eitaa logo
امور بانوان دفتر امام جمعه
166 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
81 فایل
پل ارتباطی امور بانوان دفتر نماینده ولی فقیه در آذربایجان غربی جهت ارسال پیام و سوالات خود از ایدی @qoreyshiadmin استفاده نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
امور بانوان دفتر امام جمعه
🌸🌿تدریس تدبر در سوره «ناس» توسط دکتر صبوحی.🌸🌿 @banovan_urmia
🌼 سارا چادر گل‌گلی را که مادرجون برایش دوخته بود، سرش کرد. به تقلید از من، کودکانه رو گرفت و خندید. آب شدن قند توی دلش را با عجله برای رفتن، نشان می‌داد. سراپا ذوق بود و هیجان. تا آماده شویم و برسیم، شعرش را چند‌بار تکرار کرد تا یک وقت جلوی جمعیت یادش نرود. از خانه‌ی آقاجان تا خانه‌ی مامان خدیجه دو کوچه بیشتر فاصله نبود. 🌱 از بچگی به بهانه‌ی هر مناسبتی، به هوای خوراکی‌های خوشمزه راهی حسینیه‌اش می‌شدیم... 🍵 حالا بچه‌هایمان هم انگار بوی شله‌زرد‌های نذری مستشان کرده باشد، وقت هر عید و شهادتی راست بینی‌شان را می‌گیرند و سرازیر خانه‌اش می‌شوند. این شعر خواندن‌ها و تشویق شدن‌ها هم ارثیه‌ای است. 🍂 مامان‌خدیجه دیگر نیست ولی برکاتش هنوز هست و به بچه‌هایمان می‌رسد... مامان خدیجه همان پیرزن شیرین و دوست داشتنی بود که برای تمام محله مادری کرد. تکیه کلامی داشت که به هرکس می‌رسید می‌گفت: «مامان منو حلال کنیا من دیگه رفتنی‌ام» 📆 آن روزها که شوهر مامان‌خدیجه و آقاجان، آمدند ‌اینجاها خانه خریدند، بیقوله‌ای بیش نبود. بالاخره مزد دست پیژامه‌دوزی‌های آن روزهای مامان‌خدیجه به خانه‌های مرکز شهری قد نمی‌داد. حالا که چهل‌واندی سال گذشته اما وضع فرق می‌کند. منطقه‌ای خوش آب و هوا با کوچه‌هایی پهن و درختکاری‌های گسترده در وسط بلوار، بالاشهری‌ شده است برای خودش. حاج‌رئوف که به رحمت خدا رفت، مامان‌خدیجه هم یکی‌یکی بچه‌هایش را به عرصه رساند و رفتند؛ تنها بود و می‌توانست با پول فروش خانه، دو سه تایی آپارتمان بخرد و راحت زندگی کند. ✨ اما از خدیجه بودن، بجز نام و نشان، راه و رسم را هم آموخته بود. 💫 خانه‌اش طی این سال‌ها پایگاه مذهبی خوبی شده بود. سی روز ماه رمضان را جلسه قرآن می‌گرفت. محرم‌ها هم خودش یا همسایه‌ها صبح و عصر و شب روضه می‌گرفتند. چند سالی که گذشت، خانه‌ای به آن وسعت و عظمت را وقف کرد. خیلی‌ها خُرده گرفتند که: «بگذار برسد به بچه‌هایت... حالا این یک خانه‌ی تو چه دردی از اسلام دوا می‌کند؟» اما مامان‌خدیجه اهل کارهای دم دستی نبود. به کم قانع نمی‌شد، ارزش وقف چنین مکانی در چنین محله‌ای که اهالی‌اش کمتر سر و شکل مذهبی دارند، قابل قیاس با انفاق‌های معمول نبود. همیشه می‌گفت:«بچه‌هام قدر خودشون دارن...نیازشون به وقف این خونه بیشتره تا خود مِلکش» 💰 ثروت مامان‌خدیجه فقط همین خانه نبود، بهتر از آن، همه‌ی آدم‌هایی بودند که به واسطه‌ی این جلسات و رفت‌و‌آمدها، حب اهل‌بیت(سلام‌الله‌علیها) در دلشان ماندگار شده بود. گاه و بیگاه که چراغ خانه‌ را روشن می‌کرد، میان شلوغی زرق و برق‌های دنیا، گرد غفلت را از سر و کول محله می‌زدود. 🤲 شکر خدا تاریخ ما مامان خدیجه‌های زیادی دارد. زنان ما بلدند، هر طور هست اسمشان را در طومار بلندبالای خادمین اسلام ثبت کنند. 🌟 یکی در فقر با قناعت، آن یکی در ثروت با سخاوت. یکی با بخشیدن مال، آن یکی با تقدیم فرزند. در این مسابقه‌ی نذر خیرات، مهم نیست چه می‌دهی، مهم این‌ است که وقتِ دادن، دست و دلت نلرزد... مهم این است که بخشیدن را مشق کرده باشی در دامان مادر، زیر سایه‌ی پدر... عطیه شریف @banovan_urmia
9.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نظر جوانان: خودشون(پدرو مادر) اول زندگی چی داشتن که الان جای من جوان تصمیم می گیرند @banovan_urmia
آیت الله حائری شیرازی: با همدیگر، گروه تواصی تشکیل دهید. 🌺 با همدیگر گروهی تشکیل بدهید و اسم گروهتان را بگذارید گروه تواصی. بگویید بیایید ما با هم برادر بشویم. هر وقت من در صبر، کم می آورم، تو کمی به من قرض بده. هر وقت من در بصیرت کم آوردم، کمی بصیرت در جیبم بریز. به من بصیرت بده. من هم هر وقت تو کم بیاوری هرچه بلد هستم به تو می گویم. یعنی ما به همدیگر، توصیه به حق و توصیه به صبر می کنیم. دیگران هم به شما ملحق بشوند. بعد برای بچه هایتان هم گروه تواصی درست کنید. @banovan_urmia
