eitaa logo
بانوی بصیر
281 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
6.2هزار ویدیو
52 فایل
قران انسان ساز است و زن هم انسان ساز است آمده ایم تا با الگو برداری از بزرگ بانوی بصیر عالم حضرت زهرا س از به انتظار نشستن دست برداریم و در حد توان قدمی برداریم. کپی مطلب در کانال خودتون با سه تا صلوات ارتباط با ما : @mahya5110 @asmaneabie
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 🌸صبح شد، ☘یک آسمان پرواز می خواهد دلم 🌸بهترین، ☘زیبا ترین آغاز می خواهد دلم 🌸کوک شد ساز دل من، صبحدم ☘با نام تو 🌸نغمه ای شیرین تر از آواز ☘می خواهد دلم..... 🌸صبحتون عالی ☘امروزتون مملو از شادی و آرامش و مهر🌹 🌸🌸🌸 @banooyebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : امامت، منصبی ست که به دست خداست 👤 💠سمت خدا ، به ما بپیوندید 🌸🌸🌸 @banooyebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خورشت کنگر شیرازی🍛🥘😋😋 🔹مواد لازم📝 گوشت گوسفندی ۲۰۰ گرم کنگر پاک شده ۲۰۰ گرم پیاز ۱ عدد پیاز داغ ۲-۳ قاشق غذا خوری رب گوجه ‌فرنگی ۱-۲ قاشق غذا خوری زردچوبه ،ادویه خورشتی و دارچین به مقدار لازم آب نارنج یا آبغوره به مقدار لازم آلو خورشتی شیرین ۴-۵ عدد نمک و فلفل و روغن کنجد به مقدار لازم 🔹طرز تهیه🥣 ۱- ابتدا پیاز را خرد کرده و با گوشت تفت دهید تا آب گوشت کشیده شود سپس ادویه جات و فلفل را افزوده هم بزنید کمی که تفت خورد رب گوجه و بعد یک لیتر آب جوش اضافه کرده درب زود پز را میبندیم تا نیم ساعت گوشت بپزد. ۲- کنگر را در ظرفی بریزید و با حرارت کم اجازه دهید کمی نیم پز شود بعد که رنگش تغییر کرد کمی روغن ریخته و کمی سرخ کنید ۳- درب زود پز را باز کرده کنگر را اضافه کنید آلو راهم از هسته جدا کرده له کرده اضافه کنید درب رابسته ۱۰ دقیقه در زودپز بپزد ۴- در آخر خورش را در قابلمه ریخته نمک و آب نارنج و پیاز داغ طلایی را ریخته و ۱۰ دقیقه با حرارت کم با در بسته بگذارید جا بیوفتد 🔹سایر نکات📣 آلو را له میکنیم تا به عنوان چاشنی عمل کند اگر آب نارنج در دسترس نبود آبغوره یا آبلیمو بیافزایید. با این مدت پخت کنگر کاملا دندانگیر است و تردی آن زیر دندان حس میشود در صورت دلخواه میتوانید مدت زمان پختش را بیشتر کنید. کاملا سلیقه ای. نوش جان.😋😋 🌸🌸🌸 @banooyebasir
✔️ مبارزه در وجود انسان 🔹پیر مردی برای کودکش از حقایق زندگی چنین گفت : در وجود هر انسان، همیشه مبارزه ایی وجود دارد مانند ، مبارزه ی دو گرگ ✔️یکی از گرگها سمبل بدیها مثل، حسد ، غرور ، شهوت ، تکبر ، خود خواهی و ... ✔️دیگری سمبل خوبیها مثل مهربانی، عشق ، امید، و حقیقت است 🔹کودک پرسید : پدر کدام گرگ پیروز می شود؟ 🔹پدر لبخندی زد و گفت ، گرگی که تو به آن غذا می دهی .... 🌸🌸🌸 @banooyebasir
4_5956074768498165762.mp3
4.14M
موضوع: غفور بودن مثل خداوند 🎤 و زباله‌هایی که با ما دفن خواهند شد! و زباله‌هایی که با ما محشور خواهند شد! و زباله‌هایی که بوی تعفن‌شان ما را در قیامت رسوا خواهند کرد! زباله‌های روح، را باید یکی‌یکی شناخت، و یکی‌یکی تطهیر کرد! خیــــلی زود، دیر می‌شود💥. 🌸🌸🌸 @banooyebasir
