فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 پنج روش حضرت زهرا (س) برای دفاع از ولایت
🔸حجت الاسلام والمسلمین رفیعی
🖤 با ما همراه باشید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1297023018Cec154516f5
مقام عرشی حضرتزهرا_17.mp3
12.71M
#مقام_عرشی_حضرت_زهرا "س" ۱۷
✨ پیشگوئیهای نوستراداموس در چهارصد سال قبل ؛
درمورد حادثهی انقلاب اسلامی
و درپی آن، حکومت آخرین فرزند پیغمبر اسلام ...
✦ واکنش ابرقدرتها به این پیشگویی چه بود؟
b2n.ir/566717
#استاد_شجاعی
🖤 با ما همراه باشید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1297023018Cec154516f5
#خاکهاينرمکوشک🪴
#قسمتپنجاهنهم🪴
🌿﷽🌿
غرض و مرض
همسر شهید
تا بعد از شهادتش، هیچ وقت نفهیمدم تو جبهه مسؤولیت مهمی دارد. خیلی از فامیل و در و همسایه هم نفهمیدند.
گاهی که صحبت منطقه رفتن او پیش می آمد، بعضی از آشناها می گفتند: «این شوهر تو از جبهه چی می خواد
که این قدر می ره؟»
یک بار تو همسایه ها صحبت همین حرفها بود. یکی از زنها گفت: «من که می گم آقاي برونسی از زن و بچه اش
سیر شده که می ره جبهه و پیش او نا نمی مونه.»
کسی تحویلش نگرفت. تا دست و پاي بیشتري بزند، ادامه داد: «آدم اگر رویی و محبتی ببینه، بالاخره ملاحظه ي
زن و زندگی رو هم حتماً می کنه دیگه.»
حرفش به دلم سنگینی کرد. نمی توانم غرض داشت یا مرض؟! هرچه بود، چیزي نگفتم. سرم را انداختم پایین و با
ناراحتی آمدم خانه.
همان موقع عبدالحسین هم مرخصی بود. حرف آن زن را به اش گفتم. فهمید خیلی ناراحت شده ام. شاید براي
طبیعی جلوه دادن موضوع،
خندید و گفت: «می دونی من باید چکار کنم؟»
گفتم: «نه»
گفت: «باید یک صندلی تو کوچه بگذارم و همسایه ها رو جمع کنم، بعد به شون بگم که بابا! من زن و بچه ام رو
دوست دارم، خیلی هم دوست دارم، اما جبهه واجبتره.»
خنده از لبش رفت. تو چشمهام نگاه کرد و پی حرفش را گرفت: «اون خانمی که این حرف رو به تو زده، لابد نمی
دونه زن و بچه ي من این جا در امن و امان هستن، ولی تو مرز خیلی ها هستن که خونه و همه چیزشون از بین
رفته و اصلاً امنیت ندارن.»
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
🖤 با ما همراه باشید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1297023018Cec154516f5
#ما_منتظر_منتقم_فـاطـمـــه_هستیم🖤
آن فـرقـه کـه تیشـه بـه نخـل فـدک زدنـد
بـر قـلـب پـاک خـتـم رســولان نـمک زدنـد
مــهــدیۜ بـیـا ز قـاتـل مـــادر ســوال کــن
زهــــرا ۜ چه کرده بود که او را کتک زدند؟
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا_س
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#بر_قاتل_حضرت_زهرا_لعنت
🖤 با ما همراه باشید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1297023018Cec154516f5
🥀سلام صبحتون فاطمی🖤
روزتون را به شکرانه
هرآنچه خدا داده آغاز کنید
🥀الهی روزیتون فراوان و
پر از خیر و برکت باشه🥀
🥀تنتون سالم و دلتون پر
از عشق و آرامش باشه
🥀و به حق بانوی دوعالم
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)🖤
حاجت روا بشید ان شاء الله 🤲
🖤 با ما همراه باشید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1297023018Cec154516f5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #فیلم | شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
🥀 ناحلة الجسم یعنی ...
#مناسبت #فاطمیه
#حضرت_زهرا_سلاماللهعلیها
🖤 با ما همراه باشید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1297023018Cec154516f5
🔅 #پندانه
✍ هیچکس کامل نیست...
🔹#روانشناسی نشون داده اگه کسی ظاهرا سرد و بیاحساسه؛ وجودش سراسر #قلبه.
🔸اگه کسی روت حساسه و زود از کارات عصبی میشه؛ یعنی براش #مهمی و #دوستت داره.
