eitaa logo
بانوان نمونه
40.8هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
58 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/zB7W.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️ حاصلِ تربیت حضرت امّ البنین سلام الله علیها 🎙 حجت الاسلام علیه السلام ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
➖ نمایان بودن پوشش از زیر چادر در نماز ✍️ سؤال: قسمت هایی از بدن زن که پوشش آن در نماز لازم است، اگر برای خودشان قابل رؤیت باشد، آیا باید پوشانده شود؟ ✅ جواب: در فرض سؤال که بدن زن از نگاه دیگران، به مقدار واجب، پوشیده و غیر قابل رؤیت است، نماز صحیح است هر چند احتیاط مستحب این است که در همه اعمال نماز، بدنش برای خودش هم قابل رؤیت نباشد. 🏷 پی‌نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله خامنه ای. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های الهی قمیشی پیرامون زن ها ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🎊‌🎊 🎊 🎉 🌺🌺 زینب بعضی از روزهای گرم تابستان پیش مادر بزرگش می‌رفت و خانه او می ماند مادرم همیشه برای رفع مشکلاتش آجیل مشکل گشا نذرمی‌کرد. یک کتاب داستان قدیمی داشت که ماجرای عبدالله خوارک بود عبدالله از راه خارکنی زندگی می‌کرد. یک شب خواب می‌بیند که اگر چهل روز در خانه‌اش را آب و جارو کند و مشکل‌گشا نذر کند وضع زندگیش تغییر می‌کند. عبدالله بعد از چهل روز مقداری سنگ قیمتی پیدا می‌کند و از آن به بعد ثروتمند می‌شود. مادرم کتاب را دست دخترها می‌داد و هنگام پاک کردن مشکل گشا همه کتاب را می خواندند. مادرم داستان حضرت خضر نبی و امام علی را هم تعریف می‌کرد. و دخترها به خصوص زینب با علاقه گوش می‌دادند . وقتی بچه‌ها به سن نمازخواندن می‌رسیدند مادرم آنها را به خانه اش می برد و نماز یادشان می داد وقتی نماز خواندن یاد می‌گرفتند به آنها جایزه می‌داد. زینب سوال های زیادی از مادرم می‌پرسید خیلی کتاب می خواند و خیلی هم سوال می‌کرد خوب درس می خواند ولی در کنار آگاهی اش دل بزرگی هم داشت. وقتی شهلا مریض می شد بی قراری می‌کرد. برخلاف زینب که صبور بود، شهلا تحمل درد و مریضی را نداشت. زینب به او می‌گفت: چرا بی قراری می کنی از خدا شفا بخواه حتماً خوب میشی. شهلا مطمئن بود که زینب همینطوری چیزی نمی گوید و حرفش را از ته دلش می زند. زینب کلاس چهارم دبستان با حجاب شد. مادرم سه تا روسری برایش خرید از آن به بعد روسری سرش می کرد و به مدرسه می رفت. بعضی از هم کلاسی هایش او را مسخره می کردند و اُمُل صدایش میزدند بعضی روزها ناراحت به خانه می‌آمد معلوم بود که گریه کرده است. می‌گفت: مامان به من اُمُل میگن. یک روز به او گفتم: تو برای خدا حجاب زدی یا برای مردم؟ گفت: معلومه برای خدا. گفتم: پس بزار بچه‌ها هرچی دلشون میخواد به تو بگن. همون سالی که باحجاب شد روزه هایش را شروع کرد. خیلی نحیف بود استخوان‌های بدنش از شدت لاغری بیرون زده بود وقتی با شهلا حرفشان می‌شد با پاهایش که خیلی لاغر بود به او می‌زد شهلا هم حسابی دردش می گرفت. برای اینکه کسی در خانه به حجاب و روزه گرفتنش گیر ندهد، از ۱۰ روز قبل از ماه رمضان به خانه مادربزرگش می رفت. با اینکه می‌دانستم زینب از نظر جثه و بنیه خیلی ضعیف است جلویش را نمی‌گرفتم. مادرم آن زمان هنوز کولر نداشت و شبها روی پشت بام کاهگلی می خوابید. او هر سال ده روز جلوتر به پیشواز از ماه رمضان میرفت شب اولی که زینب به آنجا رفت به او سفارش کرد که برای سحری بیدارش کند تا زینب هم به پیشواز ماه رمضان برود. مادرم دلش نیامد که زینب را صدا کند و نصف شب آرام و بی صدا از روی پشت‌بام پایین رفت و به خیال خودش فکر می کرد که او خواب است. زینب از زمین پشت بام خودش را آویزان کرد و مادرم را صدا زد و گفت مادربزرگ چرا برای سحری بیدارم نکردی فکر می‌کنی سحری نخورم روزه نمیگیرم؟ مادربزرگ به خدا من بی سحری روزه میگیرم اشکالی نداره. مادرم از خودش خجالت کشید به پشت بام رفت و زینب رو بوسید و التماسش کرد که با او پایین برود و سحری بخورد. مادرم گفت به خدا هرشب صدات می کنم جان مادر بزرگ بی سحری روزه نگیر. آن سال زینب همه ماه رمضان را روزه گرفت و ۱۰ روز هم پیشواز رفت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام صادق (علیه السلام): 🔹كثْرَةُ اَلْمِزَاحِ تَذْهَبُ بِمَاءِ اَلْوَجْهِ وَ كَثْرَةُ اَلضَّحِكِ تَمُجُّ اَلْإِيمَانَ مَجّاً . 🔸شوخى بسيار آبرو را ببرد و خندۀ بسيار ايمان را از انسان دور می‌کند. 📚 اصول کافی (باب العشرة) جلد ۲ صفحه ۶۶۵ ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
hejab-azemat-zan1-rahbari1 (2).mp3
1.51M
حجاب_ عظمت زن مقام معظم ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
قرآن آسان - 1500.pdf
21.9M
💠دانلود کل قرآن «نگارش آسان» 🔹ترجمه فارسی: مهدی الهی قمشه‌ای 🔹خط: ابوالحسن مظفری 🔻مجموعه ویژگی‌های فوق باعث می‌شود تا این قرآن: الف) با خطی واضح و خوانا ب) رنگ‌بندی ملایم و دلنشین و ج) توضیحاتی کامل؛ 🔻موجب: 1- قرائت آسان 2- تلاوت کم‌اشتباه 3- درک بهتر ترجمه 4- کمترین خستگی برای قرائت‌های طولانی شود. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
هدایت شده از قاصدک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🔥 بخور نخورهای لاغری و چاقی 😱 بزن رو وزنت تا بگم چی بخوری که خوش اندام بشی و سالم ✅👇👇 ⭐️۶۰🍏 ۶۵ ⭐️۷۰ 🍏 ۷۵ ⭐️ ۸۰ 🍏۸۵ 🌟 ۹۰ 🍏 ۹۵ 🌟۱۰۰ 🍏🌟 بالای ۱۰۰ کیلو تا ۲۰۰ کیلو اینجا بزن❌ 🤝 خواهر و برادر من اگه می‌خوای عید تغییر کنی و خوش‌پوش بشی حتماً بیا👌 ❤️مثل کوره چربی بسوزون تخصصی زیر نظر دکتر مردانی متخصص تغذیه🔥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیده راه عفاف و حجاب 🔺مادر شهیده: دوست دارم مردم بدانند منافقین دختر ۱۴ ساله ی معصومم را بخاطر اعتقادات و باورهایش با چادرش و ۴ گره ای که به دور گردنش زدند به شهادت رساندند. شهیده ای که در راهپیمایی علیه بی حجابی شرکت کرد و به همین دلیل در ۲۹ اسفند ۱۳۶۰ بعد از نماز مغرب و عشا توسط منافقین ربوده و به شهادت رسید 🌷🍃 🔺منافقین زینب را به خاطر حجاب با چادر خودش خفه کردند . ❌همین هایی که الان شعار زن زندگی آزادی سرمیدهند. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
