eitaa logo
بانوان نمونه
40.8هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
58 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/zB7W.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
بانوان نمونه
ام‌ايمن بسيار به فاطمه زهرا(علیها السلام) عشق می‌ورزید. او بعد از شهادت ایشان قسم خورد، در مدینه نما
۴_نَسیبه نسیبه به فتح نون و کسر سین، معروف به ام‌عُماره، دختر کعب بن عمرو و از انصار است. به او «انسیه» و «لسیبه» نیز می‌گفته‌اند. پدر شیبه، کعب بن عمرو، از طايفه بنی مازن بن النجار است و مادرش، رباب دختر عبدالله نام دارد. کنیه نسیبه، اُم‌عماره به ضم عین و تخفیف میم است. نسیبه با زید بن عاصم بن عمرو بن عوف بن مبذول بن غنم، ازدواج کرد و دو فرزند به نام‌های عبدالله و حبیب به دنیا آورد که هر دو يار پیامبر بودند. سپس با غزیّة بن عمرو ازدواج کرد و تمیم و خوله، حاصل این ازدواج بودند. اُم‌عماره در مدینه زندگی می‌کرد و در سال سیزدهم بعثت، همراه زني با هفتاد مرد در عقبه ثانی با همسرش غزیّه پيش پيامبر رفت و با ایشان بیعت کرد. او در شمار راویان حدیث است.... ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
۴_نَسیبه نسیبه به فتح نون و کسر سین، معروف به ام‌عُماره، دختر کعب بن عمرو و از انصار است. به او «انس
زرکلی درباره وی می‌گوید: او صحابی پیامبر و در شجاعت مشهور بود و از ابطال المعارک (شجاعان جنگ) شمرده می‌شد. در جنگ‌های احد و خیبر و حنین شرکت داشت و هم‌چنین در حدیبیه و عمرةالقضیه نیز حاضر بود. نسیبه همراه همسر خود، غزیة بن عمرو و دو فرزندش در جنگ احد شرکت کرد. آغازِ روز برای سیراب کردن مجروحان، مشک کهنه‌ای برداشت و به سوی احد حرکت کرد. آن روز جنگید و سیزده زخم نیزه و شمشیر برداشت..... ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
زرکلی درباره وی می‌گوید: او صحابی پیامبر و در شجاعت مشهور بود و از ابطال المعارک (شجاعان جنگ) شمرده
نسیبه ماجرا را برای ام‌سعد اين گونه تعريف می‌کند: آغازِ روز به احد رفتم و نگاه می‌کردم که مردم چه می‌کنند. همراهم مشک آبی بود. نزد پیامبر رسیدم در حالی که مسلمانان با قدرت می‌جنگیدند. وقتی مسلمانان شکست خوردند و فرار کردند، خود را به پیامبر رساندم و با شمشیر از پیامبر دفاع ‌کردم و تیر مي‌انداختم تا اين كه زخم‌ها مرا زمین‌گیر کرد. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
نسیبه ماجرا را برای ام‌سعد اين گونه تعريف می‌کند: آغازِ روز به احد رفتم و نگاه می‌کردم که مردم چه می
ام‌سعد می‌گوید: زخم عمیقی بر گردن نسیبه دیدم که تو خالی بود. پرسیدم: چه کسی با تو چنين كرده؟ گفت: وقتی مردم فرار می‌کردند، ابن قمیئه پیشم آمد و فریادزنان دنبال پیامبر می‌گشت. مُصعَب بن عُمیر و گروهی در مقابل او ایستادند که من نیز در آن جمع بودم و ابن قمیئه مرا زخمي كرد. البته من چند ضربه به او زدم، ولي او دو زره روی هم پوشیده بود. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
ام‌سعد می‌گوید: زخم عمیقی بر گردن نسیبه دیدم که تو خالی بود. پرسیدم: چه کسی با تو چنين كرده؟ گفت: وق
ام‌سعد می‌گوید: زخم عمیقی بر گردن نسیبه دیدم که تو خالی بود. پرسیدم: چه کسی با تو چنين كرده؟ گفت: وقتی مردم فرار می‌کردند، ابن قمیئه پیشم آمد و فریادزنان دنبال پیامبر می‌گشت. مُصعَب بن عُمیر و گروهی در مقابل او ایستادند که من نیز در آن جمع بودم و ابن قمیئه مرا زخمي كرد. البته من چند ضربه به او زدم، ولي او دو زره روی هم پوشیده بود. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
ام‌سعد می‌گوید: زخم عمیقی بر گردن نسیبه دیدم که تو خالی بود. پرسیدم: چه کسی با تو چنين كرده؟ گفت: وق
ضمرة بن سعید از جد خود، درباره نسیبه نقل می‌کند: روز احد از پیامبر شنيدم: به راستی امروز مقام نسیبه بالاتر از مقام فلانی و فلانی است. پیامبر می‌دید که نسیبه سخت مبارزه می‌کند. لباس خویش به کمر زده بود تا این که سیزده زخم برداشت. من خود نسیبه را غسل دادم و سیزده زخم او را شمردم و بزرگ‌ترین زخم روي گردنش بود که یک سال آن را مداوا کرد. وقتی پیامبر فرمان حرکت به سوی حمراء‌الاسد را داد، نسیبه پارچه‌ای بر آن زخم بست و خواست حرکت کند، ولي از شدت خون‌ریزی توان حرکت نداشت. ما تا صبح از او پرستاري ‌کردیم. پیامبر وقتی از حمراءالاسد برگشت، پيش از رفتن به خانه، از برادر نسیبه خواست كه او را از حال نسيبه باخبر كند. وقتي او برگشت و خبر سلامت نسیبه را داد، پیامبر خوش‌حال شد. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