🔹اگه کسی زودرنجه یعنی به #محبت نیاز داره.
🔸اگه کسی خستهست یعنی زیاد #منتظر بوده.
🔹اگه کسی چیزی رو زیاد بروز نمیده، بیاحساس نیست فقط زیادی اعتماد کرده و #ضربه خورده.
🔸یعنی هر ایرادی توی هرکسی دیدی سعی کن درکش کنی چون هیچکدوممون کامل نیستیم...
🖤 با ما همراه باشید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1297023018Cec154516f5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمل جراحی زیبایی
#احکام_به_زبان_ساده
#علی_زکریایی
🖤 با ما همراه باشید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1297023018Cec154516f5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فاطمیه | ما مرد جنگیم اما چرا...
♦️🎥 حکایت عجیب گلایه از امام زمان(عج) در حرم امام رضا(ع)
آسید حسین من و جدم علی مرد جنگیم اما چرا مادرمون رو زدن
#حجتالاسلام_استاد_عالی
🖤 با ما همراه باشید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1297023018Cec154516f5
نارنگی مفید برای کودکان
نارنگی از میوه هایی محسوب می شود که اگر به اندازه مصرف شود برای کودکان بسیار مفید است. مصرف نارنگی در کودکان باعث می شود که دستگاه گوارش سالم تری داشته باشند و کمتر دچار یبوست شوند. علاوه بر این باعث می شود که هضم غذا آسان تر انجام شود.
🖤 با ما همراه باشید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1297023018Cec154516f5
#در_اولویت_بودن_همسر
💠 بیشتر زوجین قبل از ازدواج و در دوران نامزدی به همدیگر تعارف میکنند مثلاً درب ماشین را برای هم باز میکنند، صندلی میز غذاخوری را بیرون میکشند و با دقت به حرفهای هم گوش میکنند؛ اما بعد از ازدواج اکثر این رفتارها ترک میشود.
💠 زوجین موفق همدیگر را در اولویت هر کاری قرار میدهند. البته این به معنای این نیست که زن و مرد رفتار رسمی با همدیگر دارند و مدام در حال تعارف کردن هستند! بلکه منظور این است که زن و شوهر به حرفهای طرف مقابل علاقه نشان میدهند، او را جدی میگیرند و رفتار #احترام آمیزی دارند. در واقع #زوجین_موفق برای یکدیگر وقت میگذارند و از افکار، احساسات، علایق و مشکلات طرف مقابل سرسری و به سادگی نمیگذرند!
🖤 با ما همراه باشید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1297023018Cec154516f5
🔴 پیشرفت زن ومرد درچیست؟
🔰 حاج اسماعیل #دولابی:
💠 از #حدیث_کسا، ادبِ صحبت کردن با فرزندان و شوهر و همسر را بیاموزید. وقتی میخواهید از منزل خارج شوید، اهل خانه را خشنود کنید و بیرون بیایید.
💠 وقتی هم خواستید وارد خانه شوید، بیرونِ در استغفار کنید و صلوات بفرستید، هر ناراحتی که دارید بیرون بگذارید و با روی خوش داخل [خانه] شوید. اهل خانه هم با روی خوش به استقبال شما بیایند.
💠 کمال زن و مرد در این است.
🖤 با ما همراه باشید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1297023018Cec154516f5
مقام عرشی حضرتزهرا_18.mp3
11.42M
#مقام_عرشی_حضرت_زهرا "س" ۱۸
✨موجِ آخرالزمانی ایجاد شده در عالَم،
برای شناخت منجی و طلب او، به شدت و با سرعت فوقالعاده، وسیع و وسیعتر میشود!
و همانگونه که وقوعِ ناگهانی انقلاب، موجب تحیّر امپریالیسم جهانی شد؛
نزدیک است روزیکه؛
✦واقعهی ظهور نیز، در اوج تحیّر و ناباوری دنیا، اتفاق بیفتد.
از کجا میتوان این ادّعا را ثابت کرد؟!
taaghche.com/book/49318
#استاد_شجاعی
🖤 با ما همراه باشید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1297023018Cec154516f5
#خاکهاينرمکوشک🪴
#قسمتشصت🪴
🌿﷽🌿
عشق به فرزند
حجت الاسلام محمد رضا رضایی
هر دو ساکن مشهد شده بودیم و هر دو درگیر مسائل انقلاب بودیم. رو همین حساب، خانه ي آنها زیاد رفت و آمد
داشتم. یکی از فامیلهاي آقاي برونسی، یک جوان دبیرستان بود به اسم عباس اکبري. یک روز آمد پیشم. از حال و
هواش معلوم بود موضوع مهمی را می خواهد بگوید. سلام کرده و نکرده، با تعجب گفت: «من نمی دونستم اوستا
عبدالحسین تا این حد شما رو دوست داشته باشه!»
