارم؛ مقام دوم؛ فصل پنجم ✅ در فضیلت علم و آداب علم آموزی حضرت سید الساجدین ع می فرمایند: اگر مردم بدانند آنچه را که در طلب علم هست، هر آینه به طلب علم خواهند رفت، اگر چه باید خون های ایشان ریخته شود به دریاها فرو روند. ✅ اما آداب تعلیم: ۱. طالب علم دوری کند از پیروی شهوات نفسانیه و مصاحبت با اهل دنیا تا بی نصیب نشود از انوار قدسیه ای که محل افاضه علوم است. ۲.هدف از علم آموزی تقرب به خداوند باشد و کسب سعادت و بصیرت در دین و تکمیل عقل و تحصیل یقین نه به جهت مراء و جدال یا تفاخر بر دیگران. ۳.انچه را فهمید عمل کند تا خداوند به او کرامت فرماید علم آنچه را نمی داند. ۴.حقوق معلم را رعایت کند چرا که او پدر معنوی و والد روحانی اوست؛ در ادب و تواضع و محبت و دفاع از ابروی او و اگر خواست بر کلام او اعتراض کند بر وجهی نیکو و همراه با ادب باشد. ۵.نفس خود را از اخلاق رذیله و اوصاف ذمیمه پاک کند تا انوار علم بر او بتابد. وفقنا الله لما یحب و یرضی به 💧بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
‌•.🌻.•مقام دوم؛ ادامه فصل پنجم 💠 راه بدست آوردن باور یقینی به اصول عقاید •|| گفتیم از جمله علومی که لازم است انسان به آن بپردازد علم اصول عقاید است. که به راه های کسب آن اشاره شد. اما باید توجه کرد که این اعتقاد یقینی به اصول عقاید جز از راه دوری گناهان و انجام فرامین الهی بدست نمی آید. بدلیل اینکه فطرت انسان آرام و تدریجی به حالت اصلی خود بر می‌گردد و انسان را به مرحله باور قلبی و اعتقاد یقینی می رساند. به همین علت بود که پیامبر اکرم اوایل اسلام آوردن مسلمانان فقط به پذیرش اسلام کفایت می‌کردند.||• به 💧بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e