🔹️روایت شیخ عباس قمی از شفاعت فاطمه معصومه(س)
🍃🌺🍃🌺🍃
یکی از نکات جالبی که برای زیارت حضرت معصومه(س) وجود دارد این است که نه فقط امام رضا(ع)، بلکه امام صادق(ع) و امام جواد(ع) نیز به بیان ثواب زیارت حضرت (س) پرداختهاند.
هر سه بزرگوار پاداش زیارت حضرت فاطمه معصومه(س) را بهشت دانستهاند و چنین فرمودند:
🍀امام رضا(ع) فرمود: «مَنْ زارَها فَلَهُ الْجَنَّةُ؛ کسی که فاطمه معصومه را زیارت کند بهشت برای او خواهد بود».
📚کاملالزیارات، ص536، ح 826
🍀امام جواد(ع) فرمود: «مَنْ زارَ قَبْرَ عَمَّتی بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّةُ؛ کسی که قبر عمهام را در قم زیارت کند، بهشت برای او است».
📚کاملالزیارات، ص536، ح 827
🍀امام صادق (ع) نیز فرمود: کسى که حضرت (س) را زیارت کند در حالى که آگاه و متوجه شأن و منزلت او باشد به بهشت مىرود.
📚بحارالأنوار، ج 48، ص307
#ولادت_حضرت_معصومه(س)
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#نکته👌🌹
💫امیر مومنین علیه السلام:
🔰هر گاه رسول خدا را به #ولادت_دختری مژده می دادند،می فرمودند:#ریحانه و دسته گل است و روزی او بر خداست😍
سنن النبی،ص۸۰
#شبتون_مهدوی
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
🌱ای امید دل شکستهی ما
بیتو سخت است زندگی مولا
#سلام
#روزتون_مهدوی
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
#مهارت_های_تربیت_فرزند
#بی_خوابی_در_کودکان
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
قسمت2⃣
🔰درمان های غیر دارویی برای مقابله با بی خوابی در کودک که ناشی از شرایط پزشکی دیگری نیست، می تواند شامل موارد زیر باشد🤔
✅محدود کردن زمان وقت گذراندن در رختخواب فقط برای خوابیدن، که شامل کتاب خواندن، انجام تکایف مدرسه یا تماشای تلویزیون در رختخواب می شود👌
✅داشتن یک برنامه بسیار دقیق از زمانی که کودک شما به رختخواب می رود و از خواب بیدار می شود، شامل آخر هفته ها و تعطیلات🧐
✅متوقف کردن فعالیت های تحریک کننده 30 تا 60 دقیقه قبل از زمان خواب ، مانند بازی های ویدیویی، تماشای تلویزیون، پیام دادن یا صحبت کردن با تلفن🤓
⬅️اگر کودک شما در طی 10 تا 20 دقیقه به خواب نرفت، او را از رختخواب خارج کنید و کاری آرام مانند کتاب خواندن انجام دهید📖
#پایان
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
#قدردانی_از_کودک😍
⬅️کودکانی که در خانواده هایی بزرگ می شوند که خوبی های شان مورد قدردانی قرار میگیرد احساس خوبی درباره خود دارند👌
⬅️چنین کودکانی بیشتر از بقیه کودکان از عهده مبارزه با زندگی برمی آید و به هدف های بالاتری در زندگی می رسد☺️
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
📜 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموند:
شخص که یک فرزند دختر داشته باشد و آن دختر را به نیکی تربیت نموده و به نیکی آموزش دهد و از نعمتهایی که خداوند به او کرامت فرموده بر آن دختر ارزانی دارد. این کار موجب دوری است از آتش شده و به منزله سپری از عذاب جهنم است.
📚میزان الحکمه؛ ج ۱۱،ص ۴۸۸۱
#فرزنددختر
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀
بانوی خاص🌹
#عبور_از_سیم_خاردار_نفس 🌸 #پارت6 🌱 حرفش را در ذهنم تکرار کردم، منظورش چه بود آدمهارا از حقیقت زند
#عبور_از_سیم_خاردار_نفس 🌸
#پارت7 🌸
*راحیل*
آرام آرام جزوه را ورق می زدم و به صفحاتش نگاه می کردم.
چقد تمیزو مرتب نوشته بود، از یک پسر کمی بعید بود.
این یعنی بچه درس خون است...
بارها سر کلاس حواسم راباکارهایش پرت می کرد. شخصیتش برایم جالب بود. جالبی بود.
فقط از آن بُعد شخصییتش که با دخترا راحت شوخی می کرد بدم می آمد، اولش از این که با ساراو دیگران خیلی راحت بود حرص می خوردم.
ولی بعد دلم را تنبیهه کردم که دیگر حق ندارد نگاهش کند اینجوری حساسیتم هم نسبت به او کمتر میشد.
امان از این دل، امان ازدلی که بتواندسوارت شود، جوری با تبحرسواری می گیرد که اصلا متوجه نمیشوی درحال سواری دادن هستی.
خداروشکرخوب توانسته بودم ازگُرده ام پایین بکشمش وراحت زندگی می کردم که این سارا خدا بگویم چه بلایی سرش بیاوردجزوه اش را به من داد، بدون این که بگویدمال چه کسی است.
ای خدای کلک من، این جوری آدم هارا توی تورت می اندازی؟ تا ببینی چه کارمی کنند.
خدایا بدون کمک خودت که من هیج کس نیستم.
درس را مرور کردم و مطالب مهم را علامت گذاشتم و بعد به دفتر خودم انتقال دادم.
جزوه را گذاشتم توی کیفم تا فردا یادم باشدتحویلش دهم.
فکر کردم به او بگویم که کلا من روزهای دوشنبه نمی توانم بیایم واو سه شنبه ی هر هفته جزوه اش را برایم بیاورد، در عوض من هم مطالب مهم را برایش مشخص می کنم که مختصرتر بخواند.
ولی بعدلبم راگازگرفتم وباخودم گفتم:
–این جوروقتهاچه فکرهایی به سرم میزند، وقتی من افکاراورا قبول ندارم پس بهتراست که رفتارم کنترل شده باشد،
البته نمی توانم همه ی دوشنبه ها را نروم، چون با استاد که صحبت کردم گفت حداقل چند جلسه رابایدحاضرباشم.
استاد خوبیست وقتی برایش توضیح دادم که باید از یک بچه مراقبت کنم قبول کرد.
وارد کلاس که شدم،آقا آرش دستش زیر چونه اش بود و زل زده بود به صندلی خالی که من همیشه رویش می نشستم. کارهایش جدیدا عجیب شده بود، کمتر سرو صدا می کرد کلا ساکت تر شده بودو دیگر سر به سر بچه ها نمی گذاشت. بخصوص با دخترا دیگر مثل قبل گرم نمی گرفت، این را سارا برایم گفت.
حالا که حواسش نبود، درچهره اش دقیق شدم،جای برادری قیافه ی جذاب و زیبایی داشت، چشم و ابروی مشگی و پوست میشه گفت سبزه، ولی نه سبزه ی تند، موهای مشگی و پر پشت، خیلی مرتب لباس می پوشید، نگاهم را ازصورتش گرفتم وجزوه را از کیفم درآوردم و با فاصله مقابلش گرفتم، نخیر مثل این که در هپروت غرق شده است.
ــ سلام آقای... فامیلی اش یادم نبود، همه اسم کوچکش را صدا می زدند. برای همین زود گفتم، آقا آرش.
سرش رابه طرفم چرخاند با دیدنم سریع از جایش بلند شدو با خوشحالی گفت:
–عه سلام، حال شما خوبه؟
ببخشیدمتوجه امدنتون نشدم.
نگاهم رابه جزوه دادم که اوادامه داد:
–حالا عجله ایی نبود، زل زدم به دستش که دراز شده بود واسه گرفتن جزوه و گفتم:
–آخه یه درس بیشتر نبود، وقتی ازم نمی گرفت، می دونستم داره نگاهم می کنه، جزوه راروی دسته ی صندلی گذاشتم وتشکرکردم.
–جلسه بعدم براتون میارم.
او از کجا می دانست من جلسه بعد هم نمی آیم؟
–ممنون زحمت نکشید،چند جلسه در میون از سارا می گیرم، با تعجب گفت:
–پس یعنی کلا دوشنبه ها نمی یایید دانشگاه؟
"یه دستی زدن هم بلداست. حالا این چه کارر به این کارها دارد.."
وقتی تردید من را دید، گفت:
–البته قصد فضولی نداشتم فقط...
نذاشتم حرفش را تمام کند،
–نه نمی تونم بیام،البته استاد گفتن حداقل باید چند جلسه رو حضور داشته باشم، تا ببینم چی می شه.
همانجور با تعجب نگاهم می کرد، دیگر توضیحی ندادم و رفتم نشستم.
─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─
اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇
🎀 @banoye_khaass 🎀