#تلنگر👌🌹
#شب_بخیر
📌برای تشخیص زنده بودن یا مرده بودن یک انسان، به شرف او نگاه کنید نه به نبض او......
🔷امام على عليه السلام :
📕إنّما الشَّرَفُ بالعَقلِ و الأدَبِ ، لا بالمالِ و الحَسَبِ .
📖شرافت ، به خرد و ادب است ، نه به مال و خاندان .
شبتون حسینی
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
#کارگاه_ارتباط_موثر_باهمسر5⃣
#مهارت_های_همسرداری
💞بسم الله الرحمن الرحیم💞
#فعالیت
🔰فرض کنید سه تا بچه دارید دوتا پسر شلوغ و یه دونه دختر ناز👫
🧕 یه روز پر از مشغله خانم کلا خونه رو تمیز، تمیز کرد و تصمیم گرفت بره خونه خواهرشون تا بهش سر بزنه وبرگردده😇
👈بچهها را سپرد به پدرشان که داشت فوتبال نگاه میکردوبه پدر گفت که من میروم خانه خواهرم مراقب بچهها باش🤪
👈 ولی بعد از برگشتن خانه خوب بودو به هم ریخته نشده بود 🤫
ولی در آشپزخانه لیوان مورد علاقه خانم را از بوفه برداشته اند و در آشپزخانه انداختن و شکستند🤭😱
✍حالا اینجا عکس العمل خانم چی باشه بهتره🤔
#ادامه_درپست_بعدی..
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
#پاسخ
عکس العمل زن مقصر⬅️
کجاااا بودی؟😡
ندیدی میمردی اون فوتبالتو ول کنی و حواست به بچه ها باشه؟🤨
کور بودی ندیدی از صبح دارم حمالی میکنم؟😣
زلزله امده؟🤯
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
❌هر چی توهین و تحقیر زیر دستش بود نثار شوهرش کرد و بعد با اعصاب خورد بازم به تنهایی مجبور شد آشپز خانه را مرتب کند😫
عکس العمل زن عامل⬅️
✅با گذشت و بدون جیغ و داد شروع به جارو کردن میکند
✅از بچهها و همسرش نیز کمک می خواهد تابا مسابقه و اجرای مسئولیت آشپزخانه را جمع کنند
✅با پول تو جیبی بچه ها لیوان میخرد
✅ میتونیم عوض اینکه یقه بچهها شوهرمونو بگیریم از من استفاده کنیم
و بگیم من خسته ام، کمرم درد میکنه بیایید با کمک همدیگه تمیز کنیم
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🔺تا هم درس عبرتی باشد برای خانم که جایی رفتنی در بوفه رو قفل کنه و با احتیاط بچه هارو تنها بذاره
🔺جایی رفتنی لیوان استیل دم دست بذاره
🔺بچه ها هم یاد میگیرن مسئولیت پذیر باشن
واحتیاط کنند تا پولشون از دستشون نره😉
شوهرشم عصبانی نمیشه تا برگرده بگه به من چه تا تو باشی بچه رو با خودت ببری⛔️
#ادامه_دارد
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
#برداشت_خودمون
معمولا شما از کدام دسته هستید
✅عامل
یا
⛔️مقصر
به نظرتون کدوم یک بهتره از راه صلح و آرامش وارد بشید
یا از راه جنگ و دعوا🤔
✅خوب بله معلومه
😪ولی چرا بیشتر ما آدما همیشه دنبال مقصر هستیم و زمین و زمان رو مقصر میدونیم و آرامش رو از خودمون سلب میکنیم 🤔
👈بشین یه ذره با خودت فکر کن
اگه یه ذره جلوی خودتو بگیری و عصبانی نشی 🤭🤫
تفکر عامل داشته باشی چی میشه 🤔
زندگیت مثل همون روزای اول عروسیتون میشه
چون اون موقع ها با هم مهربون بودین
گذشتتون زیاد بود
ولی الان ....
