eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
134 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
383 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۲۵》 وَ اللَّهُ يَدْعُو إِلَىٰ دَارِ السَّلَامِ وَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ و خداوند به سراى صلح و آرامش دعوت مى کند. و هر کس را بخواهد (و شایسته ببیند)، به راه راست هدایت مى نماید. آنچه که در آیه گذشته گفته شد، ترسیم روشن و گویائى از زندگى زودگذر، فریبنده و پر زرق و برق دنیاى مادّى است، که نه مقام و ثروتش قابل دوام است، و نه جاى امنیت و سلامت مى باشد. لذا دراین آیه ، با یک جمله کوتاه، اشاره به نقطهٔ مقابل این گونه زندگى کرده مى فرماید: خداوند به دار السلام (خانه صلح و سلامت و امنیت) دعوت مى کند (وَ اللّهُ یَدْعُوا إِلى دارِ السَّلامِ). به جائى که نه از این کشمکش هاى غارتگران دنیاى مادّى خبرى است، نه از مزاحمت هاى احمقانه ثروت اندوزان از خدا بى خبر، و نه از جنگ و خونریزى و استعمار و استثمار، و تمام این مفاهیم در کلمه دار السلام (خانه صلح و سلامت ) جمع است. البته هر گاه زندگى در این دنیا نیز، شکل توحیدى و رستاخیزى به خود گیرد، آن هم تبدیل به دار السلام مى شود، و از صورت آن مزرعه بلادیده طوفان زده در مى آید. سپس اضافه مى کند: خدا هر کس را بخواهد (و شایسته و لایق ببیند) به سوى راه مستقیم، همان راهى که به دار السلام و مرکز امن و امان منتهى مى شود، دعوت مى کند (وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراط مُسْتَقیم). ✍تهیه و تنظیم :عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۲۶》 لِّلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَىٰ وَزِيَادَةٌ ۖ وَلَا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ ۚ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ براى کسانى که نیکى کردند، پاداش نیک (همانند عملشان) و افزون بر آن خواهد بود. و غبار (غم) و ذلّت، چهره هایشان را نمى پوشاند. آنها اهل بهشتند، و جاودانه در آن خواهند ماند. رو سفیدان و رو سیاهان در آیات گذشته اشاره به سراى آخرت و روز رستاخیز و نیز به زندگى دنیا که چون باغ پر گل و ثمرى است شده بود، به همین مناسبت، در این آیه و آیات بعد، سرنوشت نیکوکاران و بهره‌وران از این موهبت و آلودگان به گناه را در آنجا تشریح مى کند. نخست مى گوید: پاداش نیک و زیاده بر آن از آنِ کسانى است که کار نیک انجام دهند (لِلَّذینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى وَ زِیادَةٌ). در این که منظور از زیادة در این جمله چیست؟ میان مفسران گفتگو است، ولى با توجه به این که آیات قرآن یکدیگر را تفسیر مى کنند، اشاره به: پاداش هاى مضاعف و فراوانى است که، گاهى ده برابر و گاهى هزاران برابر (به نسبت اخلاص و پاکى و تقوا و ارزش عمل)، بر آن افزوده مى شود، لذا در سوره انعام مى خوانیم: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها کسى که کار نیکى انجام دهد ده برابر به او پاداش داده خواهد شد. و در جاى دیگر مى خوانیم: فَأَمَّا الَّذِیْنَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَیُوَفِّیْهِمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزِیْدُهُمْ مِّنْ فَضْلِهِاما کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، خداوند پاداش آنها را به طور کامل مى دهد، و از فضل و کرم خود نیز بر آن مى افزاید. در آیات مربوط به انفاق در سوره بقره نیز، سخن از پاداش نیکوکاران تا هفتصد برابر، و یا چند مقابل آن به میان آمده است. نکته دیگرى که در اینجا باید به آن توجه داشت این است که کاملاً امکان دارد، این اضافه در جهان دیگر مرتباً افزایش یابد، یعنى هر روز موهبت و لطف تازه اى از ناحیه خداوند به آنها ارزانى داشته شود، و این در واقع نشان مى دهد زندگى جهان دیگر یکنواخت نیست، و