زهرا زندی زاده
بانو مجاهد شهید زهرا زندی زاده در اول مرداد ماه سال 1330 در اصفهان در دامان خانواده ای مذهبی و پیرو اهل بیت متولد گردید. او از همان کودکی تجسمی از وقار و حیثیت یک دختر نمونه ی مسلمان بود و در آن دوران سخت بی دینی او از دین و دین باوری سخن بر زبان می راند، او تحصیلات خود را تا اخذ کارشناسی در رشته ی شیمی دانشگاه تهران ادامه داد و در تمام این مدت با آنکه قانون منع حجاب در همه ی مدارس کشور به سختی اجرا می شد هرگز حجاب را از سر نیفکند و با درس خواندن و رتبه ی همیشه ممتازش نه تنها بر دهان همه مهر سکوت نشانده بود بلکه زبانه ستایش همه را بر خویش گشوده بود تا آنجا که رتبه ی اول آزمون سراسری دانشگاه را نیز از آن خود ساخته بود. او در کنار درس و علم آموزی سر سختانه در برابر مواضع رژیم پهلوی ایستادگی می نمود و در تمام دوران تحصیل با حضور در انجمن اسلامی و تشکیل کلاس های عقیدتی و قرآن و .... روح خویش را در فضای عبودیت پرورش می داد و با ورود به دانشگاه فعالیت های سیاسی، مذهبی این بانوی صاحب اندیشه فزونی یافت.
#بانوان_شهیده
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
#من_میترا_نیستم 🎊
#قسمت_سیزدهم
من در آن سال به خاطر هوای شرجی آبادان دچار آسم شده بودم. مدتی که مرتب مریض میشدم زینب خیلی غصه مرا میخورد. آرزویش این بود که برایم تخت بخرد و پرستار بگیرد. به من میگفت: بزرگ بشم نمیزارم تو زحمت بکشی یه نفر رو میارم تا کارا رو انجام بده.
مهرداد مدتی با رادیو نفت آبادان کار میکرد و مرتب در خانه تمرین نمایش داشت نقش اول یکی از نمایش ها پهلوان اکبر بود.
زینب نقش مادر پهلوان اکبر را بازی میکرد در نمایش سربداران هم او نقش مورخ را داشت. آنها در خانه لباس نمایش می پوشیدند و با هم تمرین می کردند. من هم می نشستم و نمایش آنها را با عشق نگاه میکردم.
مهرداد و زینب به شعر هم علاقه داشتند مهرداد شعر می گفت و زینب گوش می کرد. مهرداد از زنهای لااُبالی و سبک بدش میآمد و همیشه به دخترها برای رفتارشان تذکر میداد. اگر دخترها با دامن یا پیراهن بیرون میرفتند حتماً جوراب ضخیم پایشان می کردند وگرنه مهران آنها را بیرون نمی برد.
زینب به برادرها و خواهرهایش واقعا علاقه داشت گاهی با آن دست های لاغر و کوچکش لباس های مهران و جوراب های مهرداد را می شست.
دلش می خواست به شکلی محبت خودش را به همه نشان بدهد.
شروع دوباره 🌸
روزها آرام می گذشت. سرم به خانه و زندگی هم گرم بود همین که بچهها در کنارم بودند احساس خوشبختی میکردم چیز دیگری از زندگی نمی خواستم.
بابای مهران و کارگرهای شرکت نفت از شاه بدشان میآمد آبادان در دست انگلیسی ها و خارجی ها بود آنها در بهترین محله ها و خانه ها زندگی می کردند و برای خودشان آقایی میکردند.
بعد از انقلاب من و بچه ها طرفدار انقلاب و امام شدیم وقتی آدم پَستی مثل شاه که خیلی از جوانهای مخالفش را شکنجه کرده بود از کشور رفت و یک سید نورانی مثل امام رهبر ما شد چرا ما از او حمایت نکنیم.
من مرتب می نشستم و به سخنرانی های امام گوش می کردم انگار از زبان ما حرف می زد و درد دل ما را میگفت.
وقتی شنیدم چه بلاهایی سر خانواده رضایی آوردن و ساواک چگونه مخالفان شاه را شکنجه کرده بود تمام وجودم نفرت شد.
از بچگی که کربلا رفتم و گودال قتلگاه را دیدم همیشه پیش خودم می گفتم اگر من زمان امام حسین زنده بودم حتما امام حسین و حضرت زینب را یاری می کردم.