زهرا سیدروحانی همسر آیت الله شاه آبادی ♻️بانـو زهـرا سـید روحانـی در تاریـخ 18 اردیبهشـت سـال 1319 خورشـیدی مطابـق بـا آخـر ربیـع االول سـال 1359 هجـری قمـری در بیت نامـدار روحانی در شـهر مقـدس قـم دیـده بـه جهان گشـود. 💢 او در فضیلـت و تقوا به نیـای پر افتخار خـود اقتـدا نمـوده بـود و در اخلاق، عبـادت و زهـد سـرآمد بود. ♻️پـدر وی مرحـوم آیـت الله حـاج سـید ابوالحسـن روحانـی (م 1382 ق) از علمـای محتـرم قـم بـود. او عالمـی زاهـد و عابـدی پرهیـزکار و از شـا گردان آیـت الله العظمـی سـید ابوالحسـن اصفهانـی ( نجـف اشـرف) و آیـت الله العظمـی حـاج شـیخ عبدالکریـم حائـری (قـم مقدسـه)بـود. ♻️در تهذیـب و اخلاق بـا مرحـوم امـام خمینـی مـراودات و مباحثاتـی در منـزل خـود، واقـع در خیابـان چهارمـردان ( انقلاب اسلامی) داشـت. ♻️در عبـادت یـد طولایـی داشـت و در مـاه مبـارک رمضـان پـس از تنـاول افطـاری مختصـر کـه غالبـا چـای و آبجـوش بـود تـا پاسـی از شـب بـه نماز و دعـا می پرداخت. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
بانو طاهایی 🔅ازدواج مرحله‌ی سرنوشت ساز در زندگی تمام انسان هاست که می تواند پنجره‌ای به سوی موفقیت
بانوطاهایی هجرت به مشهد 🔹وقتی گرمای خورشید ولایت به جسم و جان آدمی می تابد، فصل تازه در دفتر زندگی وی می گشاید. به یقین عشق و محبت فراوان و بی شائبه استاد به معصومین(علیهم السلام) تأثیر بسیاری در جهت خط مشی آینده ایشان داشته است. استاد معظمه درباره چگونگی هجرت خویش به مشهد مقدس می فرمایند: 🔹من از ابتدا علاقمند به سکونت در مشهد مقدس بودم و به آن می اندیشیدم اما این آرزو نه در اوان جوانی بلکه سال ها بعد بر آورده شد؛ یعنی در یک سفر که به زیارت علی ابن موسی الرضا(علیه السلام) آمده بودیم، گفتند تا یک ماه دیگر در اینجا ساکن می شویم. 🔹استاد هجرت به مشهد مقدس را آزمایشي از طرف حضرت ثامن الحجج می دانستند برای این که معلوم می شود آیا قدردان نعمت مجاورت هستند یا نه؟ «لیبلونی ءأشکر ام أکفر» ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
2023_11_08_21_40_45_128kbs.mp3
3.91M
‌ ✅" ویژگی های زنان قدرتمند و خوب" ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
❓رفتن بدون حجاب به حياط خونه، بالکن و پشت پنجره‌ای كه از ساختمون‌هاى بلند اطراف دیده می‌شه، چه حكمى داره؟ 📚 همه مراجع، به‌جز سیستانی: 📝 اگه احتمال بدین كه مرد نامحرم شما رو مى‌بينه، بنابر احتياط واجب، بايد حجابتون رو رعایت کنین. 📚 آيت‌الله سيستانى: 📝 اگه احتمال بدین كه مرد نامحرم شما رو مى‌بينه، بهتره (مستحبه) که حجابتون رو رعایت کنین. ⭕️ نکته: حکم بالا مربوط به جاییه که احتمال می‌دین مرد نامحرم شما رو ببینه؛ اما اگه 1️⃣ می‌دونین كه مرد نامحرم داره نگاه می‌کنه؛ 2️⃣ یا یقین دارین که اگه بی‌حجاب توی حیاط و بالکن رفتین، حتماً نامحرم شما رو می‌بینه. ✅ در این صورت، به فتواى همه مراجع، بايد حجابتون رو رعایت کنین. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