به سوى تکامل در یک شکل نامحدود پیش مى رود. روایاتى که از پیامبر(صلى الله علیه وآله)در تفسیر این آیه نقل کرده اند که: منظور از زیادة توجه به جلوه ذات پاک پروردگار، و استفاده از این موهبت بزرگ معنوى است، ممکن است اشاره به همین نکته باشد. در پاره اى از روایات، که از ائمه اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده: زیادة به نعمت هاى دنیا تفسیر شده است، که خداوند علاوه بر پاداش جهان دیگر، نیکوکاران را از نعمت هاى این جهان نیز بهره مند مى سازد. ولى هیچ مانعى ندارد که زیادة در آیه فوق، اشاره به همه این مواهب بوده باشد. آنگاه اضافه مى کند: نیکوکاران در آن روز، چهره هاى درخشانى دارند، و تاریکى و ذلت، صورت آنها را نمى پوشاند(وَ لایَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ). یَرْهَقُ از ماده رهق ، به معنى پوشاندن قهرى و اجبارى است، و قَتَر به معنى غبار و یا دود است. و در پایان آیه مى فرماید: این گروه یاران بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند(أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فیها خالِدُونَ). تعبیر به اصحاب، اشاره به تناسبى است که میان روحیه این گروه و محیط بهشت وجود دارد. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۲۷》 وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ۖ مَّا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ ۖ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِّنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا ۚ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ امّا کسانى که مرتکب گناهان شدند، جزاى بدى به مقدار آن دارند. و ذلّت و خوارى، چهره آنان را مى پوشاند. و هیچ نگهدارنده اى در برابر (مجازات) خدا براى آنان نیست. (چهره هایشان آنچنان گرفته است که) گویى با پاره هایى از شب تاریک، صورت آنها پوشیده شده! آنها اهل دوزخند. و جاودانه در آن خواهند ماند. -آیه در این آیه، سخن از دوزخیان به میان آمده، که در نقطه مقابل گروه اوّل‌اند، مى‌فرماید: کسانى که مرتکب گناهان شوند، جزاى بدى به مقدار عملشان دارند(وَ الَّذینَ کَسَبُوا السَّیِّئاتِ جَزاءُ سَیِّئَة بِمِثْلِها). در اینجا سخنى از زیادة در کار نیست; چرا که در پاداش، زیاده، فضل و رحمت است، اما در کیفر، عدالت ایجاب مى کند ذره‌اى بیش از گناه نباشد. ولى آنها به عکس گروه اول، چهره هائى تاریک دارند، و ذلت، صورت آنها را مى‌پوشاند(وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ). ممکن است سؤال شود: عدالت ایجاب مى کند، بیش از گناهشان کیفر نبینند، و این تاریکى چهره و گرد و غبار مذلت بر آن نشستن، چیز اضافه‌اى است. اما باید توجه داشت این خاصیت و اثر عمل است، که از درون جان انسان به بیرون منعکس مى‌گردد، درست مثل این است که بگوئیم افراد شراب‌خوار باید تازیانه بخورند، و در عین حال شراب انواع بیمارى‌هاى معده ، قلب ، کبد و اعصاب را ایجاد مى‌کند. به هر حال، ممکن است بدکاران گمان کنند راه فرار و نجاتى خواهند داشت، و یا بت‌ها و مانند آنها مى‌توانند برایشان شفاعت کنند، اما جمله بعد صریحاً مى‌گوید: هیچ کس و هیچ چیز نمى تواند آنها را از مجازات الهى دور نگه دارد(ما لَهُمْ مِنَ اللّهِ مِنْ عاصِم). تاریکى چهره‌هاى آنها به اندازه‌اى زیاد است که: گوئى پاره‌هائى از شب تاریک و ظلمانى، یکى پس از دیگرى بر صورت آنها افکنده شده‌است(کَأَنَّما أُغْشِیَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّیْلِ مُظْلِماً). آنها اصحاب آتشند و جاودانه در آن مى‌مانند(أُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۲۸》 وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَ شُرَكَاؤُكُمْ ۚ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ ۖ وَ قَالَ شُرَكَاؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ (به خاطر بیاورید) روزى را که همه آنها را جمع مى کنیم، سپس به مشرکان مى گوییم: «شما و معبودهایتان (هر کدام) در جاى خودتان باشید» سپس آنها را (براى حساب) از هم جدا مى سازیم، و معبودهایشان (به آنها) مى گویند: «شما هرگز ما را عبادت نمى کردید! یک صحنه از رستاخیز بت پرستان این آیه و آیه بعد نیز، بحث هاى گذشته را در زمینه مبدأ و معاد و وضع مشرکان دنبال مى‌کند و بیچارگى آنها را به هنگامى که در محضر عدل الهى و در پیشگاه حسابرسى او حاضر مى‌شوند، مجسّم مى‌سازد. نخست مى فرماید: به خاطر بیاورید روزى را که همه بندگان را جمع و محشور مى‌کنیم(وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمیعاً). سپس به مشرکان مى گوئیم: شما و معبودهایتان در جاى خود باشید تا به حسابتان رسیدگى شود(ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذینَ أَشْرَکُوا مَکانَکُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَکائُکُمْ). جالب این است که: در آیه فوق از بت‌ها تعبیر به شُرَکائُکُم شده، یعنى: شریک‌هاى شما، در حالى‌که مشرکان بت‌ها را شریک خدا قرار داده بودند، نه شریک خودشان. این تعبیر، در حقیقت اشاره لطیفى به این نکته است که: بت‌ها در واقع شریک خدا نبودند، و این اوهام و خیالات بت پرستان بود که این موقعیت را به آنان بخشید، یعنى: آنها شریکان انتخابى شما هستند، و این درست به آن مى‌ماند که کسى، معلم یا رئیس ناصالحى براى مدرسه‌اى انتخاب کند، و کارهاى نادرستى از او سرزند، ما به او مى‌گوئیم: بیا ببین این معلم تو و این رئیس تو چه کارى که نکرده است؟! (در حالى که نه معلم، و نه رئیسِ او است، بلکه، معلم و رئیسِ مدرسه است، ولى او انتخابشان کرده). سپس مى‌افزاید: ما این دو گروه (معبودان و عابدان) را از یکدیگر جدا مى‌کنیم(فَزَیَّلْنا بَیْنَهُمْ). و از هر کدام جداگانه سؤال مى‌نمائیم (همان گونه که در تمام دادگاه‌ها، این معمول است که از هر کس جداگانه بازپرسى به عمل مى آید): از بت پرستان سؤال مى‌کنیم: به چه دلیل این بت‌ها را شریک خدا قرار دادید و عبادت کردید؟ و از معبودان نیز مى‌پرسیم: به چه سبب شما معبود واقع شدید، و یا تن به این کار دادید؟ در این هنگام شریکانى را که آنها ساخته بودند، به سخن مى‌آیند و مى‌گویند: شما هرگز ما را پرستش نمى کردید(وَ قالَ شُرَکاؤُهُمْ ما کُنْتُمْ إِیّانا تَعْبُدُونَ). شما در حقیقت، هوى و هوس‌ها و اوهام و خیالات خویش را مى‌پرستیدید، نه ما را، و از این گذشته، این عبادت شما نسبت به ما نه به امر و فرمان ما بوده و نه به رضایت ما، و عبادتى که چنین باشد در حقیقت عبادت نیست. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۲۹》 فَكَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ همین بس که خدا میان ما و شما گواه باشد، که به یقین ما از عبادت شما بى خبر بودیم. پس از آن، براى تأکید بیشتر مى گویند: همین بس که خدا گواه میان ما و شما است، که ما به هیچ وجه از عبادت شما آگاه نبودیم (فَکَفى بِاللّهِ شَهیداً بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ إِنْ کُنّا عَنْ عِبادَتِکُمْ لَغافِلینَ). در این که منظور از بت ها و شرکاء در آیه فوق چه معبودهائى است، و این که چگونه آنها چنین سخن مى گویند، در میان مفسران گفتگو است: بعضى احتمال داده اند: منظور، معبودهاى انسانى و شیطانى، و یا از فرشتگان است، که داراى عقل و شعور و ادراکند. ولى با این حال خبر ندارند که گروهى آنها را پرستش مى کنند; به خاطر این که یا در غیاب آنها چنین عبادتى صورت گرفته، و یا پس از مرگ آنها (مانند انسان هائى که پس از مرگشان مورد پرستش قرار گرفته اند). بنابراین، سخن گفتن آنها کاملاً طبیعى خواهد بود، و این آیه، نظیر آیه ۴٠ سوره سبأ مى باشد که مى گوید: وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیْعاً ثُمَّ یَقُولُ لِلْمَلائِکَةِ أَ هـؤُلاءِ إِیّاکُمْ کانُوا