ولی هیچ وقت پیش یزید که طلا و جواهر داشت و مردم را با پول می خرید نمیرفتم. با شروع انقلاب فرصتی پیش آمد که من و بچه هایم به سفر امام حسین به پیوندیم و من از این بابت خدا را شکر می کردم.
مهران در همه راهپیماییها شرکت میکرد ولی شرط کرد که اگر دخترها میخواهند راهپیمایی بیایند باید چادر بپوشند زینب دو سال قبل از انقلاب با حجاب شده بود اما مینا و مهری و شهلا هنوز حجاب نداشتند.
من دوتا از چادرهای خودم را برای مینا و کوتاه کردم همه ما با هم به تظاهرات می رفتیم شهرام را هم با خودمان می بردیم خانه ما نزدیک مسجد قدس بود مردم آنجا جمع میشدند و راهپیمایی از آنجا شروع می شد.
مینا و زینب در راهپیمایی مراقب شهرام بودند زینب دختر بی تفاوتی نبود با اینکه از همه دخترها کوچک تر بود در هر کاری کمک میکرد.
ما در همه راهپیمایی های زمان انقلاب شرکت میکردیم زندگی ما شکل دیگری شده بود تا انقلاب نبود سرمان در زندگی خودمان بود ولی بعد از انقلاب نسبت به همه چیز احساس مسئولیت داشتیم.
مسجد قدس پایگاه فعالیت بچهها شده بود دخترها نماز های شان را در مسجد می خواندند مخصوصاً در ماه رمضان آنها نماز مغرب و عشا را به جماعت میخواندند و بعد به خانه می آمدند من در ماه رمضان سفره افطار را آماده میکردم و منتظر می نشستم تا بچهها برای افطار از راه برسند مهران شب و روز در مسجد بود و در همان جا زندگی می کرد. به بچه هایم افتخار می کردم
#زینب_کمایی
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
💢 عظمتِ رمضان
🟢 پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
اگر مردم می دانستند چه [حقیقت و برکتی] در رمضان [نهفته] است، هر آینه دوست می داشتند که رمضان یک سال باشد.
📚 فضایل الاشهر الثلاثه، ص140
#ماه_رمضان
حلول ماه رمضان، ماه عبرت و قران مبارک باد🌹🌹
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
هدایت شده از قاصدک
🔹 خلط منبعی برای ورود عفونت به بدن تلقی میشود.😢😥
👇👇👇👇👇👇👇👇
🔹 افزایش حجم خلط خطر ورود عفونت به گلو و ریه ها را افزایش داده و در بلند مدت سبب ابتلا به بیماری های قلبی و آسم و تنگی نفس میشود.👇👇👇👇👇👇
🔹 برای درمان کبد چرب و خلط پشت حلق و درمان مشکلات گوارشی، تیروئید، دیابت و فشار خون، مشکلات جنسی، بیماریهای زنانگی، مشکلات پروستات، تناسب اندام و اصلاح مزاج وارد کانال زیر بشوید👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2544959632C431da444a7
معرفی کتاب؛ زن، جایگاه و شئونات از منظر مراجع تقلید معاصر
✍️اثر
مرضیه سیامک
در استخراج، گردآوری و دسته بندی سخنان رهبری و ارائه آن در قالب اثر حاضر، کلیه سخنرانی ها و پیام های ایشان درباره زنان، از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا سال 1380 مورد بررسی قرار گرفته اند که حجم گسترده آن ها (بالغ بر 150 مورد)، توجه و اهتمام رهبر معظّم انقلاب را نسبت به مسائل زنان نشان می دهد. در این اثر، مجموعه فرمایش ها و پیام های گران قدر آن حضرت با سرفصل های کلی زنان بزرگ عالم، جایگاه حقوق زن در نظام اسلامی، نقش خانواده و زنان در تربیت انسان ها، نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی، زنان و دفاع مقدّس، و جنایات و نقشه های استعمار و رژیم پهلوی درباره زن ارائه شده اند. در این کتاب، مسئله تشکیل خانواده بر اساس الگوها، معیارها و ارزش های تشیّع و با توجه به سیره عملی بهترین همسران جهان، یعنی حضرت علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام ، مورد بررسی قرار گرفته است.
#معرفی_کتاب
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
18.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بنظرتون یه مادر، یه خانم خانه دار چطور میتونه امام زمانش رو یاری کنه؟
چقدر میتونه برا ظهور تاثیر گذار باشه؟
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