ضمرة بن سعید از جد خود، درباره نسیبه نقل می‌کند: روز احد از پیامبر شنيدم: به راستی امروز مقام نسیبه
عُمارة بن غزیّه، از ام‌عُماره نقل می‌کند: مردم اطراف پیامبر را خالی کردند و کمتر از ده نفر در کنار پیامبر مانده بودند. من و همسر و دو فرزندم از پیامبر دفاع ‌کردیم. من سپری نداشتم. پیامبر مردی را دید که داشت فرار مي‌كرد و سپری با خود داشت. فرمود: سپرت را برای کسانی که مبارزه می‌کنند، بگذار. من سپر را برداشتم و از پیامبر دفاع ‌کردم. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
عُمارة بن غزیّه، از ام‌عُماره نقل می‌کند: مردم اطراف پیامبر را خالی کردند و کمتر از ده نفر در کنار پ
فرزندش عبدالله بن زید می‌گوید: بازوی چپ من زخمی شد و خونش بند نمی‌آمد. مادرم با بندهایی که قبلاً آماده کرده بود، زخمم را بست. پیامبر به ما نگاه می‌کرد. مادرم گفت: برخیز و مبارزه کن. پیامبر بارها ‌فرمود: کیست که طاقت ام‌عُماره را داشته باشد. کسی که مرا مجروح کرده بود، جلو آمد. پیامبر او را به مادرم نشان داد و مادرم با ضربه‌ای پای او را قطع کرد. پیامبر تبسم كرد و فرمود: قصاص کردی ای ام‌عُماره. پیامبر می‌فرمود: من متوجه راست و چپ نمی‌شدم، مگر اين كه نسیبه را می‌دیدم که مقابل من می‌جنگید. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
فرزندش عبدالله بن زید می‌گوید: بازوی چپ من زخمی شد و خونش بند نمی‌آمد. مادرم با بندهایی که قبلاً آما
وقتی پیامبر مقاومت من و مادرم را دید، فرمود: بارک‌الله بر شما خانواده. مقام مادرت و مقام همسر مادرت و مقام تو بالاتر از فلانی و فلانی است. رحمت خدا بر شما خانواده. نسیبه عرض کرد: از خدا بخواه در بهشت همراه شما باشیم. پیامبر دعا فرمود: خدایا آنها را رفیقان من در بهشت قرار بده. نسیبه می‌گوید: دیگر برایم مهم نبود در دنیا چه بر سرم می‌آید. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
وقتی پیامبر مقاومت من و مادرم را دید، فرمود: بارک‌الله بر شما خانواده. مقام مادرت و مقام همسر مادرت
در جنگ احد یکی از فرزندانش می‌خواست برگردد و فرار کند. نسیبه به او حمله كرد و گفت: «پسرم از خدا و پیامبرش به کجا فرار می‌کنی؟» او را که برگرداند، مردی به او حمله کرد و او را به شهادت رساند. نسیبه شمشیر فرزندش را برداشت و به آن مرد حمله كرد و او را کشت. نسیبه با سپر کردن سینه و دست‌هایش از پیامبر دفاع می‌کرد. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
در جنگ احد یکی از فرزندانش می‌خواست برگردد و فرار کند. نسیبه به او حمله كرد و گفت: «پسرم از خدا و پی
نسیبه در جنگ حنین نیز شرکت داشت و وقتی مسلمانان فرار مي‌كردند، روی آنان خاک می‌پاشید و می‌گفت: «از خدا و رسولش به کجا می‌گریزید؟» عمر از کنارش ‌گذشت و گفت: «وای بر تو، چرا چنین می‌کنی؟» نسیبه جواب داد: «این فرمان خداست.» واقدی گوید: وقتی نسیبه خبر شهادت فرزندش حبیب را شنید، با خدا عهد کرد که یا مسیلمه را بکشد یا آن‌جا بمیرد، از اين رو، با خالد بن ولید در جنگ یمامه شرکت کرد و فرزندش عبدالله نیز همراه او بود. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
نسیبه در جنگ حنین نیز شرکت داشت و وقتی مسلمانان فرار مي‌كردند، روی آنان خاک می‌پاشید و می‌گفت: «از خ
. ام سعد می‌گوید: از نسیبه پرسیدم: دستت چه شده است؟ گفت: در جنگ یمامه وقتی مردم می‌گریختند، من همراه انصار به حدیقةالموت رسیدیم و آن‌جا مدتی جنگیدیم تا ابودجانه بر در باغ کشته شد. من داخل باغ رفتم و دنبال دشمن خدا، مسیلمه می‌گشتم. مردی به من حمله کرد و دستم را جدا ساخت. به خدا سوگند چیزی جلودار من نبود تا به آن خبیث رسیدم. او کشته شده بود و پسرم عبدالله شمشیرش را از خون او پاک می‌کرد. همان جا سجده کردم. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
. ام سعد می‌گوید: از نسیبه پرسیدم: دستت چه شده است؟ گفت: در جنگ یمامه وقتی مردم می‌گریختند، من همراه
گویند نسیبه روزی به محضر پیامبر رسید و عرض کرد: تمام آیات قرآن برای مردان است و آیه‌ای درباره زنان نیست. از اين رو خداوند آیه 35 سوره احزاب را نازل فرمود. نسیبه حدود سال سيزده هجری قمري از دنیا رفت. او از راویان حدیث شیعه است و بزرگانی مانند ابوحمزه ثمالی و عبدالکریم بن عمرو خثعمی و از او روایت کرده‌اند. دختر او فاطمه نیز از راویان حدیث به شمار مي‌آيد و از امام حسن و حسین(علیهما السلام) روایت كرده است. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