امیرالمؤمنین علیه السلام : «العاقِلُ مَن صَدَّقَ أقوالَهُ أفعالُهُ؛ عاقل كسى است كه رفتار او گفتارش را تصديق كند». غررالحكم حدیث١٣٩٠ علیه السلام @banovan_urmia
📚 کتاب «عصرهای کریسکان» دربرگیرندۀ خاطرات امیر سعیدزاده(سعید سردشتی) از فعالیت‌های دوران مبارزه پیش از انقلاب و مجاهدت‌های دفاع مقدس تا رنج‌های اسارت در زندان‌های کومله و دموکرات است. ✅سعیدزاده پیش از انقلاب؛ از طرف ساواک، مورد پیگیری و بازخواست قرار گرفته و فراری می‌شود. اسیر کومله شده و از سازمان کومله نیز فرار می‌کند. ۴ سال بعد از جنگ، سعیدزاده به اسارت حزب دموکرات کردستان عراق درمی‌آید. این دوران از ابتدای انقلاب تا سال ۷۴، به طول می‌انجامد. کریسکان منطقه ای در کوه سنجاق در کردستان عراق است که سعیدزاده، دوران اسارت ۴ ساله خود را، در این منطقه بوده است. تفویظ امام خامنه‌ای: بسیار جذّاب تهیّه شده است؛ هم خود سرگذشت این جوان آزاده‌ی کُرد جذّاب است و هم نوع نگارش صریح و کوتاه و بی‌حاشیه‌ی کتاب. با اینکه نیروهای مبارز کُردِ طرف‌دار جمهوری اسلامی را از نزدیک دیده و شناخته‌ام، آنچه از فداکاری‌های آنان در این کتاب آمده، برایم کاملاً جدید و اعجاب‌آور است. نقش مادر و همسر هم حقّاً برجسته است. دلاوری و شجاعتِ راوی و خانواده‌اش ممتاز است و نیز برخی عناصر دیگر کُردی که از آنان نام برده شده است. در کنار این درخشندگی‌ها، رفتار قساوت‌آمیز و شریرانه‌ی کسان دیگری که به دروغ از زبان مردم شریف کُرد سخن می‌گفتند نیز به خوبی تشریح شده است. کتاب جامعی است؛ تاریخ، شرح حال، شناخت قوم کُرد، شناخت حوادث تلخ و شیرین منطقه‌ی کردی در اوایل انقلاب... در آذر ۹۹ مطالعه شد. @banovan_urmia
امور بانوان دفتر امام جمعه
فایل ارسالی از اعضاء کانال. فاطمه حُسنی این شعر رو برامون خونده. متن شعر: یه دل دارم حیدریه عاشق مولا علیه من این دل و نداشتم از تو بهشت برداشتم خدا بهم عیدی داد عشق مولا علی داد 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 شما عزیران هم می‌توانید شعرخوانی دلبندانتان را با متن شعرها برایمان ارسال کنید. @banovan_urmia
sharhe_hadis_1397_12_05.mp3
2.64M
بیانات مقام معظم رهبری (ره) در شرح یک حدیث اخلاقی @banovan_urmia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیت الله حائری شیرازی: اگر گروه تواصی نداشتید، در خسران هستید. قرآن می‌فرماید: «والعصران الانسان لفی خسر»: انسان در حال زیانکاری است. یعنی عمرش دارد می‌رود؛ اما جای عمرِ به این عزیزی، چیزی نمی‌آید. بعد می‌گوید: «الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات» یعنی ایمان، تو را از خسران تطهیر می‌کند. اساسِ خسران تو، در شرک است. حالا که ایمان آوردی، باید «عملوا الصالحات» انجام دهی. «عملوا الصالحات» یعنی: «خدایا، خودم را خرج تو می‌کنم». بعد می‌گوید: باز هم ضرر می‌کنی! ایمان آوردی، عمل صالح هم بجا آوردی، اما باز هم در خطری! خطرت چیست؟ خطرت این است که تنها تنها نمیتوانی راه بروی. «تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» یعنی باید با یک گروهی متحد شوید؛ با همدیگر قرار بگذارید، همدیگر را به حق و صبر توصیه کنید. چرا اگر بدون اینها باشد، خسران است؟ حبۀ آتش را از منقل بردار و بگذار در خاکستر و بادش هم بزن؛ زغال می‌شود. هزار تا حبۀ آتش بگذار در هزار تا خاکستر و هزار نفر هم باد بزنند؛ هیچ فایده ندارد! آخرش زغال می‌شوند! حالا این هزار تا را کنار هم بگذار در منقل، هیچکس هم باد نزند. خودش شعله می‌کشد! «تواصوا بالحق» یعنی اگر با هم شدید شعله می‌کشید. با همدیگر گروه تواصی تشکیل دهید و بگویید ما می‌خواهیم با هم قرار بگذاریم؛ به هم توصیۀ به حق و به صبر کنیم. تو هوای من را داشته باش، من هوای تو را دارم. «هوایم را داشته باش» معنایش این نیست که اگر ناحق گفتم بیا به نفع من شهادت بده. خیر. اگر ناحق گفتم بیا به من بگو حیا کن، چرا حرف ناحق می‌زنی؟ برای این دنیای دو روزه چرا این کار را می‌کنی؟ @banovan_urmia