دیروز تولد پدرم بود... از تک تک بچه ها خواستم به باباجون تبریک بگن و آخرش نادیا یه کلیپ خوشگل ازش درست کرد‌... فرستادیم برا باباجون☺️ گفتم ایده بگیرید برای تولد ... حتما لازم نیست هدیه مادی تهیه کنیم... گاهی یه تبریک خیلی ماندگار تر و ارزشمند تره☺️

#نظم #برنامه_ریزی به خانواده‌ی بزرگ ما بپیوندید☺️👇 http://eitaa.com/bano_sadeghy

کارهای عقب افتاده دیگه برای ما بانوی منظمی ها معنی نداره! خیلی از این نتایج تو کانالشون هست که زیرو رو کرده زندگیاشونو😍 #نتایج #دوره_بانوی_منظم

این روزها خیلی پیام دارم از اینکه با فرزندم مشکل دارم... در روابط با همسرم مشکل دارم... درگیر مشکلات اقتصادی هستیم .... اول به خودم تذکر میدم؛قرآن نسخه زندگی بهتر برای ماست.... و قطعا راه حل تمام مشکلات ما..(تمام مشکلات)در قرآن هست... کاش به عنوان یک نسخه مطمئن از این کلمات استفاده کنیم... استاد شاه آبادی گرامی که در محضرشون خیلی چیزها یاد گرفتم به خانواده‌ی بزرگ ما بپیوندید☺️👇 http://eitaa.com/bano_sadeghy

هیچ خیری به ما نمیرسه، و هیچ شری از ما دور نمیشه، الا به برکت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ❤️ هر کار خیری میخوایید انجام بدین ته دلتون نیت کنید بگید اللهم بارک لمولانا یاصاحب الزمان امان زمان ویژه نگاهتون میکنه🦋 درپناه امن خدا باشید🌱🌹 شبتون بخیر💝 به خانواده‌ی بزرگ ما بپیوندید☺️👇 http://eitaa.com/bano_sadeghy

وقتی تصمیم گرفتم که به خواستگاری خواهرشان بروم اولین بار مسأله را با داریوش در میان گذاشتم؛ چون من دانشجوی تهران بودم و خانواده‌شان شهرستان بودند، به ناچار با ایشان که تهران بودند قرار می‌گذاشتم. وقتی قرار بود با هم صحبت کنیم، اصرار می‌کردند که من بروم خانه‌شان اما خجالت می‌کشیدم. برای همین، ایشان لطف می‌کردند و هر دفعه تا پارک نزدیک خوابگاهم می‌آمدند تا مبادا من در ترافیک تهران اذیت بشوم! در تمام این جلسات، من منتظر یک سوال بودم، اما ایشان هیچ‌ وقت نپرسیدند. هیچ وقت نپرسیدند که چی داری، چی نداری! حتی آن موقع که ازدواج من و خواهرشان قطعی شده بود، باز هم نپرسیدند! به نقل از شوهرخواهر شهید امروز به شهید هسته ای داریوش رضایی نژاد متوسل میشیم با ذکر ۱۱۴تا صلوات

کنار هم سختی کشیدیم.... با هم زمین خوردیم.... با هم گریه کردیم..... با هم خندیدیم..‌. و با هم برای زندگی جنگیدیم و تلاش کردیم..... و چندروز پیش.... حقمون نبود بعد مدتها یه ناهار با هم بزنیم 😄 برای دو نفره هاتون وقت بگزارید همه میرن آخرش شما دو تا میمونید برا هم☺️ #همسرانه

بارها پرسیدین که چطوری با همسرم آشنا شدم داستانمون چی بوده😊 بالاخره موقعیت پیش اومد تا بتونم براتون از شروع زندگیم بگم ❤️ امتحانات سوم راهنمایی شروع شده بود ، صبح میرفتم مدرسه و نزدیک ظهر برمیگشتم ،پدرم رفته بود شمال تا سرپرستی مرغداری رو به عهده بگیره، تو اون مدت ماهی چند روز میومد خونه و برمی گشت و قرار بود دفعه بعد وقتی بیاد که امتحانات من تموم شده باشه و همه با هم بریم شمال، اما خیلی غیر منتظره وسط امتحانات من اومد. گفت کارم سبک بوده و اومدم یکی دوروز پیشتون باشم، خیلی حساس نشده بودم، تا اینکه روز بعد موقع برگشتن ،سر کوچه عمه اینا رو دیدم ، سلام و احوالپرسی و...گفتم چرا دارید میرید ، ناهار بمونید پیشمون، گفتن نه دیگه یه کاری داشتیم حالا هم باید بر گردیم 🧐 ادامه دارد.... #قسمت_اول #ماجرای_داستان_من سعی میکنم قسمتای بعد و طولانی تر بنویسم امیدوارم دوست داشته باشین☺️ 🦋دوستاتون رو به کانال خانواده بزرگ ما دعوت کنید🌱 به خانواده‌ی بزرگ ما بپیوندید☺️👇 http://eitaa.com/bano_sadeghy

برای اولین بار یه غذای جدید رو تجربه کردیم جذابیت های خودشو داشت همه اش نباید گوشت و مرغی باشه غذاهامون ان شاالله فرصت کنم یه لیست خوشمزه ازصبونه ناهار شام میزارم براتون که کمی راحت بشید برای ایده ی پختن ناهار و شام😍

🔊 پاسخ استاد بـه سوالی با محوریت "کاهش‌ تاثیرات_منفی‌معلم" 🔸پاسخ‌به‌سوالات‌مخاطبین #فرزندان #والدین_فعال #مدیریت_تربیتی 🦋دوستاتون رو به کانال خانواده بزرگ ما دعوت کنید🌱 به خانواده‌ی بزرگ ما بپیوندید☺️👇 http://eitaa.com/bano_sadeghy

پیام قبلی بهتون گفتم تجربه اول هست که این غذارو درست میکنم و بنظرم خوشمزه بود😍 مقداری نودل سبزیجات ریختم توش بنظرم گاهی خوبه بعضی مزه ها و غذا هایی رو درست کنیم،هم متفاوت میشه،هم جذاب و خوشمزه😍 من نه افراط میکنم تو چیزی نه تفریط این نودل هم گفتم برا اولین بار بود بعد میره تاااااا کی که دوباره بچه ها هوس کنن و درست کنم براشون