فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕۵ روز تا عید غدیر، عید الله اکبر
✨ولَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ ﴿۵۷﴾ وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ﴿۵۸﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلًا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۵۹﴾ وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنْكُمْ مَلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ ﴿۶۰﴾
يك روز كه نبی اکرم صلّى اللَّه عليه وآله نشسته بود؛ ناگاه اميرالمؤمنين عليه السّلام آمد و نبی اكرم صلّى اللَّه عليه و آله به او فرمود: تو به عيسى بن مريم میمانى! و اگر نبود ترس از اينكه گروه هايى از امّتم درباره تو همان گويند كه مسیحیان درباره عيسى میگفتند، درباره تو چيزهايى میگفتم كه از ميان مردم گذر نكنى مگر آنكه خاك پايت را براى تبرّك مییردند»
آن دو تن اعرابى خشمگين شدند و با مغيرة بن شعبه و گروهى از قريشيان كه همراه آنها بودند، گفتند: «براى عموزادهاش به نمونهاى پايينتر از عيسى راضى نيست»
✨اینجا بود که آيات 57 تا 60 سوره زخرف بر پيامبر نازل شد.
📚الكافي (طبعه الإسلامية)، ج8، ص57
‼️استخدام شدن با رابطه
🔷س 5469: کسی که با پارتی و رابطه استخدام می شود، آیا حقوق دریافتی او حرام است؟
✅ج: اگر تخصص و مهارت لازم را برای کاری که استخدام شده است، دارد و مقررات استخدام رعایت شده و مطابق مقررات و براساس توانایی در انجام وظایف محوله، به او حقوق می دهند، حقوق دریافتی حرام نیست.
📕منبع: leader.ir
#پارتی #استخدام
🆔 @resale_ahkam
مقام معظم رهبری
6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پیشنهاد_دانلود✅
#شعر_کودکانه👶
علی آقامه😊
علی الگوی بابامه🌸
علی ذکر لب روزا و شب هامه🍃
علی آقامه😍
#تبلیغ_غدیر♥️
⁵ روز تا امامت امیرالمومنین☺️✨
17.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سبک_زندگی
قصه_بندگی
نماز
〽️قصه بندگی 7〽️
🌹 سقف آرزوها
💠 دوستم گفت: کی بشه درسم تموم بشه برم دانشگاه.🎓 بهش گفتم : بعدش چی؟ گفت:خب درسمو تموم کنم و یه شغل پردرآمد خوب پیدا کنم. 💰گفتم: و بعدش؟ گفت: 🏡🚖 👨👩👧 گفتم: همین؟ یعنی سقف آرزوهات همینقدره؟ گفت: چطور مگه؟😟 گفتم: میدونستی حضرت مریم به چه دلیلی میخواسته برگرده دنیا؟ گفت: چه جالب! چرا؟ راستی بزار ببینم این موضوع چه ربطی به سقف آرزوهای من داره؟😒 گفتم: پس خوب گوش کن تا متوجه بشی.
مناسب: عموم_مخاطبان
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاردستی 💫
🌷 بچه ها بیایید که آموزش کاردستی آوردم براتون اونم از نوع جامدادیش😉
#آیت_الله_حائری_شیرازی
📌نگویید: «مستحب است؛ شد، شد؛ نشد، نشد»
هرچه می توانید سنتهای خود را در عید غدیر، جدیتر بگیرید. نگویید:
«مستحب است؛ شد شد؛ نشد نشد».
این سنتها از اوجب واجبات است.
چرا؟ چون #شناسنامۀ ما شیعیان است.
پدرها جوری نسبت به عید غدیر ارادت به خرج بدهند که بچهها از یک ماه، دو ماه قبل چشم انتظار عید غدیر باشند! حتی اگر لازم شد، #قرض کنید و یک عیدی حسابی -به اندازهای که به علی ارادت دارید- به بچهها بدهید. نگویید: «باز من باید یک چیزی خرج کنم!» نه! مقروض میشوی، خب بشو! تو که برای چیزهای دیگر قرض کرده ای، یک بار هم برای حضرت علی مقروض شو.
مسیحیها بابانوئل درست میکنند و به بچه هایشان میگویند: «او برای تو هدیه را آورده؛ مسیح برای تو این هدایا را آورده». بچه از اول ذهنش با عیسی (علیهالسلام) انس میگیرد، رفاقت میکند.
حالا بروید ببینیم چه کار میکنید! این شما و این عید غدیر. سفری، تفریحی، گردشی میخواهی ببری، بگو این مال عید غدیرت است! اگر هم تابستان میبری بگو، قولش را عید غدیر به شما دادم. قولهایی که میخواهید به آنها بدهید، عید غدیر بدهید. هدایایتان و وعدههایتان را بگذارید در این روز تا اینها با عید غدیر جوش بخورند.
#عید_غدیر
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
16.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
💠چرا افسرده ای؟چرا مضطربی؟...توکل کن به خدا...بگو من صاحب الزمان حضرت مهدی عج رو دارم...که از پدر و مادر صدها و میلیون ها بار مهربان تره...
•┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
#قصّهدلبـری🌸💕
#قسمت35
تو صحن، کفش هاشو در میاورد..
توجیهش این بود که:
وقتی حضرت موسی{ع} به وادی طور نزدیک میشد، خدا بهش گفت:
{فَاخلَع نَعلَیکَ}.
صحن امام رضا {ع} رو وادی طور میدونست. وارد صحن که میشد،
بعد از سلام و اذن دخول، گوشه ای میایستاد با امامرضا{ع} حرف میزد.
جلوتر که میرفت، وصل روضه و مداحی میشد!
محفلروضهای بود تو گوشه ای از حرم.
بینصحن گوهرشاد و جمهوری.
به گمونم داخل بست شیخ بهایی، معروف بود به {اتاقِ اشک}.
اون اتاق شاید به زور دو سه قالی سه در چهار فرش شده بود.
غلغله میشد.
نمیدونم چطور این همه آدم اون تو جا میشدن...
فقط آقایون رو راه میدادن!
#قصّهدلبـری🌸💕
#قسمت36
و میگفت:
+روضه خواصه...!
عده ای محدود، اون هم بچه هیئتی ها خبر داشتن که ظهر ها اینجا روضه برپاست.
اگه میخواستن به روضه برسن، باید نماز شکسته ظهر و عصرشون رو با نماز ظهر حرم میخوندن، اینجوری شاید جا میشدن.
از وقتی در باز میشد تا حاج محمود، خادم اونجا در رو میبست.
شاید سه چهار دقیقه بیشتد طول نمیکشید، خیلی ها پشت در میموندن...
کیپِ کیپ میشد و بنده خدا به زور در رو میبست.
چند دفعه کمی دور تر، اشتیاق این جماعت رو نظاره میکردم که چطور دوان دوان خودشون و میرسونن...
بهش گفتم:
- چرا فقط مردا رو راه میدن؟
منم میخوام بیام!