مفاتیح الجنان.pdf
18.23M
💠دانلود مفاتیح الجنان «نگارش آسان» 🔹ترجمه فارسی: مهدی الهی قمشه‌ای 🔹خط: ابوالحسن مظفری ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
زهرا زندی زاده بانو مجاهد شهید زهرا زندی زاده در اول مرداد ماه سال 1330 در اصفهان در دامان خانواده ای مذهبی و پیرو اهل بیت متولد گردید. او از همان کودکی تجسمی از وقار و حیثیت یک دختر نمونه ی مسلمان بود و در آن دوران سخت بی دینی او از دین و دین باوری سخن بر زبان می راند، او تحصیلات خود را تا اخذ کارشناسی در رشته ی شیمی دانشگاه تهران ادامه داد و در تمام این مدت با آنکه قانون منع حجاب در همه ی مدارس کشور به سختی اجرا می شد هرگز حجاب را از سر نیفکند و با درس خواندن و رتبه ی همیشه ممتازش نه تنها بر دهان همه مهر سکوت نشانده بود بلکه زبانه ستایش همه را بر خویش گشوده بود تا آنجا که رتبه ی اول آزمون سراسری دانشگاه را نیز از آن خود ساخته بود. او در کنار درس و علم آموزی سر سختانه در برابر مواضع رژیم پهلوی ایستادگی می نمود و در تمام دوران تحصیل با حضور در انجمن اسلامی و تشکیل کلاس های عقیدتی و قرآن و .... روح خویش را در فضای عبودیت پرورش می داد و با ورود به دانشگاه فعالیت های سیاسی، مذهبی این بانوی صاحب اندیشه فزونی یافت. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🎊 من در آن سال به خاطر هوای شرجی آبادان دچار آسم شده بودم. مدتی که مرتب مریض میشدم زینب خیلی غصه مرا می‌خورد. آرزویش این بود که برایم تخت بخرد و پرستار بگیرد. به من می‌گفت: بزرگ بشم نمیزارم تو زحمت بکشی یه نفر رو میارم تا کارا رو انجام بده. مهرداد مدتی با رادیو نفت آبادان کار می‌کرد و مرتب در خانه تمرین نمایش داشت نقش اول یکی از نمایش ها پهلوان اکبر بود. زینب نقش مادر پهلوان اکبر را بازی می‌کرد در نمایش سربداران هم او نقش مورخ را داشت. آنها در خانه لباس نمایش می پوشیدند و با هم تمرین می کردند. من هم می نشستم و نمایش آنها را با عشق نگاه می‌کردم. مهرداد و زینب به شعر هم علاقه داشتند مهرداد شعر می گفت و زینب گوش می کرد. مهرداد از زنهای لااُبالی و سبک بدش می‌آمد و همیشه به دخترها برای رفتارشان تذکر می‌داد. اگر دخترها با دامن یا پیراهن بیرون می‌رفتند حتماً جوراب ضخیم پایشان می کردند وگرنه مهران آنها را بیرون نمی برد. زینب به برادرها و خواهرهایش واقعا علاقه داشت گاهی با آن دست های لاغر و کوچکش لباس های مهران و جوراب های مهرداد را می شست. دلش می خواست به شکلی محبت خودش را به همه نشان بدهد. شروع دوباره 🌸 روزها آرام می گذشت. سرم به خانه و زندگی هم گرم بود همین که بچه‌ها در کنارم بودند احساس خوشبختی میکردم چیز دیگری از زندگی نمی خواستم. بابای مهران و کارگرهای شرکت نفت از شاه بدشان می‌آمد آبادان در دست انگلیسی ها و خارجی ها بود آنها در بهترین محله ها و خانه ها زندگی می کردند و برای خودشان آقایی می‌کردند. بعد از انقلاب من و بچه ها