یَعْبُدُونَ: آن روز که خداوند همه را جمع و محشور مى کند، سپس به فرشتگان مى گوید: آیا این گروه شما را عبادت مى کردند ؟! احتمال دیگرى که بسیارى از مفسران ذکر کرده اند این است که: در آن روز، خداوند حیات و شعور در بت ها مى آفریند، آن چنان که بتوانند حقایق را بازگو کنند، و جمله بالا از زبان بت ها که: آنها خدا را به شهادت مى طلبند که از عبادت عابدان خود غافل بودند، بیشتر تناسب با همین معنى دارد; چرا که بت هاى سنگى و چوبى، اصلاً چیزى نمى فهمند. در تفسیر آیه، این احتمال را نیز مى توان گفت که: تمام معبودها را شامل مى شود، منتها معبودهائى که عقل و شعور دارند به زبان خود حقیقت را بازگو مى کنند، ولى معبودهائى که داراى عقل و شعور نیستند به زبان حال، و از طریق منعکس ساختن آثار عمل سخن مى گویند، درست مثل این که مى گوئیم: رنگ رخسار تو از سرّ درونت خبر مى دهد. قرآن نیز در آیه ۲۱ سوره فصّلت مى گوید: پوست هاى انسان در عالم رستاخیز به سخن در مى آیند . و همچنین در سوره زلزله مى گوید: زمین هائى که انسان روى آنها زندگى داشته، حقایق را بازگو مى کنند. این مسأله، در عصر و زمان ما مسأله پیچیده اى نیست، جائى که یک نوار بى زبان، تمام حرکات و گفته هاى ما را روى خود ضبط، و به هنگام لزوم بازگو مى کند و نشان مى دهد، تعجبى ندارد که بت ها نیز، واقعیات اعمال عبادت کنندگان خود را منعکس نمایند! ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۳۰》 هُنَالِكَ تَبْلُو كُلُّ نَفْسٍ مَّا أَسْلَفَتْ ۚ وَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ ۖ وَ ضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ در آن جا (روز محشر )، هر کس عملى را که قبلاً انجام داده است، مى آزماید. و همگى به سوى خداوند یگانه که مولا و سرپرست حقیقى آنهاست بازگردانده مى شوند. و چیزهایى را که به دروغ همتاى خدا قرار داده بودند، از نظرشان گم و نابود مى شوند. -آیه به هر حال، در آن روز و در آن مکان و در آن حال ـ همان گونه که قرآن در آخرین آیه مورد بحث مى گوید ـ : هر کس اعمال خویش را که قبلاً انجام داده است مى آزماید، و نتیجه، بلکه خود آن را مى بیند (هُنالِکَ تَبْلُوا کُلُّ نَفْس ما أَسْلَفَتْ). چه عبادت کنندگان، و چه معبودهاى گمراهى که مردم را به عبادت خویش دعوت کردند، چه مشرکان، و چه مؤمنان از هر گروه و از هر قبیل. و در آن روز، همگى به سوى اللّه که مولا و سرپرست حقیقى آنان است باز مى گردند (وَ رُدُّوا إِلَى اللّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ). و دادگاه محشر نشان مى دهد که: تنها حکومت به فرمان او است. و سرانجام تمام بت ها و معبودهاى ساختگى، که به دروغ آنها را شریک خدا قرار داده بودند، گم، محو و نابود مى شوند (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ). چرا که آنجا، عرصه ظهور و بروز تمام اسرار مکتوم بندگان است، و هیچ حقیقتى نمى ماند مگر این که خود را آشکار مى سازد. اصولاً در آنجا موقف ها و مقاماتى است که، نه نیاز به سؤال دارد، و نه جدال و گفتگو، بلکه تنها وضع حال، حکایت از همه چیز مى کند و نیازى به مقال نیست! ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۳۱》 قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَ مَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ مَن يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ۚ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ ۚ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ بگو: «چه کسى شما را از آسمان و زمین روزى مى دهد؟ یا چه کسى مالک (و خالق) گوش و چشمهاست؟و چه کسى زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون مى آورد؟ و چه کسى امور (جهان) را تدبیر مى کند؟» بزودى (در پاسخ) مى گویند: «خدا»،بگو: «پس چرا تقوا پیشه نمى کنید (و راه شرک مى پویید)؟ چه کسى شما را روزى مى دهد؟ در این آیات، سخن از نشانه هاى وجود پروردگار، و شایستگى او براى عبودیت به میان آمده، و بحث هاى آیات گذشته را در این زمینه تعقیب مى کند. نخست مى فرماید: به مشرکان و بت پرستانى که در بیراهه سرگردانند بگو: چه کسى شما را از آسمان و زمین روزى مى دهد ؟ (قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الأَرْضِ). رزق به معنى عطا و بخشش مستمر است، و از آنجا که بخشنده تمام مواهب در حقیقت خدا است، رازق و رزّاق به معنای حقیقى، تنها بر او اطلاق مى شود. و اگر این کلمه در غیر مورد او به کار رود، بدون شک جنبه مجازى دارد، همانند آیه ۲۳۳ سوره بقره که در زمینه زنان شیرده مى گوید: وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ: پدران موظفند زنانى که فرزندانشان را شیر مى دهند، به طور شایسته روزى دهند و لباس بپوشانند . این نکته نیز لازم به یادآورى است که: بیشتر روزى هاى انسان از آسمان است. باران حیات بخش از آسمان مى بارد. و هوا که مورد نیاز همه موجودات زنده است نیز بر فراز زمین قرار گرفته. و از همه مهم تر، نور آفتاب که بدون آن هیچ موجود زنده و هیچ گونه حرکت و جنبشى در سرتاسر زمین وجود نخواهد داشت، از آسمان است، و حتى حیوانات اعماق دریاها از پرتو نور آفتاب زنده اند; زیرا مى دانیم: غذاى بسیارى از آنها، گیاهان بسیار کوچکى است که در لابلاى امواج، در سطح اقیانوس، در برابر تابش نور آفتاب رشد و نموّ مى کند، و قسمت دیگرى از آن حیوانات، از گوشت دیگر حیوانات دریا، که به وسیله آن گیاهان تغذیه شده اند استفاده مى کنند. ولى زمین، تنها به وسیله مواد غذائى خود، ریشه گیاهان را تغذیه مى کند، و شاید به همین دلیل است که در آیه فوق، نخست سخن از ارزاق آسمان، و سپس ارزاق زمین به میان آمده است (به تفاوت درجه اهمیت). آنگاه به دو قسمت از مهم ترین حواس انسان، که بدون آن دو، کسب علم و دانش براى بشر امکان پذیر نیست اشاره کرده مى فرماید: بگو چه کسى است که مالک و خالق گوش و چشم و قدرت دهندهٔ این دو حسّ آدمى است ؟ (أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ الأَبْصارَ). در واقع در این آیه، نخست به نعمت هاى مادّى، و بعد به مواهب و روزى هاى معنوى، که بدون آنها نعمت هاى مادّى فاقد هدف و محتوا است اشاره شده. کلمه سمع مفرد به معنى گوش و ابصار جمع بصر به معنى بینائى و چشم است. در اینجا این سؤال پیش مى آید که: چرا سمع در همه جا در قرآن مفرد ذکر شده، اما بصر گاهى به صورت جمع، و گاهى به صورت مفرد آمده؟ پاسخ این سؤال را در جلد اول، ذیل آیه ۷ سوره بقره ذکر کرده ایم. پس از آن، از دو پدیده مرگ و حیات ، که عجیب ترین پدیده هاى عالم آفرینش است سخن به میان آورده، مى گوید: و چه کسى زنده را از مرده، و مرده را از زنده خارج مى کند ؟ (وَ مَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ). این همان موضوعى است که، تا کنون عقل دانشمندان و علماى علوم طبیعى، و زیست شناسان در آن حیران مانده، که چگونه موجود زنده از موجود بى جان به وجود آمده است؟ آیا چنین چیزى که تلاش و کوشش مداوم دانشمندان تا کنون در آن به جائى نرسیده است، مى تواند یک امر ساده، و وابسته به تصادف، حوادث رهبرى نشده، و بدون برنامه و هدف طبیعت بوده باشد؟ بدون شک پدیدهٔ پیچیده و ظریف و اسرارآمیز حیات، نیازمند به علم و قدرت فوق العاده، و عقل کلّى است. او نه تنها در آغاز، موجود زنده را از موجودات بى جان زمین آفریده است، بلکه علاوه بر این، سنت او بر این قرار گرفته که: حیات نیز جاودانى نباشد، و به همین جهت مرگ را در دل حیات آفریده، تا از این طریق، میدان را براى دگرگونى ها و تکامل باز گذارد.