🌸🌸🌸🌸🌸🌹🌸🌸🌹🌸🌹 🌸🌸🌸🌸🌹🌸🌸🌹🌸🌹 🌸🌸🌸🌹🌸🌸🌹🌸🌹 🌸🌸🌹🌸🌹🌸🌹 🌸🌹🌸🌹🌸🌹 🌸🌹🌸🌹 🌹🌸🌹 🌸🌹 🌹 👣🔥 🔰انتخاب بچه ها حواسشون به ما بود ... با دیدن این صحنه دویدن جلو ... صورتش رو چرخوند طرف شون ... برید بیرون، قاطی نشید ... یه کم به هم نگاه کردن ... مگه نمیگم از مسجد برید بیرون؟... دل دل کنان و با تردید رفتن بیرون ... . زل زد توی چشم هام ... تو می فهمی، شعور داری، فکر می کنی ... درست یا غلط تصمیم می گیری ... اختیار داری الان این وسط من رو خفه کنی یا لباسم رو ول کنی .... ولی اون گاو ؛ نه ... هر چقدر هم مفید باشه با غریزه زندگی می کنه ... بدون عقل ... بدون اختیار ... اگر شعور و اختیار رو ازت بگیرن، فکر می کنی کی بهتر و مفیدتره ... تو یا گاو؟ ... هم می فهمیدم چی میگه ... هم نمی فهمیدم ... . من نمی دونم چی بهت گذشته و چه سرنوشتی داشتی... اما می دونم؛ ما این دنیا رو با انتخاب های غلط به گند کشیدیم ... ما تصمیم گرفتیم که غلط باشیم پس جواب ها و رفتارهامون غلط میشه ... و گند می زنیم به دنیایی که سهم دیگران هم هست ... مکث عمیقی کرد ... حالا انتخاب تو چیه؟ ... یقه اش رو ول کردم ... خم شد، کت کتانم رو از روی زمین براشت، داد دستم و گفت ... به سلامت ... من از در رفتم بیرون و بچه ها با حالت نگران و مضطرب دویدن داخل ... برگشتم خونه ... خیلی به هم ریخته و کلافه بودم ... ولا شدم روی تخت ... تمام روز همون طور داشتم به حرف هاش فکر می کردم ... به اینکه اگر مادرم، انتخاب دیگه ای داشت ... اگر من، از پرورشگاه فرار نکرده بودم ... اگر وارد گروه قاچاق نشده بودم ... اگر ... اگر ... تمام روز به انتخاب هام فکر کردم ... و اینکه اون وقت، می تونستم سرنوشت دیگه ای داشته باشم؟ ... چه سرنوشتی؟ ... . همون طور که دراز کشیده بودم از پنجره به آسمان نگاه کردم ... . تو واقعا زنده ای؟ ... پس چرا هیچ وقت کاری برای من نکردی؟ ... چرا هیچ وقت کمکم نکردی؟ ... جایی قرار دارم که هیچ حرفی رو باور نمی کنم ... اگر واقعا زنده ای؛ خودت رو به من نشون بده ... اگر با چشم هام ببینمت ... قسم می خورم بهت ایمان میارم ... پ.ن سعی کنین در مورد حاج آقا قضاوت نکنین کارشو بلده ... نویسنده: 🌸🌸🌸 @banooyebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°💚 هر روز... روز ِتوست هر ثانیه وُ دقیقه ... بهِ بهانه‌ی نام وُ یادت نان بر سفره‌مان است و دل‌ِمان ... قُرصِ قرص است از این‌که امام زمان داریم! از پدر مهربان‌تَر... از مادر دل‌سوزتَر... و رفیقی شَفیق ؛ خوش ‌بحال ما که |تو| را داریم. 🌸🌸🌸 @banooyebasir
خوشبختی ؛ همین درکنارهم بودنهاست همین دوست داشتن هاست خوشبختی ؛ همین لحظه های ماست همین ثانیه هاییست که درشتاب زندگی گمشان کردیم خوشبختی یعنی همین لحظه های نابِ باهم بودن سلام 😍 صبح زیبای پاییزی تون بخیر🍁 🌸🌸🌸 @banooyebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ: سحرخیزی و ریسک پذیری در زندگی 👤 💠سمت خدا ، به ما بپیوندید 🌸🌸🌸 @banooyebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰استدلال فطری از لسان استاد قرائتی ✅بسیار عالی ، پیشنهاد دانلود 🌸🌸🌸 @banooyebasir
❤️ 🔔 گیر کار کجاست؟! ✅ آیت الله مجتهدی تهرانی: کسانی که به هر دری می زنند ولی کارشان درست نمیشود، برای این است که نماز اول وقت نمیخوانند. 🌸🌸🌸 @banooyebasir
✅ به كودك بياموزيد شدن اشكالي ندارد؛ ولي نبايد عصبانيتش را به شكل نادرست و خلاف عرف نشان دهد. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🔹 كودك را كنيد كه درباره احساساتش با شما حرف بزند. نام احساستان را به كودك بگوييد و درحال انجام كارها با او حرف بزنيد و اطمينان يابيد كه با رفتارتان به او مي‌آموزيد كه چگونه احساساتش را بروز دهد. 🌸🌸🌸 @banooyebaair
51.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام به همه ی خانم های گل گروه❤️ یه دیزاین ناخن آوردیم براتون معرکه اس💅 امروز دیگه تکراری بودن رو رها کن😍 🌸🌸🌸 @banooyebasir