طرفدار انقلاب و امام شدیم وقتی آدم پَستی مثل شاه که خیلی از جوان‌های مخالفش را شکنجه کرده بود از کشور رفت و یک سید نورانی مثل امام رهبر ما شد چرا ما از او حمایت نکنیم. من مرتب می نشستم و به سخنرانی های امام گوش می کردم انگار از زبان ما حرف می زد و درد دل ما را می‌گفت. وقتی شنیدم چه بلاهایی سر خانواده رضایی آوردن و ساواک چگونه مخالفان شاه را شکنجه کرده بود تمام وجودم نفرت شد. از بچگی که کربلا رفتم و گودال قتلگاه را دیدم همیشه پیش خودم می گفتم اگر من زمان امام حسین زنده بودم حتما امام حسین و حضرت زینب را یاری می کردم. ولی هیچ وقت پیش یزید که طلا و جواهر داشت و مردم را با پول می خرید نمی‌رفتم. با شروع انقلاب فرصتی پیش آمد که من و بچه هایم به سفر امام حسین به پیوندیم و من از این بابت خدا را شکر می کردم. مهران در همه راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد ولی شرط کرد که اگر دخترها می‌خواهند راهپیمایی بیایند باید چادر بپوشند زینب دو سال قبل از انقلاب با حجاب شده بود اما مینا و مهری و شهلا هنوز حجاب نداشتند. من دوتا از چادرهای خودم را برای مینا و کوتاه کردم همه ما با هم به تظاهرات می رفتیم شهرام را هم با خودمان می بردیم خانه ما نزدیک مسجد قدس بود مردم آنجا جمع می‌شدند و راهپیمایی از آنجا شروع می شد. مینا و زینب در راهپیمایی مراقب شهرام بودند زینب دختر بی تفاوتی نبود با اینکه از همه دخترها کوچک تر بود در هر کاری کمک می‌کرد. ما در همه راهپیمایی‌ های زمان انقلاب شرکت می‌کردیم زندگی ما شکل دیگری شده بود تا انقلاب نبود سرمان در زندگی خودمان بود ولی بعد از انقلاب نسبت به همه چیز احساس مسئولیت داشتیم. مسجد قدس پایگاه فعالیت بچه‌ها شده بود دخترها نماز های شان را در مسجد می خواندند مخصوصاً در ماه رمضان آنها نماز مغرب و عشا را به جماعت میخواندند و بعد به خانه می آمدند من در ماه رمضان سفره افطار را آماده می‌کردم و منتظر می نشستم تا بچه‌ها برای افطار از راه برسند مهران شب و روز در مسجد بود و در همان جا زندگی می کرد. به بچه هایم افتخار می کردم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 عظمتِ رمضان 🟢 پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: اگر مردم می دانستند چه [حقیقت و برکتی] در رمضان [نهفته] است، هر آینه دوست می داشتند که رمضان یک سال باشد. 📚 فضایل الاشهر الثلاثه، ص140 حلول ماه رمضان، ماه عبرت و قران مبارک باد🌹🌹 ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از قاصدک
🔹 خلط منبعی برای ورود عفونت به بدن تلقی می‌شود.😢😥 👇👇👇👇👇👇👇👇 🔹 افزایش حجم خلط خطر ورود عفونت به گلو و ریه ها را افزایش داده و در بلند مدت سبب ابتلا به بیماری های قلبی و آسم و تنگی نفس میشود.👇👇👇👇👇👇 🔹 برای درمان کبد چرب و خلط پشت حلق و درمان مشکلات گوارشی، تیروئید، دیابت و فشار خون، مشکلات جنسی، بیماریهای زنانگی، مشکلات پروستات، تناسب اندام و اصلاح مزاج وارد کانال زیر بشوید👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2544959632C431da444a7