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از مهمترین دلایل طلاق
که لازم است بدانید
#کلیپ
#استاد_انوشه
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
هدایت شده از بانوی خاص🌹
#تنها_میان_داعش
💥 برگرفته از حوادث #حقیقی خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بینظیر سپهبد شهید #قاسم_سلیمانی در قالب داستانی عاشقانه روایت شده است.
نویسنده : فاطمه ولی نژاد
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
بانوی خاص🌹
#تنها_میان_داعش #قسمت72 💠 با همان دست مجروحش پرده عرق را از پلک و پیشانیاش کنار زد و طاقت او هم تم
#تنها_میان_داعش
#قسمت73
💠 دستش همچنان مقابلم بود و من جرأت نمیکردم نارنجک را از دستش بگیرم که لبخندی زد و با #آرامشی شیرین سوال کرد :«بلدی باهاش کار کنی؟»
من هنوز نمیفهمیدم چه میگوید و او اضطرابم را حس میکرد که با گلوی خشکش نفس بلندی کشید و گفت :«نترس خواهرجون! این همیشه باید دم دستتون باشه، اگه روزی ما نبودیم و پای #داعش به شهر باز شد...»
💠 و از فکر نزدیک شدن داعش به #ناموسش صورت رنگ پریدهاش گل انداخت و نشد حرفش را ادامه دهد، ضامن نارنجک را نشانم داد و تنها یک جمله گفت :«هروقت نیاز شد فقط این ضامن رو بکش.»
با دستهایی که از تصور #تعرض داعش میلرزید، نارنجک را از دستش گرفتم و با چشمان خودم دیدم تا نارنجک را به دستم داد، مرد و زنده شد.
💠 این نارنجک قرار بود پس از برادرم فرشته نجاتم باشد، باید با آن جان خود و داعش را یکجا میگرفتیم و عباس از همین درد در حال جان دادن بود که با نگاه شرمندهاش به پای چشمان وحشتزدهام افتاد :«انشاءالله کار به اونجا نمیرسه...»
دیگر نفسش بالا نیامد تا حرفش را تمام کند، بهسختی از جا بلند شد و با قامتی شکسته از پلههای ایوان پایین رفت.
💠 او میرفت و دل من از رفتنش زیر و رو میشد که پشت سرش دویدم و پیش از آنکه صدایش کنم، صدای در حیاط بلند شد.
عباس زودتر از من به در رسیده بود و تا در را باز کرد، دیدم زن همسایه، امّ جعفر است. کودک شیرخوارش در آغوشش بیحال افتاده و در برابر ما با درماندگی التماس کرد :«دو روزه فقط بهش آب چاه دادم! دیگه صداش درنمیاد، شما #شیر دارید؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
#تنها_میان_داعش
#قسمت74
💠 عباس بیمعطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت ایوان برگشت.
میدانستم از #شیرخشک یوسف چند قاشق بیشتر نمانده و فرصت نداد حرفی بزنم که یکسر به آشپزخانه رفت و قوطی شیرخشک را با خودش آورد.
💠 از پلههای ایوان که پایین آمد، مقابلش ایستادم و با نگرانی نجوا کردم :«پس یوسف چی؟» هشدار من نهتنها #پشیمانش نکرد که با حرکت دستش به امّ جعفر اشاره کرد داخل حیاط شود و از من خواهش کرد :«یه شیشه آب میاری؟»
بیقراریهای یوسف مقابل چشمانم بود و پایم پیش نمیرفت که قاطعانه دستور داد :«برو خواهرجون!» نمیدانستم جواب حلیه را چه باید بدهم و عباس مصمم بود طفل #همسایه را سیر کند که راهی آشپزخانه شدم.
💠 وقتی با شیشه آب برگشتم، دیدم امّ جعفر روی ایوان نشسته و عباس پایین ایوان منتظر من ایستاده است. اشاره کرد شیشه را به امّ جعفر بدهم و نصف همان چند قاشق شیرخشک باقیمانده را در شیشه ریخت.
دستان زن بینوا از #شادی میلرزید و دست عباس از خستگی و خونریزی سست شده بود که بلافاصله قوطی را به من داد و بیهیچ حرفی به سمت در حیاط به راه افتاد.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
#تلنگر👌🌹
#شب_بخیر
یا به اندازه آرزوهات تلاش کن
یا به اندازه تلاش هات آرزو کن.