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۳۲》 فَذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ ۖ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ ۖ فَأَنَّىٰ تُصْرَفُونَ این گونه است خداوند، پروردگارِ حقّ شما (داراى همه این صفات)! با این حال، بعد از حق، چه چیزى جز گمراهى وجود دارد؟! پس چرا (از پرستش او) روى گردان مى شوید؟!» پس از آن که نمونه هائى از آثار عظمت و تدبیر خداوند را در آسمان و زمین بیان کرد، وجدان و عقل مخالفان را به داورى طلبید، و آنها به آن معترف گردیدند، در آیه بعد، با لحنى قاطع مى فرماید: این است اللّه، پروردگار بر حق شما ! (فَذلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمُ الْحَقُّ). نه بت ها، و نه سایر موجوداتى را که شریک خداوند در عبودیت قرار داده اید، و در برابر آنها سجده و تعظیم مى کنید! آنها چگونه مى توانند شایسته عبودیت باشند، در حالى که نه فقط نمى توانند در آفرینش و تدبیر جهان شرکت کنند، که خودشان سر تا پا نیاز و احتیاجند. سپس چنین نتیجه گیرى مى کند: اکنون که حق را به روشنى شناختید، آیا بعد از حق، چیزى جز ضلال و گمراهى وجود دارد ؟ (فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ). با این حال چگونه از عبادت و پرستش خدا روى مى گردانید (فَأَنّى تُصْرَفُونَ). با این که مى دانید معبود حقّى جز او نیست؟! این آیه، در حقیقت یک راه منطقى روشن را براى شناخت باطل و ترک آن پیشنهاد مى کند، و آن این که: نخست باید از طریق وجدان و عقل براى شناخت حق گام برداشت، هنگامى که حق شناخته شد، هر چه غیر آن و مخالف آن است باطل و گمراهى است، و باید کنار گذاشته شود. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۳۳》 كَذَٰلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ اینچنین فرمان پروردگارت بر فاسقان مسلّم شده که آنها (پس از این همه لجاجت و گناه)، ایمان نخواهند آورد. در این آیه، براى بیان این نکته که چرا آنها با وضوح مطلب، و روشنائى حق، به دنبال آن نمى‌روند، مى‌گوید: این گونه فرمانِ خدا درباره این افراد، که از روى علم و عمد و بر خلاف عقل و وجدان سر از اطاعت پیچیده اند، صادر شده که آنها ایمان نیاورند(کَذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ عَلَى الَّذینَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لایُؤْمِنُونَ). در واقع، این خاصیت اعمال نادرست و مستمر آنها است، که قلبشان را چنان تاریک و روحشان را چنان آلوده مى‌کند که با وضوح و روشنى حق، آن را نمى‌بینند و به بیراهه مى‌روند. بنابراین، این آیه، هیچ گونه دلالت بر مسأله جبر ندارد، بلکه اشاره به آثار اعمال خود انسان مى‌باشد، ولى شک نیست که این اعمال، چنان خاصیتى را به فرمان خدا دارد. درست مثل این است که به کسى بگوئیم "صد بار به تو گفتیم: گِرد مواد مخدر و مشروبات الکلى مگرد! اکنون که گوش ندادى و شدیداً معتاد شدى، محکوم به این هستى که مدت ها در بدبختى بمانى." ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۳۴》 قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ۚ قُلِ اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ۖ فَأَنَّىٰ تُؤْفَكُونَ بگو: «آیا هیچ یک از معبودهاى شما، آفرینش را آغاز مى کند و سپس باز مى گرداند؟!» بگو: «تنها خدا آفرینش را آغاز کرده، سپس باز مى گرداند.با این حال، چرا (از حق) روى گردان مى شوید؟!» از نشانه هاى حق و باطل این آیه و دو آیه بعد، همچنان استدلالات مربوط به مبدأ و معاد را تعقیب مى‌کند، در این آیه، به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى‌دهد: به آنها بگو: آیا هیچ یک از این معبودهائى که شما شریک خدا قرار داده اید، مى تواند آفرینش را ایجاد کند، و سپس باز گرداند؟ (قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ). آنگاه اضافه مى‌کند: بگو: خداوند آفرینش را آغاز کرده و سپس باز مى‌گرداند(قُلِ اللّهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ). با این حال چرا از حق روى مى‌گردانید، و در بیراهه سرگردان مى‌شوید؟