بانوی بصیر
#معمای_ریاضی باهوشا دست به کار بشن😎 به جای علامت سوال چه عددی باید قرار بگیرد؟🧐🤓 🌸🌸🌸🌸 @banooyeb
معما📣📣📣📣📣 پاسخ عدد 6 است.👌 زیرا خانه های آبی جای اعداد تک رقمی و خانه های بنفش جای اعداد دو رقمی هستند.😊 حال از روابط بین هر ردیف میفهمیم که عدد وسط برابر مجموع اختلاف های خودش با دو عدد راستی و چپی می باشد.😊 به عبارت دیگر:🌸 در ردیف اول عدد وسط 7 است که اختلافش با 5 برابر 2 و اختلافش با 12 برابر 5 می باشد که مجموع این دو اختلاف برابر خود 7 است.😊 در ردیف دوم عدد وسط 9 است که اختلافش با 17 برابر 8 و اختلافش با 10 برابر 1 می باشد که مجموع این دو اختلاف برابر خود 9 است.👌 در ردیف سوم عدد وسط 12 است که اختلافش با 5 برابر 7 و اختلافش با 17 برابر 5 می باشد که مجموع این دو اختلاف برابر خود 12 است.👌 حال در ردیف چهارم عدد وسط 8 است که اختلافش با 2 برابر 6 است. پس اختلافش با جواب باید برابر 2 باشد که طبق این جواب 6 یا 10 است و چون رنگ مکان علامت سوال آبی است پس عدد باید تک رقمی باشد و 6 جواب صحیح است.😊🌸 🌸🌸🌸 @banooyebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 اگر دل تنگ قاسم عزیز شدید این نماهنگ گوش بفرمایید التماس دعای ظهور ❤️ شهید مهدی زین الدین: هر کس در شهدا را یاد کند، هم او را نزد یاد میکنند. 💠شهدا را یاد کنید حتی با ذکر یک 🌸🌸🌸 @banooyebasir
🌸🌸🌸🌸🌸🌹🌸🌸🌹🌸🌹 🌸🌸🌸🌸🌹🌸🌸🌹🌸🌹 🌸🌸🌸🌹🌸🌸🌹🌸🌹 🌸🌸🌹🌸🌹🌸🌹 🌸🌹🌸🌹🌸🌹 🌸🌹🌸🌹 🌹🌸🌹 🌸🌹 🌹 👣🔥 🔰خدا نیامد اون شب دیگه قرآن گوش نکردم تا وضعیت مشخص بشه... نه تنها اون شب، بلکه فردا، پس فردا و ... مسجد هم نرفتم و ارتباطم رو با همه قطع کردم ... یک هفته ... 10 روز ... و یک ماه گذشت ... اما از خدا خبری نشد ... هر بار که از خونه بیرون می رفتم یا برمی گشتم؛ منتظر خدا یا نشانه از اون بودم ... برای خودم هم عجیب بود؛ واقعا منتظر دیدنش بودم ... اون شب برگشتم خونه ... چشمم به Mp3 player افتاد ... تمام مدت این یه ماه روی دراور بود ... چند لحظه بهش نگاه کردم ... نگه داشتنش چه ارزشی داشت؟ ... حرف های یک خدای مرده ...  با ناراحتی برش داشتم و بدون فکر انداختمش توی سطل زباله ... نهار نخورده بودم ... برای همین خودم رو به خوردن همبرگر دعوت کردم ... بعد هم رفتم بار ... اعصابم خورد بود ... حس می کردم یه ضربه روحی شدید بهم وارد شده ... انگار یکی بهم خیانت کرده بود ... بی حوصله، تنها و عصبی بودم ... تمام حالت های قدیم داشت برمی گشت سراغم ... انگار رفته بودم سر نقطه اول ... دو سالی می شد که به هیچی لب نزده بودم ... چند ساعت بعد داشتم بدون تعادل توی خیابون راه می رفتم ... بی دلیل می خندیدم و عربده می کشیدم ... دیگه چیزی رو به خاطر ندارم ... . اولین صحنه بعد از به هوش اومدنم توی بیمارستان بود ... سرم داشت می ترکید و تمام بدنم درد می کرد ... کوچک ترین شعاع نور، چشم هام رو آزار می داد ... سر که چرخوندم، از پنجره اتاق بیمارستان، یه افسر پلیس رو توی راهرو دیدم... اومدم به خودم تکانی بدم که ... دستم به تخت دستبند زده شده بود ... . اوه نه استنلی ... این امکان نداره ... دوباره ... بی رمق افتادم روی تخت ... نمی تونستم چیزی رو که می دیدم، باور می کردم ... ... نویسنده: 🌸🌸🌸 @banooyebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼کی شود در ندبه های جمعه پیدایت کنم 🌼گوشه ای تنها نشینم تا تماشایت کنم 🌼می نویسم روی هر گل نام زیبای تو را 🌼تا که شاید این روزجمعه ملاقاتت کنم 🌼السلام علیک یاصاحب الزمان 🌸🌸🌸 @banooyebasir