چند روز پیش حسین یه چیزی میخواست، بهش ندادم .....همه ی قاشق ها و وسایلارو ریخت بیرون
ولی من همچنان خیلی ریلکس بهش گفتم نمیدم بهت اینو
نیم ساعت بعدش قرار بود بریم خرید
بهش گفتم اینجوری که کردی بیرون هم نمیتونم ببرمت
باید بمونی خونه
اولش گفت نمیخوام و نمیام و ...
بعد دید نظرم جدیه 😁گفت باشه مادر جمع میکنم😄 شروع کرد جمع کردن و اینجوری قاطی پاتی به سلیقه خودش ریخت تو کشو
منم نگفتم درست جمع کن و ...
همینکه متوجه اشتباهش شد برام کافی بود...😌
#مادر_قاطع