(فَأَنّى تُؤْفَکُونَ). در اینجا دو سؤال پیش مى‌آید: 1⃣ نخست این که: مشرکان عرب، غالباً اعتقاد به معاد، مخصوصاً به شکلى که قرآن مى‌گوید نداشتند، با این حال چگونه قرآن از آنها اعتراف مى‌خواهد؟ 2⃣ دیگر این که: در آیه قبل، سخن از اعتراف مشرکان بود، ولى در اینجا به پیامبر(صلى الله علیه وآله)دستور مى‌دهد که: تو اعتراف به این واقعیت کن!; این تفاوت تعبیر براى چیست؟ با توجه به یک نکته، جواب هر دو سؤال روشن مى شود، و آن این که: گر چه مشرکان به معاد(معاد جسمانى)، عقیده نداشتند، ولى همین اندازه که معتقد بودند آغاز آفرینش از خدا است، براى پذیرش معاد کافى است; چرا که هر کس آغاز را انجام داده قادر به اعاده آن نیز هست. بنابراین، اعتقاد به مبدأ با کمى دقت، معاد را اثبات مى کند. و از اینجا روشن مى‌شود: چرا به جاى مشرکان، پیامبر(صلى الله علیه وآله) اعتراف به این واقعیت مى کند; زیرا، گر چه ایمان به معاد از لوازم ایمان به مبدأ است، اما چون آنها توجه به این ملازمه نداشتند، طرز تعبیر عوض شده و دستور داده شده پیامبر(صلى الله علیه وآله)به جاى آنها اعتراف کند. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۳۵》 قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ ۚ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ ۗ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يَهِدِّي إِلَّا أَن يُهْدَىٰ ۖ فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ بگو: «آیا هیچ یک از معبودهاى شما، به سوى حق هدایت مى کند؟!» بگو: «تنها خدا به حق هدایت مى کند. آیا کسى که هدایت به سوى حق مى کند براى پیروى شایسته تر است، یا آن کس که هدایت نمى شود مگر هدایتش کنند؟! شما را چه مى شود، چگونه داورى مى کنید؟!» در این آیه، بار دیگر به پیامبر(صلى الله علیه وآله)دستور مى‌دهد: به آنها بگو: آیا هیچ یک از معبودهاى ساختگى شما، به سوى حق هدایت مى‌کنند؟ (قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ). معبود باید رهبر عبادت کنندگان خود باشد، آن هم رهبرى به سوى حق، در حالى که معبودهاى مشرکان، اعم از بت‌هاى بى جان و جاندار، هیچ کدام قادر نیستند بدون هدایت الهى، کسى را به سوى حق رهنمون گردند، زیرا هدایت به سوى حق، نیاز به مقام عصمت و مصونیت از خطا و اشتباه دارد، و این بدون رهبرى و حمایت خداوند ممکن نیست. لذا، بلافاصله اضافه مى‌کند: بگو: تنها خداوند به سوى حق هدایت مى‌کند(قُلِ اللّهُ یَهْدی لِلْحَقِّ). با این حال: آیا کسى که به سوى حق هدایت مى‌کند، شایسته‌تر براى پیروى است، یا آن کس که خود هدایت نمى‌شود مگر آن که هدایتش کنند؟(أَ فَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لایَهِدِّی إِلاّ أَنْ یُهْدى). و در پایان آیه، با بیانى توبیخ‌آمیز و سرزنش‌بار مى‌گوید: شما را چه مى‌شود؟ چگونه قضاوت مى‌کنید؟(فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: یونس شماره آیه:《۳۶》 وَ مَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا ۚ إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ و بیشتر آنها،جز از گمان (و پندارهاى بى اساس)، پیروى نمى کنند. با آنکه گمان، هرگز (انسان را) از حق بى نیاز نمى سازد(و به حق نمى رساند). به یقین، خداوند از آنچه انجام مى دهند، آگاه است. و در آخرین آیه، به سرچشمه و عامل اصلى انحرافات آنها اشاره کرده مى فرماید: اکثر آنها جز از پندار و گمان پیروى نمى کنند، در حالى که گمان و پندار هرگز انسان را از حق بى نیاز نمى کند، و به حق نمى رساند (وَ ما یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاّ ظَنّاً إِنَّ الظَّنَّ لایُغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً). سرانجام با لحنى تهدیدآمیز نسبت به این گونه افراد، که تابع هیچ منطق و حسابى نیستند مى فرماید: خداوند به آنچه آنها انجام مى دهند عالم است (إِنَّ اللّهَ عَلیمٌ بِما یَفْعَلُونَ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری