#نکته👌🌹
🔆امام حسین (علیه السلام):
🍃إِنَّ أَجْوَدَ النَّاسِ مَنْ أَعْطَی مَنْ لَا یرْجُو
🌺بخشنده ترین مردم کسی است که به آنکه به او چشم امید نبسته "بخشش" کند.
📚{کشف_الغمه_جلد2_صفحه242}
#شبتون_مهدوی
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
تـ❤️ـو را ...
ندیدن و مردن ؛
فقط به این معناست
به باد رفته ...
تمامی عمر کوتاهم
سلام حضرت دلـ❤️ـبر ...
#سلام
#روزتون_مهدوی
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
#مهارت_ترببت_فرزند
#محبت
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
قسمت1⃣
⬅️در ابراز محبت و تکریم شخصیت کودک نباید راه افراط را پیمود❌
🔰 زیرا در آن صورت علاوه بر این که نمی توان نتیجه صحیح تربیتی گرفت بلکه شخصیت کودک در اثر زیاده روی والدین در ابراز محبت های نا به جا لطمه جبران ناپذیری خواهد خورد😱
⬅️چرا که این کودک از خود راضی، از جامعه توقعات و انتظارات نا به جایی خواهد داشت و در صورت بی اعتنایی دیگران به این خواسته های بی مورد، کودک ناز پرورده از زندگی بیزار و مایوس شده و دچار عقده حقارت خواهد شد😒
🔆#امام_باقر_(علیه السلام)
🔰امام باقر علیه السلام می فرماید: «شر الابآء من دعاه البر الی الافراط (۱۱) ؛ بدترین پدران آن هایی هستند كه در نیكی و محبت [نسبت به فرزندان خود] زیاده روی نمایند..🔆
#تاریخ_یعقوبی،_ج_۲_ص_۳۲۰
#ادامه_دارد
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
#مهارت_های_تربیت_فرزند
#محبت
قسمت2⃣
🔰روسو در کتاب امیل معتقد است 🤔
⬅️ که #بدبخت_ترین_کودکان، آن هایی هستند که والدین آنها، آنان را در ناز و نعمت پرورش می دهند😔
⬅️نمی گذارند سردی و گرمی دنیا را بچشند و پستی و بلندی جهان را لمس کنند، این گونه کودکان در مقابل سختی ها حساس می شوند😢
⬅️ و در مقابل لذت ها بی تفاوت، هم چون ساق نازک یک درخت کوچک در مقابل هر نسیمی می لرزند و کوچک ترین حادثه سوئی آنان را ناراحت می کند😞
#پایان
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشنهاد بازدید
فرزند بیشتر
آرامش روانی بیشتر
خیرو برکت بیشتر 🥰😍😍
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
رمان محتوایی...
#هرچی_توبخوای
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
بانوی خاص🌹
#هرچی_توبخوای #قسمت118 -وحید پی خوشگذرانی میره؟با زن دیگه ش خوشه که برای ما کم میذاره؟هرچند که من
#هرچی_توبخوای
#قسمت119
علی بلند شد و سلام کرد،بعد دوباره نشست و خودشو با پسرش،امیررضا که پنج ماهش بود،سرگرم کرد...
محمد هم همونجوری نشسته خیلی سرد سلام کرد.
من از رفتار علی و محمد ناراحت شدم...😒😒
وحید یه کم نگاهشون کرد،بعد بالبخند به من نگاه کرد.رفت پیش علی و بامهربانی امیررضا رو بغل کرد و باهاش صحبت میکرد...
بعد امیررضا رو به مامان داد و دوباره جلوی علی ایستاد.بامهربانی بلندش کرد و بغلش کرد.آروم چیزی تو گوش علی گفت که علی هم وحید رو بغل کرد...🤗
مدتی گذشت.وحید از علی جدا شد و جلوی محمد ایستاد.محمد به وحید نگاه هم نمیکرد.
وحید با شوخی بهش گفت:
_قبلنا پسر خوبی بودی.😄
بالبخند گفتم:
_از وقتی چاق شده اخلاقش هم بد شده.😁
همه خندیدن...😀😬😄😃😂
وحید،محمد هم بلند کرد و بغلش کرد.با محمد هم آروم حرف میزد.خیلی صحبت کرد.بالاخره محمد هم لبخند غمگینی زد و بغلش کرد...
وحید واقعا مرد خیلی خوبیه....
هرکس دیگه ای بود و اونجوری سرد باهاش رفتار میکردن،جور دیگه ای برخورد میکرد.
اون شب هم به شوخی گذشت.
دوباره همه زیاد میومدن خونه بابا. دورهمی های هفتگی ما برقرار شد و با شوخی های من و وحید و محمد فضای شادی تو مهمانی هامون بود...😃😁
بالاخره بعد شش ماه خنده های وحید واقعی شده بود.منم از خوشحالی وحید، خوشحال بودم. ☺️😍
چهار ماه گذشت...
ما هنوز خونه بابا زندگی میکردیم.یه شب وقتی وحید از سرکار اومد مثل همیشه من و فاطمه سادات رفتیم استقبالش.وقتی دیدمش فهمیدم میخواد بره مأموریت.اینجور مواقع نگاهش معلوم بود.😣
بعد از شام با فاطمه سادات بازی میکرد. منم آشپزخونه رو مرتب میکردم.یک ماه دیگه فاطمه سادات دو سالش میشد.
وحید اومد تو آشپزخونه،روی صندلی نشست. نگاهش کردم.لبخند زد.اینجور مواقع بعدش میخواست بگه مأموریت طولانی میخواد بره.
نشستم رو به روش.بالبخند طوری نگاهش کردم که یعنی منتظرم،زودتر بگو.😊
بالبخند گفت:
_میدونی دیگه،چی بگم.😅
گفتم:
_خب..😊
-شش ماهه ست..ممکنه بیشتر هم بشه.😊
دلم گرفت.شش ماه؟!! 😧😥به گلدون روی میز نگاه کرد و گفت:
_اصلا نمیتونم باهات تماس بگیرم.😒
تعجب کردم.😟مأموریت هایی داشت که مثلا ده روز یکبار یا دو هفته یکبار تماس میگرفت ولی اینکه اصلا تماس نگیره، اونم شش ماه.داشتم با خودم فکر میکردم، نگاهش کردم....
احساس کردم وحید یه جوری شده،مثل همیشه نیست.وقتی دید ساکتم به من نگاه کرد.وقتی چشمم به چشمش افتاد اشکهام جاری شد.😢 چشمهای وحید هم پر اشک شد.😢سریع بلند شد،رفت تو اتاق.منم به رفتنش نگاه میکردم. سرمو گذاشتم روی میز و گریه میکردم...😭
خدایا یعنی وقتش شده؟..🕊
وقت رفتن وحید؟..🕊
وقت دوباره تنها شدن من؟....🕊
خدایا #تو که هستی.پس #تنهایی معنی نداره.
✨*هر چی تو بخوای*✨ کمکم کن.
اشکهامو پاک کردم...
رفتم تو اتاق.وحید روی تخت دراز کشیده بود و به سقف نگاه میکرد.گفتم:
_کجایی؟😢
بدون اینکه به من نگاه کنه گفت:
_تاحالا سابقه نداشت برای مأموریت من گریه کنی!😒
گفتم:
_من چی؟..کی نوبت من میشه؟😢
-تا حالا سابقه نداشت مانعم بشی!🙁
-تا حالا سابقه نداشت بری مأموریت و بخوای که دیگه برنگردی.😣😢
با تعجب نگاهم کرد...😟بالبخند نگاهش کردم.گفتم:
_الان هم مانعت نمیشم.همیشه دعا میکنم عاقبت به خیر بشی.شهادت آرزوی منم هست.برای منم دعا کن.😢👣
رفتم تو هال...
روی مبل نشستم و فکر میکردم.به همه چیز فکر میکردم و به هیچ چیز فکر نمیکردم.
-کجایی؟😊
سرمو برگردوندم،دیدم کنارم نشسته.مثل همیشه بخاطر احترام خواستم بلند بشم،دستشو گذاشت روی پام و گفت:
_نمیخوام بهم احترام بذاری.تو این سه سال هزار بار بهت گفتم.😍
با شوخی گفت:
_زن حرف گوش کنی نیستی ها.😁
بالبخند گفتم:
_ولی زن باهوشی هستم.😌☝️
-باهوش بودن همیشه هم خوب نیست. بیشتر اذیت میشی.😊
چشمهاش پر اشک شد.گفت:
_زهرا..من خیلی دوست دارم...ولی باید برم.😢
-کی مجبورت میکنه؟😢
-همونی که عشق تو رو بهم داده.💖✨
خیالم راحت شد که عشق من مانع انجام وظیفه ش نمیشه...احساس کردم خیلی بیشتر از قبل دوستش دارم.😍
میخواستم بهش بگم خیلی دوسش دارم☺️ ولی ترسیدم که...
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
#نکته👌🌹
🔆امام رضا علیه السلام فرمودند ؛
💢 هیچ بنده اى "#حقیقت_ایمانش" را کامل نمى کند مگر این که در او سه خصلت باشد:
🍃 دین شناسى،✓
🍃 تدبر نیکو در زندگى،✓
🍃 شکیبایى در مصیبت ها و بلاها.✓
📙 تحف العقول، ص324
#شبتون_مهدوی
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
هر روز ...
دیده می شوی،
اما کسی تـ❤️ـو را
نشناخت ...
ای غریبه ترین،
آشِنـ❤️ـای شهر
سلام آشنـ❤️ـای غریب ...
#سلام
#روزتون_مهدوی
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
#مهارت_های_تربیت_فرزند
#جواب_دادن_به_سوالات_کودک
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
قسمت1⃣
🔰سوال کردن فرزندان ما بیشتر برای شناخت و یادگیری است و به همین دلیل اگر سوال را از کودکان مان بگیریم، هیچ نسلی رشد نمی کند😳
⬅️ و حتی علمی و شناختی برای آن ها به وجود نمی آید. روش پاسخ گویی به این دسته از سوالات اعتقادی، پاسخ منطقی و بدون جهت گیری است😊
❌نباید از اصطلاحاتی چون «الان وقت این سوال نیست» یا «تو در حد این مسائل نیستی» استفاده کنیم❌
✅باید به صورت منطقی پاسخ دهیم و درست این است که ابتدا از کودک مان بپرسیم خودش چه فکر و برداشتی دارد🤔
⬅️و در ادامه صحبت او، به جمع بندی و پاسخ منطقی بپردازیم🧐
✅استفاده از زبان تمثیل و انواع مثال ها می تواند در این زمینه به شما بسیار کمک کند👌
#ادامه_دارد
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
#مهارت_های_تربیت_فرزند
#جواب_دادن_به_سوالات_کودک
قسمت2⃣
🔰پاسخ به سوالات اعتقادی کودک 🧐
4 دلیلی که کودکان سوال می کنند⁉️
✅قبل از هر چیز باید بدانیم کودکان به چهار دلیل سوال می کنند🤔
1⃣شناختن
2⃣ کنجکاوی
3⃣دیدن تضادها
4⃣ تعارض ها
⬅️به طور کلی، کودکان سوال می کنند تا یاد بگیرند. والدین با دانستن همین نکته نه تنها نباید از پرسش کودک شان خسته شوند بلکه باید از این گونه سوالات استقبال کنند😍
🔰 در ادامه چند توصیه کلی درباره نحوه پاسخ گویی به سوالات اعتقادی کودکان خواهیم داشت و چند سوال را به عنوان نمونه، بر اساس همین توصیه های کلی پاسخ خواهیم داد🧐
#ادامه_دارد
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
وقتی همچین خواهر مهربونی داشته باشی، نابینا بودن خیلی سخت نیست.
[زندگی روزانه آیناز ۵ ساله و برادرش از گلستان ]
#عشق
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