eitaa logo
بانوان نمونه
38.8هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
64 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/zB7W.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹امام صادق عليه السلام فرمود: مردم سه دسته‌اند: دانشمند و دانشجو و خاشاك روى آب (كه هر لحظه آبش به جانبى برد مانند مردمى كه چون تعمق دينى ندارند هر روز به كيشى گروند و دنبال صدائى برآيند). 📗الکافي ج ۱، ص ۳۴ ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
8.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : محبوب های حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
18.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 حجاب، فرصت یا محدودیت 🔹امام جمعه زرند ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
12.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖌 جلسات تفسیر رهبر معظم انقلاب 📍قسمت یازدهم 📚 عنوان: اعمال انسان، علت ترس از مرگ 📖 تفسیر سوره جمعه ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : جهاد زن خوب همسرداری است یعنی چی؟ ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
📌درگذشت بدیع الزمان همدانی 🔹 ابوالفضل احمد بن حسین همدانی ملقب به «بدیع الزمان» یا «بدیع» از نامدارترین ادیبان عربی‌نویس ایرانی قرن چهارم می‌باشد. او مبتکر مقاله نویسی بود و در این فن به زبان‌های عربی، فارسی، ترکی و عبری مقلدان بسیار داشت. 🔸بدیع الزمان سال ۳۰۸ق پس از تکمیل تحصیلات به درگاه صاحب ابن عباد در ری رفت . بعدها به نیشابور رفت و در آنجا در مناظرات مفصلی با ابوبکر خوارزمی مشهورترین مترسل آن روزگار بر او پیشی گرفت و در شرق و غرب عالم اسلامی معروف شد. 🔹از اساتید برجسته بدیع الزمان در ادبیات، می‌توان به ابن فارس اشاره کرد. «المقامه المضیریه» از مشهورترین آثار اوست. از ویژگی‌های این اثر به کارگیری لطایف و نکات، توجه به واقعیات، حفظ تنوع و تازگی مناظر و حوادث، استفاده از ادب و کلام و امثال می‌باشد. 🔹برخی معتقد بودند بدیع‌الزمان شیعه است اما او شافعی مذهب و دوستدار اهل بیت علیهم‌السلام بوده است. او در روز جمعه ۱۱ جمادی الثانی سال ۳۷۸ یا ۳۹۸ق دار فانی را وداع گفت. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
📌تهاجم مزدوران رژیم پهلوی به بیمارستان امام رضا علیه‌السلام در مشهد 🔹 با فرا رسیدن محرم سال ۱۳۵۷ش و اوج‌گیری نهضت اسلامی، در زمانی که راهپیمایی‌های میلیونی و سراسری مردم تمام کشور را فراگرفته بود، طرفداران رژیم شاه با حمایت چماقداران و عوامل مزدور ساواک در بسیاری از شهرها به مقابله با مردم پرداختند. این حرکات به ویژه بعد از تظاهرات میلیونی تاسوعا و عاشورای حسینی آن سال نمودِ بیشتری پیدا کرد. 🔸در ۲۳ آذر ۱۳۵۷، عوامل ساواک با حمایت نیروهای نظامی، وارد بیمارستان امام رضا علیه‌السلام در شهر مشهد مقدس شدند. آنان در ابتدا با سرنیزه و چماق، به اتومبیل‌های پزشکان بیمارستان آسیب وارد کردند، سپس با تیراندازی وارد بخش اصلی بیمارستان شدند. 🔹️ آنها بدون توجه به بیماران بستری، هرچه را در سر راه خود دیدند شکستند که در جریان این حمله تعدادی از بیماران نیز از ترس دچار حمله قلبی شدند. همچنین در این حمله دو کودک از شدت جراحات جان سپردند و هجده نوزاد نیز زخمی شدند. 🔸️با انتشار این خبر، مردم مشهد خود را به بیمارستان رساندند و زد و خورد بین مردم و نیروهای ساواکی آغاز شد. پس از این حمله، اعضای نظام پزشکی در محکومیت این تهاجم، ضمن انتشار اعلامیه‌ای، تعطیلی کلیه بیمارستان‌های شخصی و مطب را اعلام نموده و در محل بیمارستان تحصّن کردند. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