قرآن کریم:
وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ﴿۳۹﴾ وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى ﴿۴۰﴾
و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست (۳۹) و [نتيجه] كوشش او به زودى ديده خواهد شد (۴۰)
شبتون حسینی
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
سلام تمام دنیای من
امروز با نام شما آرامش خواهد گرفت
چرا كه تا ترنُم ناز نامتان
به ميان میآيد
بوی آرامش همه جا را فرا میگيرد ...
مولای من
بیا که بی حضورت
هر چه کردم دنیای من زیبا نشد ...
بیا
که تنها با آمدن تو
دنیا یک سره بهار میشود ...
▪️اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
▫️مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیها
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
🌹ﺣﺎﻟﻢ عالی ﺍﺳﺖ ﭼﻮﻥ،🌼🍃
🌹ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﭼﺸﻢ ﮔﺸﻮﺩﻥ،
🌹ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩﻡ
🌹ﺣﺎﻟﻢ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ،
🌹ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺭﺍ ﺁﺭﺯﻭ ﮐﺮﺩﻡ
🌹ﺣﺎﻟﻢ عالی ﺍﺳﺖ،
🌹ﭼﻮﻥ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ،ﺩﻝ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻡ
🌹ﻭ میدﺍﻧﻢ ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﺯ ﺭﺍﻫﯽ می بخشد
🌹ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺼﻮﺭﺕ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﮔﻨﺠﺪ
🌹ﺣﺎﻟﻢ عالی ﺍﺳﺖ،🌼🍃
🌹ﺯﯾﺮﺍ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺷﺪ
🌹ﺣﺎﺻﻞ ﺗﺠﺴﻢ ﻭ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.
🌹ﻭ ﻣﻦ ﺧﯿﺮ ﻣﺤﺾ، ﺛﺮﻭﺗﯽ ﻻﯾﺰﺍﻝ
🌹ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻭﻋﺸﻖ ﻏﯿﺮﻣﺸﺮﻭﻁ ﺭﺍ
🌹ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﻃﺎﻟﺒﻢ
🌹ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺑﺘﺮﺳﻢ.🌼🍃
🌹صبحتان آرام دوستان
🌹صبحتان بخیر و نیکی یاران
🌹صبحتان بخیر و شـادی و نشـاط
💖صبحتان متبرک به ذکرصلوات
💖برمحمدوآل محمد و عجل فرجهم
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
#کارگاه_ارتباط_موثر_باهمسر6⃣
#مهارتهای_همسرداری
💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞
💝بحث دیگر ما این است که نگرش مون رو نسبت به شوهرمون تغییر بدیم
حالا چه کارهایی را نباید در زندگی زناشویی انجام داد؟🤔
یعنی در زندگی این رفتارها ممنوع هستند⛔️
❌ یادآوری های مکرر⬅️ یعنی من تو را باور ندارم نمی توانی کاری را درست انجام دهی
همش مثل بچه ها فراموش میکنی
شوهر خود را بی عرضه جلوه میدهید🙍♀
همیشه باید سیاست داشته باشید و شوهر خود را مقتدر جلوه دهید تا رسیدگی اش نسبت به شما بیشتر شود💁♀
✅نکته ای قابل توجه: برای صحبت با همسرتون همیشه آخر جمله بگویید که 《صلاح میدونی》 که حس اقتدار در آنها حفظ شود
❌غر غر کردن: باعث لجباز شدن همسر میشود
از زندگی کردن با ما بیزار می شود🙅♂
ارزش های انسانی را نادیده میگیرد
✴️امام علی علیه السلام نیز در حدیثی می فرماید: زیاده روی در سرزنش کردن آتش لجاجت را شعله ور می سازد
#ادامه_درپست_بعدی
❌با نیش وکنایه حرف زدن:
دکتر های گینات: زبان نیش دار تیر های سمی هستند که باید به سمت دشمنان پرتاب کنیم ولی به سمت عزیزانمان پرتاب میکنیم
در نتیجه این مدل حرف زدن برای شوهر یعنی⬅️ اعلان جنگ کردن که برخورد شروع میشود
برخورداول: شروع به دفاع کردن
دوم: فرار کردن⬅️ قبلش از ما فاصله میگیرد⬅️ پس وابستگی به مادر برای فرار از زن
یااگر وابستگی به مادر نداشته باشد برای فرار از زن میرود سراغ زن دوم😔
😏مردان غرزدن ها را بی انصافی شدید می بینند در جمله هایی که کلمات⬅️《اصلا》 وجود دارد.
