#سفرنامه_خوزستان
از فرودگاه زیاد به چشمم آمد.
یک خانم جوان با دو پسربچه کوچکِ به قول معروف شیر به شیره و همسرش که هیچ نقشی ظاهرا در خصوص بچهها نداشت.
پسر کوچک که آویزان مادر بود و پسر بزرگتر هم مدام نق میزد و گریه میکرد و بیچاره زن که نمیدانست کدام را آرام کند.
و پدر هیچ! پدر نگاه! آنقدر که گفتم لابد پدر نیست مثلا دایی یا عمو است که خیلی حسی ندارد هرچند باز هم عجیب بود.
و مادر بیچاره هرچند، وروجک داری میکرد ولی خوووووب حواسش بود که موهایش یک وقتی یک سانتی زیر شال دور گردنش نماند که حیف میشود.
مدام مرتبشان میکرد.
رزق من شد صندلی شماره ۲۹f یعنی درست آخرین صندلی.
چشم تان روز بد نبیند مادر و پسرها و همسر بینقش صندلی جلویی نشستند و باید تا اهواز، با گریه و نق بچهها و دادِ مادرِ بیچاره سر میکردم.
پسر بزرگتر صندلی داشت ولی پسر کوچک، نه و مادر به میهماندار گفت باید یک کمربند بدهید تا بچه را به کمربند خودم ببندم. ولی خوب جواب گرفت کمربند بچه نداریم.
حالا اعتراض پشت اعتراض که چه وضعیه مگه قانون پرواز این نیست؟ مگه میشه بچه بدون کمربند باشه و هزار تا مگه میشه مگه داریم دیگه....
ولی نه من نه میهماندار و نه هیچکس دیگر به مادر پسرها نگفتیم که بی قانونی بد است همیشه و همه جا و برای همه کس.
حتی تو که حجاب، قانون کشور را رعایت نمیکنی! تازه نه جیغ و داد که صدای تذکر کسی را هم برنمیتابی....
و او به ولنگاری و داد و بیداد خود ادامه داد و ما به سکوت کشندهمان....
و این سکوت آخر همه ارزشهامان را برباد خواهد داد....
#خوزستان
#دختران_حاج_قاسم
🏷 بانوی پیشران
https://eitaa.com/banooyepishran
#سفرنامه_خوزستان
حاج آقا قبیتی روحانی و جهادی است. مدرسه داری میکند هیات داری میکند. ایام سیل خوزستان با دیگر جوانان و روحانیون پای درد مردم ایستاده و سیل بند زده اند و خلاصه درد مردم #خوزستان را درد خودش میداند.
خیلی جوان است ولی پیر میدان جهاد است.
با همسرش آمده فرودگاه استقبال در حالی که دختر کوچولوی بانمکش را به بغل گرفته.
و از هر دری که میخواهیم رد بشویم، نه به تعارف، که بفرما میزند و ما باید رد شویم.
چمدانم را دیگر راضی نمیشوم حاج آقا بیاورد. همه اینها نشانه اینست که سبک حاج آقا، از این سبکهای قدیمی عربی که زن باید یک ده متری پشت شوهرش راه برود و بچه را بغل نمیکند و زشت میداند، نیست.
یعنی قشنگ، هوای زن و بچه را دارد.
آمدیم محل اسکان هم بدو بدو میوه میشوید و میگوید: "مرد باید حسابی کدبانو باشه😊"
حاج آقا و همسر مهربانِ قرآنیاش و ضحی کوچولو میروند تا من استراحت کنم.
همزمان که صدای در آمد، خانمی گفت شام آوردهام.
گویا در روزهایی که میهمان مردم میهماننواز #خوزستان هستم قرار است این بانوی محجبه و عزیز غذای خانگی بیاورد و انگار کنم #خوزستان خانهام است که هست!
حاج آقا میآیند که برویم هیات و در گذر از کوچه و خیابانها می رسیم به منطقهای پر از مغازههای سنگ قبر و گل و من یاد بهشت زهرای خودمان میافتم که حاج آقا ماشین را میزنند کنار و میگویند: "خوب این سفر را با زیارت شهدا شروع میکنیم."
یعنی سلیقه در اوج....
ناباورانه #شهید_علی_هاشمی که چقدر تهران پی مزارش بودم، را در برابر چشمانم میبینم.
آقا سال ۹۵ فرموده بودند: "سردار جوان عرب خوزستانی #شهید_علی_هاشمی نماد هماهنگ حرکت اقوام در دفاع از اسلام و انقلاب است."