حرفش برام غیر منتظره بود. کنجکاو شدم بدانم جریان چیست. پرسیدم: «چطور؟»
گفت: «همین که شما خونه ي اونها زیاد رفت و آمد داري، خیلی از قوم و خویشها راضی نیستند.»
تا آن موقع همچین چیزي را نمی دانستم. با چشمهاي گرد شده ام پرسیدم: «چرا؟»
«رو حساب همین مسائل سیاسی و مثلاً زندان رفتن اوستا عبدالحسین، و از این جور حرفها.»
گفتم: «حتماً اینها رو از چشم من می بینن؟»
«خوب بله دیگه.»
لخبندي زدم و گفتم: «بنده هاي خدا نمی دونن که من اگر تو خدمت به انقلاب توفیقی هم دارم، مدیون آقاي
برونسی هستم.»
مکث کردم و پی صحبت، با خونسردي پرسیدم: «حالا کدوم قوم و خویشها ناراضی هستن؟»
اسم بعضی ها را برد: نزدیکترین افراد بودند به آقاي برونسی. ادامه داد: «دیروز که اون جا بودم، همه شون اومده
بودن که اتمام حجت کنن.»
«چه اتمام حجتی؟»
«پا تو یک کفش کرده بودن که از این به بعد اگه رضایی بخواد بیاد خونه ي تو، دیگه ما پا تو خونه ات نمی
گذاریم.»
دستی به محاسنم کشیدم.سرم را بالا و پایین تکان دادم و ناباورانه گفتم:«عجب!»
پرسیدم:«خوب آقاي برونسی چی گفت؟»
«اولش خیلی حرف زد و اونا رو نصحیت کرد، ولی وقتی دید که از خر شیطون پایین نمی آن، همچنین جدي و
خاطر جمع، به همه شون گفت: من از یک یک شما می گذرم و از رضایی نه.»
اصلاً همه ماتشون برد، اوستا عبدالحسین هم شاید براي این که شوکه نشن، گفت: آقاي رضایی داره به انقلاب
خدمت می کنه و دوستی ما به خاطر خداست.»...
از علاقه ي او به خودم خبر داشتم، ولی دیگر نمی دانستم تا این حد زیاد باشد.
چند روزي از آن ماجرا گذشت. حسن " 1 ". آن وقتها هنوز دبستان نمی رفت.یک روز داشت با بچه اي که همسن
و سال خودش بود، بازي می کرد. نمی دانم چکار کرد که صداي جیغ و داد بچه بلند شد.رفتم جلو، دست حسن را
گرفتم و آوردم این طرف. براي خالی نبودن عریضه، یکی، دوتا هم، خیلی آهسته، زدم پشت کله اش. او هم کوتاهی
نکرد و یکدفعه زد زیر گریه. دستش را از دستم کشید بیرون و دوید تو خانه.
از گریه افتادنش، خودم هم ناراحت شده بودم، ولی دیگر کاري نمی شد کرد. چند لحظه ي بعد، آقاي برونسی با
حسن آمد بیرون.انتظار داشتم مثل همیشه با قیافه ي خندان ببینمش، ولی ناراحت بود!یعنی نه لبخندي به لبش
بود و نه هم به من نگاه می کرد؛ یک برخورد بی سابقه.
آمد یکی، دو قدمی ام ایستاد.انگار می خواست چیزي بگوید، ولی ملاحظه می کرد.نگاهش را دوخت به
زمین.بالاخره به حرف آمد و با لحنی بین حالت جدي و نیمه جدي، گفت:«کسی حق نداره دست رو بچه ي من
بلند کنه!»
یک آن جا خوردم.با آن همه عشق و علاقه که به من داشت، این حرف ازش بعید بود.شاید براي همین خیلی رو
دلم سنگینی کرد.
بعداً که احساسات را کنار گذاشتم و منطقی به قضیه نگاه کردم، دیدم تا چه حد، بچه هایش را دوست دارد.
پاورقی
-1 فرزند بزرگ شهید برونسی
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
🖤 با ما همراه باشید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1297023018Cec154516f5