پس دوستان اگر میخواهید شوهرتون رو از دست ندید از غر زدن هاتون کم کنید😉
❌سعی در تغییر دادن شوهر: سعی نکنید سیستم رفتاری شخصی را تغییر دهید
🥀مثل گلی که عادت دارد رشد کند ولی اگه قیچی کنیم پلاسیده میشود و نمیتوان تغییر داد
#ادامه_دارد
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
♡••
مُحبــــــــّــــــت💞
تنہا جوشڪارے استـ
ڪہ دلــــ هاے شڪستہ را
رایگانـ جوش مے دهــد...
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
🌸✨💞✨🌸
#مدیریت_دعوای_زن_و_شوهری
✅چه می توانم بکنم؟
💢یکی از مهم ترین تعاریف عشق، شریک زندگی و خواسته های شما در اولویت زندگی شما است.
💢آنچه #مادران با فرزندان خود انجام می دهند.
✅اما گاهی اوقات ما به شما یادآوری می کنیم که این #عشق را برای زندگی تان تکان دهید.
💠بنابراین فراموش نکنید که از همسرتان در سخت ترین شرایط بپرسید: ” من چه کاری می توانم برایت انجام دهم؟”
یا “من می خواهم کاری برای شما انجام دهم اما نمی دانم چطور؟”
❤️با فداکاری شما برای #همسر زندگی تان پیوند بین شما قوی تر از قبل خواهد شد.
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
هدایت شده از بانوی خاص🌹
#تنها_میان_داعش
💥 برگرفته از حوادث #حقیقی خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بینظیر سپهبد شهید #قاسم_سلیمانی در قالب داستانی عاشقانه روایت شده است.
نویسنده : فاطمه ولی نژاد
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤
بانوی خاص🌹
#تنها_میان_داعش #قسمت74 💠 عباس بیمعطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت
#تنها_میان_داعش
#قسمت75
💠 امّ جعفر میان گریه و خنده تشکر میکرد و من میدیدم عباس روی زمین راه نمیرود و در #آسمان پرواز میکند که دوباره بیتاب رفتنش شدم.
دنبالش دویدم، کنار در حیاط دستش را گرفتم و با #گریهای که گلویم را بسته بود التماسش کردم :«یه ساعت استراحت کن بعد برو!»
💠 انعکاس طلوع آفتاب در نگاهش عین رؤیا بود و من محو چشمان #آسمانیاش شده بودم که لبخندی زد و زمزمه کرد :«فقط اومده بودم از حال شما باخبر بشم. نمیشه خاکریزها رو خالی گذاشت، ما با #حاج_قاسم قرار گذاشتیم!» و نفهمیدم این چه قراری بود که قرار از قلب عباس برده و او را #مشتاقانه به سمت معرکه میکشید.
در را که پشت سرش بستم، حس کردم #قلبم از قفس سینه پرید. یک ماه بیخبری از حیدر کار دلم را ساخته و این نفسهای بریده آخرین دارایی دلم بود که آن را هم عباس با خودش برد.
💠 پای ایوان که رسیدم امّ جعفر هنوز به کودکش شیر میداد و تا چشمش به من افتاد، دوباره تشکر کرد :«خدا پدر مادرت رو بیامرزه! خدا برادر و شوهرت رو برات حفظ کنه!»
او #دعا میکرد و آرزوهایش همه حسرت دل من بود که شیشه چشمم شکست و اشکم جاری شد.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─
اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇
🖤 @Banoye_khaass 🖤