باورم نمیشود این نعمت را که قدم گذاشتهام بر خاکی که آقا همین یک ماه پیش در دیدار اهالی #خوزستان و کرمان فرموده بودند: "#خوزستان استان ممتاز است چون خونِ شهیدانِ همهی استانهای کشور بر روی خاک #خوزستان ریخته شده."
دلم میخواهد تنها باشم کنار مزار شهدایی که سالها چشم انتظار آغوش خاک وطن خودشان را بوده اند.
آمدیم سر مزار شهدای #مدافع_حرم.
#خوزستان ۲۴ هزار شهید دارد درست مثل تهران ولی جمعیت خوزستان ۵ ملیون است و تهران بالای ۱۰ ملیون😭
این مردم مقاوم و #جان_فدای_ایران لیاقت بهترینها را دارند فقط بابت پاسداری از میهن و وطن...
دلم میخواهد ساعتها سجده بیفتم به این خاک پاک ولی باید برویم... دخترانی که قرار است معتکف شوند، جشن گرفتهاند برای پدرانشان.
#خوزستان
#دختران_حاج_قاسم
🏷 بانوی پیشران
https://eitaa.com/banooyepishran
#سفرنامه_خوزستان
قدیمیترها اهل حکمت بودند.
خواسته و ناخواسته حکیمانه حرف میزدند و حکیمانه پند میگفتند و حکیمانه توصیه میکردند.
جشن پدر دختریِ شب میلادِ #دختران_حاج_قاسم بعد از کلی مجلس گرمیِ حاج آقای علیپور، ۴ پدر را صدا زدند برای مسابقه با حضور دخترهاشان.
از همین سبکهای قدیمیِ حوصله سر برِ سوالِ درگوشی از دختر و جواب از پدر که ببینند چقدر پدر، دخترش را میشناسد، که برای من پر شد از حکمت.
"بهترین دوست دخترتان کیست؟"
و پدرها باید نامِ دوستِ صمیمی دخترشان را میگفتند، به قاعده اگر پدری بلد باشند.
اولین پدر سن و سالدار بود و دخترش هم عقد بسته و خیلی تامل کرد در پاسخگویی.
من که در همان لحظات اول دلم سوخت برای دختر و لابد بقیه هم.
و جواب پدر بعد از کلی انتظار: "بهترین دوست دخترم قاعدتا همسر اوست"
نه من نه مجری و نه یحتمل بقیه حضار متوجه نشدیم اسم دوست صمیمی دخترش را میدانست یا نه ولی به نظرم در آن لحظات پرالتهاب برای دختر، این پاسخ خیلی تلنگر بود. برای دخترش و برای همه دختران جمع.
و اصلا هم مهم نیست که پدر اسم دوست دخترش را میدانست یا نه ولی مهم این بود در یک زمان دقیق و پر توجه، مهم ترین و حکیمانهترین نکتهای را که میتوانست به دخترش یادآور شد.
قدیمیتر ها حکیم بودند به اعتبار تربیت و تجربه و نان حلال و پایبندی به دانستههای دینی و حتی عرفی.
قدیمیتر ها یکجور هایی ترجمه این روایت حضرت باقرالعلوم علیه صلوات الله بودند که فرمود: من عَمِلَ بما یعلم عَلَّمه الله ما لایعلم...
🏷 بانوی پیشران
https://eitaa.com/banooyepishran
#سفرنامه_خوزستان
جمع کردن ۱۱۰ دختر سمپادی و غیر سمپادی، دانشجو معلم و کنکوری کار سادهای نیست.
برنامهریزی برای این مخاطب هم کار سادهای نیست.
حالا اگر دخترها قبل از این کتاب #طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن را هم خوانده باشند، کار هم سهلتر میشود و هم سختتر.
واقعا وقتی میرفتم که در میان این دختران #اعتکاف را بگذرانم در خوف و رجا بودم.
نه از طراحی برنامهها خبر داشتم و نه وقت زیادی برای تولید محتوای متناسب برای مخاطبی که نمیشناختمش.
با حاج آقای قبیتی هم کلی صحبت کرده بودم ولی نیاز بود فضا را ببینم و دختران را محکی بزنم بعد دستم بیاید چه موضوعی را چگونه ارائه کنم.
ولی این چند روز بیش از آنکه ارائه کننده باشم، یاد گرفتم. با جان دل باور کردم چرا #رهبر_عزیز_انقلاب، چهل سالِ پیش روی انقلاب و کشور را به دست این نوجوانها سپردهاند و چرا آیندهی این کشور، با این نسل، درخشان و پر امید خواهد بود!
دختران دهه هشتادیِ دم دمای نود، سوالاتی میپرسیدند که حکایت داشت از تفکری که در پس این سوال نهفته بود و به بودن در کنار چنین دختران و چنین نسلی افتخار میکردم.
فرصت گذشت و من در مسیر برگشت و بعد از آن، مدام آرزو میکنم کاش فرصت بیشتر بود و فلان موضوع را هم با هم مباحثه میکردیم.
#اعتکاف معنوی همراه با #اعتکاف اندیشه و عمق بخشی به باورهای معنوی فرصت گرانبهایی بود که مرغ دلم را هنوز تا اهواز و تا #مسجد_خاتم_الانبیاء پر میدهد.
#دختران_حاج_قاسم
#اعتکاف
🏷 بانوی پیشران
https://eitaa.com/banooyepishran
#سفرنامه_خوزستان
پیرزن کلی روی صورتش خالکوبی داشت. یک شال مشکی را عین عربها روی سرش چنان بسته که بدون هیچ گیره و سوزنی صاف نشسته و تکان نمیخورد. تمام مدت که مادر شهید مدافع حرم صحبت میکرد، من آدمها را ورانداز میکردم. نمیدانم چرا چشمم روی پیرزن ماند.
ارزیابیهای اولیه، مدام گرا میداد تو چطور میتوانی با این معتکفین سن بالا و اغلب هم عرب زبان آنهم بعد دو روز حضور میان نوجوانهای معتکف و پرنشاط مسجد خاتم الانبیا ارتباط برقرار کنی؟!
میکروفون که رسید دستم، همان پیرزن با همهی آن همه خالکوبی، یک میکروفونِ دیگر را دست گرفت و شروع کرد به خواندن دعای عظم البلاء؛ حالا بماند چطوری میخواند.
بالاخره واقعا نوبت صحبت من شد و مخاطبِ خسته که لابد از صبح چند منبر برایش تدارک دیده بودند همراه من، شروع کرد به صحبت کردن.
پرسیدم عربی صحبت کنم یا فارسی که یک خانم گفت من عربی بلد نیستم و همه گفتند عربی.
خانم معلمها و مدیرهای با حال اهواز حواسشان نبود که دارم ساکتشان میکنم.
فقط یک معلم میتواند به یک معلم رودست بزند.😊
پرسیدم چرا آمدید اعتکاف؟ نشسته بودید خانه و از روزهای تعطیلات کیف میکردید!!
و رفتیم و رفتیم تا خودِ خودِ انتخابات.
گذر از اعتکاف معنوی به سمت اعتکاف سیاسی و ضرورت دعوت همکار و خانواده و شاگردان به مشارکت در انتخابات و #تواصی شد تمام ثمره آن شب.
بنای صحبت در باب #انتخابات را نداشتم اما وقتی نشستم پای حرف مادر شهید مدافع حرم، این جرقه خورد به ذهنم که آدمها با #انتخاب هاشان ارزش میگیرند.
ما اصل هبوطمان به زمین ریشه در یک #انتخاب داشته که حرف خدا را باور کنی یا حرف ابلیس را و اگر #انتخاب غلط بکنی، نه خودت و همسرت که تمام نسلت تا قیامِ قیامت در شرایط پس از #انتخاب تو سر خواهند کرد.
#انتخابها همیشه سرنوشت سازند. برای ما و زندگی و آیندهمان و حتی برای رژیم شیطان.
ما شیعه بودن را از یک #انتخاب شیرین در روز عید غدیر داریم، هرچند شهادت مادرمان زهرای مرضیه صلوات الله عليها را هم از یک سکوت تلخ و مرگبار یا برخورد بیمسوولیت با #انتخاب قبلی و یک کودتای پر دسیسه در سقیفه داریم. هرچند بانوی دو عالم دستان حسنین را گرفت و خانه به خانهی مدینه در زد تا زنجیره #تواصی را حفظ کند ولی رژیم شیطان کمر بسته بود، رای مردم را بیثمر و بیاثر جلوه دهد و رسانه شیطان بر اراده و #انتخاب انسان غلبه کرد.
حکمیت امیرمومنان نیز حاصل حضور نابخردانه ابوموسی در یک #انتخاب بود و شهادت امیرمومنان نیز و عاشورا و ....
و این روزها که تمام تلاش رژیم شیطان را برای بیثمر نشان دادن تکتک #انتخاب هایمان شاهدیم، باور کنیم که دوباره خیز برداشته اند، علی را از ولایت دور کنند.
#تواصی به حضور باطل السحر رژیم شیطان خواهد بود...
درباره زنجیره #تواصی باز خواهم نوشت به اذن الهی...
🏷 بانوی پیشران
https://eitaa.com/banooyepishran