در خبری از سهل بن سعد آمده است: زنی از تیره ما در مزرعه خود یک نوع گیاه خوردنی شبیه کدو می کاشت و ما روزهای جمعه به مزرعه او می رفتیم و او از ریشه آن گیاه غذایی تهیه می کرد و ما از آن می خوردیم؛ به این دلیل روز جمعه برای ما خاطره خوشی بود. گویند: مدینه از کار زنان سرسبز و خرم شده بود. 📚الطبقات الکبری/ج8/ص296" ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادمانه بچه‌های دهه شصت از زبان دکتر عزیزی در برنامه داستان شد شبکه سه ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
خانه ی زری هم کاملاً ویران شده بود. صدای آقا مرا از آن وضع نجات داد آقا در گوشه ای از آشپزخانه سنگر گرفته بود. باور نمی کردم او را بغل کردم و گفتم: آقا تو سالمی، جاییت ترکش نخورده؟ خودش هم باورش نمیشد. فکر میکرد حتماً ترکش خورده اما بدنش داغ است و متوجه نیست تمام در و دیوار و کمد و یخچال سوراخ سوراخ شده بود. دیوار حیاط ریخته بود به سرش دست زدم. خیس بود. با نگرانی به دست هایم نگاه کردم؛ خوشبختانه کف صابون بود. سر و صورتش را که پر از گرد و خاک و کف صابون بود می بوسیدم و خدا را شکر می کردم. با عصبانیت گفت: - خدا خیر داده ها هواپیماها می آن و بمباران میکنن و بر می گردن، تازه صدای آژیر قرمزشون بلند میشه حمام بودم شامپو به سرم زدم و رفتم زیر دوش که دیدم آب تانکر تموم شد لباس پوشیدم و یه قابلمه برداشتم که از باغ آب بگیرم و سرم رو بشورم که صدای هواپیماها رو شنیدم. قابلمه رو گذاشتم رو سرم گوشه ای نشستم. دو ترکش جانانه به ته قابلمه اصابت کرده و مانع از این شده بود که ترکش ها به سر آقا بخورند ترکش از یک طرف قابلمه وارد و از طرف دیگر آن خارج شده بود. ضربه به حدی بود که قابلمه را به گوشه ای پرتاب کرده بود آقا قابلمه را برداشت و نگاهی به دور و برش کرد و گفت: جل الخالق! راست میگن که مرگ دست خداس نگاه کن! فلک در آسمان سنگ می تراشد ندانم شیشه ی عمر که باشد حمام كاملاً تخریب شده بود داخل باغ کنار فلکه ی آب هم که محل اصلی بمباران بود ویران شده بود هراسان دست مرا گرفت و گفت باید فوراً از اینجا دور بشیم چون همیشه به هوای اینکه مردم در اینجا جمع میشن عراقی ها دوباره اینجا رو میزنن. آسمان شهر از میگهای عراقی خالی نمیشد آنها تأسیسات صنعتی و مخازن نفتی و مراکز نظامی را همزمان زیر آتش گرفته بودند. با میگ جنگی مردم بی دفاع را دنبال میکردند آقا دستم را توی دستش گرفت و با سرعت از این کوچه به آن کوچه میدویدیم اما نمی دانستیم به کدام کوچه و خیابان پناه ببریم و سنگر بگیریم حتی سنگر ملکه ی بابا هم نا امن شده بود. یک دستم در دست آقا و یک دستم به شلوارم بود و می دویدم. یادم آمد که اصلا آمده بودم سنجاق قفلی بردارم هر چه التماس کردم که به خانه برگردیم، من یک کار مهم دارم آقا قبول نمی کرد و می گفت: تا نفس داری بدو. گفتم: آقا کارم واجبه. آقا گفت ولی الان احتیاط واجب تره خونه و این محل زیر آتیش عراقياس. گوشه ای دست در دست هم چمباتمه زده بودیم و دور و برمون را می پاییدیم. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